شفاعت پيامبر اكرم و ائمه معصومين (علیهم السّلام)  و وساطت آنان در رسيدن رحمت الهى به بندگان، دو گونه است:

يك. شفاعت در جهت آمرزش گنه كاران

اين شفاعت، مخصوص گنه كارانى است كه بدون توبه از دنيا رفته اند. اگر آنان از كسانى باشند كه شرايط شفاعت را در دنيا تحصيل كرده اند، در آخرت از طريق شفاعت اولياى الهى، مورد مغفرت و بخشش الهى قرار مى گيرند. بديهى است انسان هايى كه گناهكار نبوده و مطيع اوامر الهى بوده اند و نيز گنه كارانى كه در دنيا موفق به توبه و جبران گناه خود شده اند، بدون چنين شفاعتى، اهل نجات و بهشت خواهند بود؛ بلكه بر اساس روايات، چنين انسان هايى (مؤمنان)، خود شفيع ديگران خواهند بود.[1]

دو. شفاعت در جهت ترفيع درجات

دامنه اين شفاعت فراگير است؛ هم شامل گنه كاران مى شود و هم غيرگنه كاران؛ حتى پيامبران را هم در بر مى گيرد.[2] نتيجه آن، ترفيع درجه  و رسيدن به مقامات بالاتر است. اين شفاعت ـ كه تجلّى هم سنخى روحى و همگونى ميان شفيع و شفاعت شونده، در عقايد، اوصاف، گرايش ها و عملكردها است ـ بدين صورت بروز مى كند كه رسول اكرم (صلی الله علیه وآله)  و امامان معصوم آنان را با خود به سوى مقام و رتبه بالاتر كشيده و در رسيدن به لقاى حق و مقام قرب يارى مى دهند. اين جذبه و كشش به سوى بالا، شامل گنه كاران و حتى اولياى الهى نيز مى شود؛ زيرا انسان ها از لحاظ عدم دلبستگى و توجّه به غيرخدا و درجه خلوص و فناى فى الله، داراى درجات متفاوت اند و انسان هاى كامل (چهارده معصوم) در اوج درجه خلوص و فناى فى اللّه هستند.

بنابراين انسان ها ـ هر چند پاك و بى گناه و اهل بهشت هم باشند ـ گرفتار درجه اى از تعلّقات غيرخدايى هستند. در قيامت، همين وابستگى هاى غيرالهى، مانع از رسيدن به درجات بالاتر است. در اينجا اثر آن وحدت و هم سنخى روحى با انسان هاى كامل جلوه گر مى شود؛ بدين صورت كه كشش و جذبه خاص اولياى الهى، آنان را از كشش هاى غيرالهى، رها كرده و با خود به سوى بالا مى كشد و موجب ترفيع در حالشان مى شود.[3] به همين جهت در روايات آمده است: همه انسان ها نيازمند شفاعت پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله)  و امامان معصوم اند. اين نياز عمومى و همگانى به منظور ترفيع درجات است و منافاتى با پاك بودن از گناه و بهشتى بودن ندارد.

 

دفتر نشر معارف/مؤلفان:محمدرضا کاشفی و سیّد محمد کاظم روحانی


[1] – بحار الانوار، ج 8، ص 58، ح 75 و ص 37، ح 15؛ صحيح بخارى، ج 9، ص 159.

[2] – ميزان الحكمه، ج 6، ص 2794، ح 9501.

[3] – ر.ك: محمد شجاعى، تجسم عمل و شفاعت، ص 106.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *