اگر بخواهيم به نتيجه اى درست در مورد شفاعت از ديدگاه قرآن كريم برسيم، بايد مجموع آيات مربوط به آن را بررسى كنيم. استناد به بعضى آيات و ناديده گرفتن برخى ديگر، منجر به فهم نادرست و برداشت غيرقابل اعتماد است.
به عنوان مثال آيا درست است با استناد به آيه «اللّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها»[1] نقش ملك الموت (عزرائيل) را در قبض ارواح منكر شويم و آيه «قُلْ يَتَوَفّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِى وُكِّلَ بِكُمْ»[2] را فراموش كنيم؟
مجموع آيات قرآن در زمينه شفاعت ـ به معناى واسطه شدن در رسيدن فيض الهى به مخلوقات ـ سه دسته است.
آيات شفاعت:
دسته اوّل: آياتى كه شفاعت را فقط از آنِ خدا دانسته است: «قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً»؛[3] «بگو تمام شفاعت يكسره براى خدا است».
دسته دوّم: آياتى كه به كلى شفاعت را نفى مى كند: «يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ».[4]
دسته سوّم: آياتى كه شفاعت غيرخدا را، مشروط به اذن خدا مى داند: «يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً»؛[5] «در آن روز شفاعت كسى سود نمى بخشد، مگر آن كس كه خداى رحمان به او اذن ذهد و سخن او را بپسندد».
شفاعت و توحيد افعالى:
اگر مجموع اين آيات با هم در نظر گرفته شود، مفاد آن اثبات شفاعت و تبيين آن، بر اساس «توحيد افعالى» است.
بنابر توحيد افعالى، جهان هستى ـ با نظام علّت و معلولى اش ـ اثر و فعل خداوند و قائم به اراده و قدرت او است. همچنان كه اصل وجود و هستى علّت ها و اسباب از خدا است؛ هرگونه سبب بودن و تأثيرگذارى شان نيز از او است.
در حقيقت، علت هاى مادى و معنوى، واسطه هاى فيض الهى اند و فاعليت آنها، در طول فاعليت خداوند است. بر اين اساس قبض روح، كار ملك الموت است؛ اما در عين حال او واسطه است و بدون اراده و قدرت الهى كارى انجام نمى دهد و كار او به «اللّه» نسبت داده مى شود.
آيات مربوط به شفاعت نيز، بيانگر سه نتيجه به دست آمده از توحيد افعالى است:
دسته اوّل، بيانگر اين است كه شفاعت يكسره و به تمامى متعلق به خدا است؛ چون شفاعت كننده اى بدون اراده و مشيت خداوند، قدرت بر هيچ تأثيرى ندارد.
دسته دوم ـ به قرينه آيات دسته اول و سوم ـ نفى شفاعت به غيراذن خداوند و به صورت استقلالى است. مفاد آيات، اين است كه اسباب و وسايط با قطع نظر از اراده و مشيت الهى، هيچ گونه تأثيرى ندارند.
دسته سوم، اثبات كننده شفاعت براى غيرخدا و تأثير گذارى آنان به اذن و اراده و مشيت خداوند است.
دفتر نشر معارف/مؤلفان:محمدرضا کاشفی و سیّد محمد کاظم روحانی
[1] – «خداست كه جان ها را هنگام مرگشان مى گيرد»: زمر 39، آيه 42.
[2] – «بگو: فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده، جان شما را مى گيرد»: سجده 32، آيه 11.
[3] – زمر 39، آيه 44.
[4] – بقره 2، آيه 254.
[5] – طه 20، آيه 109.