تاريخچه اين شهر به زمان سجده ملائكه بر آدم (عليه السلام) برمى‌گردد.[1] يكى از روستاهاى اين شهر واقع در غرب آن به عنوان محل زندگى حضرت نوح (عليه السلام) و ساختن كشتى مطرح شده است.[2] همين‌طور از اين شهر به عنوان محل زندگى حضرت ابراهيم (عليه السلام) نيز ياد شده است[3]. مدفن حضرت هود (عليه السلام) ، ناحيه نُخَيلَه كه در فاصله دو فرسخى شمال كوفه واقع است، معرفى شده است و بالاخره مسجد كوفه به عنوان محل نماز ١٠٧٠ پيامبر (عليهم السلام) معرفى شده است[4] و…..

تأسيس شهر كوفه

سال‌هاى ١۴، ١٧، ١٨ و ١٩ه. ق در نقل‌هاى مختلف، سال تأسيس كوفه ذكر شده كه مشهورترين و صحيح‌ترين آنها سال ١٧ه. ق است.[5] مسلمانان پس از فتح مدائن، به سبب نزديكى اين شهر به شهرهاى ايران كه فتوحات در آنها ادامه داشت، در آنجا ساكن شدند. اما هواى اين شهر به مزاج مردم عرب صحرانشين خوش نيامد، به همین خاطرعمر طى نامه‌اى به سعد بن ابی وقاص دستور داد كه منطقه‌اى را براى سكونت انتخاب نمايند كه:

اولاً: شرايط آن براى شترهاى جنگ‌جويان سازگار باشد.

ثانياً: آب و هواى آن، آب و هواى خشكى دريايى باشد.

ثالثاً: بين آن منطقه و مدينه كه مركز حكومت اسلام بود، دريا يا پلى حايل نشود.

و در نهایت کوفه انتخاب شد.[6]

مباحث جغرافيايى

برخى از نويسندگان معاصر، مساحت كوفه را هنگام تأسيس، حدود پنجاه كيلومتر مربع تخمين زده‌اند .

زمين اين منطقه، پوشيده از شن و ريگ و ماسه قرمز رنگ بوده است،هم چنین اين منطقه زمينى شوره‌زار و صحرايى داشته است. اما مصداق آن فقط قسمت غربى كوفه (سمت نجف) است كه هم‌اكنون نيز پوشيده از شن و ماسه قرمز رنگ مى‌باشد و استعداد كمترى براى كشاورزى دارد، اما قسمت شرقى اين شهر كه نزديك فرات است، رسوبى و جلگه‌اى بوده و براى كشاورزى بسيار مناسب مى‌باشد[7]

آب و هوا

وجود نهرفرات و بیابان باعث شده بود که هواى كوفه تلفيقى از هواى مرطوب و خشك باشد كه اصطلاحاً به آن «برّى – بحرى؛ بيابانى – دريايى» مى‌گفتند. همين نوع هوا بود كه آن را در آن زمان به عنوان يكى از خوش آب و هواترين شهرها معرفى نموده بود.

جمعيت

يعقوبى جمعيت اوليه كوفه را ده هزار جنگ‌جو ذكر مى‌كند[8] كه اگر نفرات خانواده‌هاى آنان را اضافه نماييم، رقمى حدود سى هزار نفر به دست مى‌آيد. حدود چهار هزار ايرانى به همراه فرماندهشان كه دِيلَم نام داشت پس از بنيان كوفه، در آن ساكن شدند[9]، پس تا اينجا رقم 34 هزار به دست مى‌آيد. روايتى كه در مقابل اين قول قرار دارد، در زمان سعد بن ابى‌وقاص است که مأمور ساختن مسجدى شد كه بتواند تمام جمعيت جنگ‌جويان كوفه را که چهل هزار نفر بودند در خود جاى دهد. اگر تعداد نفرات خانواده‌هاى اين چهل هزار نفر را شصت هزار نفر فرض نماييم به جمعيتى حدود صدهزار نفر دست پيدا مى‌كنيم.

به هرحال، پس از تأسيس كوفه به علت آب و هواى خوش اين منطقه و نيز نزديكى آن به مرزهاى ايران و همچنين رونق كسب و كار در آن، سيل مهاجرت عرب‌ها و عجم‌ها به اين منطقه سرازير شد و نرخ رشد جمعيت رو به فزونى رفت و مهاجرت به كوفه، به‌خصوص پس از سال ٣۶ه. ق كه حضرت على (عليه السلام) اين شهر را پايتخت مملكت اسلام قرار داد، شدت گرفت. در سال ۴٠ه. ق كه حضرت امام حسن (عليه السلام) ناگزير صلح با معاويه را پذيرفت، بعضى از ياران جمعيت صد هزار نفرى جنگ‌جوى كوفه را كه اسامى آنان در ديوان عطاء ثبت شده بود، به رخ آن حضرت كشيدند[10]. در اين صورت با احتساب زنان و فرزندان به رقمى بيش از دويست هزار نفر در سال ۴٠ه. ق دست پيدا مى‌كنيم. اما تاريخ‌نويسان تعداد جمعيت كوفه در زمان حكومت زياد بن ابيه را كه از سال ۵٠ – ۵٣ه. ق از طرف معاويه والى كوفه بود، رقمى معادل 140 هزار نفر ذكركرده‌اند[11].

پوشش محیط زیستی کوفه

در بررسی پوشش زیست محیطی هر منطقه، گیاهان و درختان موجود در آن به طور اخص مورد نظر می باشند. در ذیل به صورت کوتاه این دو مورد را بیان می نماییم.

 گياهان

از جمله گیاهان فراوانی که در کوفه یافت می شد عبارت بودند از:

– اُقحُوان:  آن را «بابونه» مى‌نامند. از اين گياه براى درمان نيز استفاده مى‌شده است.[12]

– حلفاء: در فارسى به آن«پاپيروس» مى‌گويند. اين گياه، نوعى «نى» بوده كه نزديك فرات مى‌روييده است.[13]

– خزامى: نوعى گياه شب بوى دشتى است[14]

– شقائق: اين گياه، لاله‌اى شكل است و گل‌هاى قرمز رنگ دارد.  [15]

– شيح: گياهى است كه در دشت‌ها مى‌رويد و براى تهيه جاروو علوفه اسب و ديگر چارپايان از آن استفاده مى‌شود.[16]

– قِيْصوم: نام فارسى آن «مشك چوپان» است.[17]

– نَصى: نوعى گياه ساقه دراز سفيد است كه در چراگاه، بسيار از آن استفاده مى‌شد.[18]

غلات و حبوبات: گندم ،جو، برنج ، کنجد ، ذرت ، ماش ، عدس ، ارزن.[19]

 گل‌ها: گل بنفشه[20] ،گل نرگس[21]، گل ياسمين[22]، گل سوسن[23]، گل خَيّري[24].

درختان

خرما: درخت خرما به سبب نوع آب و هواى كوفه و نيز استفاده فراوان عرب از آن، بيشترين حجم را به خود اختصاص داده بود.

انگور (عنب) : درخت انگور در كوفه كشت مى‌شد و به‌خصوص، نوع «رازقى» آن  [25]كه انگور سفيد دانه دراز بوده، اهميت فراوانى داشت.[26]

سایر درختانی که در این شهر می رویید عبارتند از: زيتون، انار ، سيب (تفاح)، بِه (سَفَرْجَل)[27]،گردو (جوز)[28]

  

نهرهای کوفه

نهر اصلى كوفه نهر فرات است كه سرچشمه آن رود «ارس» در ارمنستان تركيه مى‌باشد. اين رود پس از گذر از «قاليقَلا» در روم آن زمان و تركيه امروزى و نيز عبور از نقاط مختلف، از سمت شرقى كوفه و در فاصله نيم فرسخى آن عبوركرده و سپس نزديك خليج فارس به دجله مى‌پيوندد. [29] مجموع اين دو رود، رود بزرگى به نام «شط العرب» را تشكيل مى‌دهند كه به خليج فارس مى‌ريزد.

نهر علقمه همان فرات كوفه است كه از فرات اصلى منشعب شده است و نهرى منشعب از فرات كوفه نيست. [30] به نظر مى‌رسد نهر علقمه‌اى كه در حوادث كربلا از آن ياد شده، نيز همين نهر فرات منشعب از فرات اصلى است. سایر نهر های مهم کوفه عبارتند از:

نهر سُورا، نهر نيل، نهر تاجيه ، نهر سَدير، نهر سَيلحين (سيلحون)، نهر صَراة و….

 باغ‌ها‌‍ى كوفه

ناحيه شرقى كوفه به علت هم‌جوارى با رود فرات، باغ‌ها و نخلستان‌هاى فراوانى را در خود جاى داده بود و اين باغ‌ها از شرق تا شمال شرقى كوفه را دربرگرفته بودند.[31]  به اين منطقه ممتد از شرق تا شمال، اصطلاحاً «سَوادُ الكوفه» گفته مى‌شد [32] ؛ زيرا به سبب فراوانى نخلستان‌ها، بوستان‌ها، باغ‌ها و كشت‌زارهاى اين منطقه، رنگ سبز اين منطقه از دور به شكل سياه به نظر مى‌آمد. در ديرهاى اطراف كوفه كه محل عبادت و زندگى راهبان مسيحى بود، باغ‌هاى فراوانى وجود داشت. گفتنى است كه كثرت و فراوانى باغ‌هاى كوفه به قدرى بود كه در زمان حكومت مغيرة بن شعبه بر كوفه (۴١ – ۵٠ه. ق) ، مقدار محصولات كوفه از باغ‌هاى كوفه به مراتب بيشتر از غلات كوفه‌ بود.[33]

اما با اين اوصاف، تاريخ به جز يك مورد، آن هم «بوستان زائده ثقفى» نام ديگر باغ‌هاى كوفه را در خود ضبط نكرده است. بوستان زائده، متعلق به زائدة بن قدامة ثقفى از قبيله ثَقيف بود. زائدة بن قدامه يكى از اشراف كوفه بود كه در سال ۶۶ه. ق و در زمان نهضت مختار بدو پيوست.  [34]

 

دروازه‌ها‌‍ى كوفه

وجود دروازه در يك شهر، متفرّع بر وجود سور، قلعه و ديوار شهر است؛ بدين‌ترتيب كه هرگاه دور شهرى ديوار بنا كنند، ناگزير براى ورود و خروج، دروازه‌هايى تعبيه مى‌نمايند. اما از آنجا كه كوفه در آغاز به عنوان يك شهر پادگانى (مُعَسكر) و مركزى براى فرماندهى عمليات در ايران بنا شده بود و اصولاً دفاعى بودن شهر به مخيله طراحان اوليه شهر خطور نمى‌كرد، سور و ديوارى براى آن بنا ننمودند و بنابراين، دروازه‌اى نيز نداشت.

 

چاه‌ها‌‍ى كوفه

به نظرمى‌رسد به جز منطقه شرقى كوفه كه در كنار فرات قرار داشته است، مردم ديگر مناطق كوفه براى استفاده از آب، ناگزير به حفر چاه بودند و بسيارى از اين چاه‌ها آب شيرين نداشته و بنابراين براى آشاميدن از آنها استفاده نمى‌شد، بلكه براى شست‌وشو و مصارف ديگر از آنها بهره‌بردارى مى‌شد. از مهمترین چاه های کوفه می توان موارد زیر را نام برد:

چاه حضرت على (عليه السلام) :

حضرت على (عليه السلام) هنگام منزل گرفتن در كوفه، اين چاه را در خانه خود كه به «رحبةعلى» معروف بوده، حفر نمود و اين اولين و تنها چاهى بود كه در آن زمان آبش شيرين بود.[35]

سایر چاه هایی که در کوفه وجود داشتند عبارتند از:

 چاه جُعد (بئر جعد)، چاه قصر دارالاماره، چاه مُبارك

در پایان لازم به ذکر است که شهر کوفه دارای دیارات (اصطلاحاً به صومعه‌هايى گفته مى‌شود كه در كوه‌ها و صحراها و دور از مردم بنا شده و راهبان مسيحى در آن به عبادت مى‌پردازند.[36]) متعددی بوده است که از بیان آنها به جهت اطیاب کلام خودداری می شود.

منبع: کتاب کوفه از پیدایش تا عاشورا؛ نویسنده: نعمت الله صفری فروشانی؛ نشر مشعر


[1] بحارالانوار، ج ١١، ص ١۴٩و ج ١٠٠، ص ٢٣٢.

[2] همان، ج ١١، ص ٣٣٢ و ج ١٠٠، ص ٣٨۶.

[3]همان، ج ١٢، ص ٣۶.

[4] همان، ص ٣٨٩.

[5] تاريخ الطبرى، ج ٣، ص ١۴۵ به بعد.

[6] تاريخ الطبرى، ج ٣، ص ١۴۵ به بعد.

[7] كوفه پيدايش شهراسلامى، ص ٨٣.

[8] البلدان، ص ٧۵.

[9] فتوح البلدان، ص ٢٧٩.

[10] جمهرة خطب العرب، ج ٢، ص ١۵؛ الامامة و السياسة، ص ١٨۵.

[11]فتوح البلدان، ص ٣۴۵.

[12] از اين گياه براى درمان نيز استفاده مى‌شده است.

[13] لسان العرب، ج ٣، ص ٢٨٧؛ فرهنگ فارسى معين، ج ١، ص ٩٠١.

[14] لسان العرب، ج ۴، ص ٨۶.

[15] همان، ج ٧، ص ١۶۵.

[16] لسان العرب، ج ٢، ص ٢۵۴؛ فرهنگ فارسى معين، ج ٢، ص ١۵١۴.

[17] لسان العرب، ج ١١، ص ١٩٨؛ فرهنگ فارسى معين، ج ٢، ص ٢٧۶٨.

[18] لسان العرب، ج ١۴، ص ١٧١.

[19] الحياة الاجتماعيه، ص ١۴٢.

[20] الحياة الاجتماعيه، ص ١۴٣.

[21] همان.

[22] مختصر كتاب البلدان، ص ١۵۵.

[23] الحياة الاجتماعية، ص ١۴٣.

[24] مختصر كتاب البلدان، ص ٢۵۵.

[25] وسائل الشيعة، ج ١٧ ص ١١۴.

[26] لسان العرب، ج ۵، ص ٢٠۵.

[27] وسائل الشيعة، ج ١٧، ص ١٢٩.

[28] بحارالانوار، ج ۶۴، ص ١٩٨.

[29] معجم البلدان، ج ۴، ص ٢۴١؛ المسالك و الممالك، ابن خرداذ به، ص ١۴٩.

[30] مدينة الحسين (عليه السلام) ، ص ١٢.

[31]تاريخ الكوفه، ص ١۶٣؛ رحلة ابن جبير، ص ١٨٩؛ مختصر كتاب البلدان، ص ١۵۶.

[32]   تاريخ الكوفه، ص ١۶٣؛ معجم البلدان، ج ٣، ص ٢٧٣.

[33]الحياة الاجتماعية و الاقتصاديه ص 141.

[34] كوفه پيدايش شهر اسلامى، ص ٣٠۵؛ الحياة الاجتماعيه، ص١۴٢.

[35] تاريخ الكوفه ، ص ٢۵.

 

[36] معجم البلدان، ج ٢، ص ۴٩۵؛ مراصد الاطلاع، ج ٢، ص ۴۵٩.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *