چون شهسوار عرصهي ميدان كربلا[1]
شد غوطهور به لجّهي عمّان كربلا
باريد آسمان به زمين بس كه سيل خون
شد مهر و ماه، غرقهي توفان كربلا
شير خدا به راحت[2] و آلوده، گرگ چرخ
دندان به خون يوسف كنعان كربلا
مسجد به دير و كعبه به بتخانه شد بدل[3]
چون شد فسرده شمع شبستان كربلا
لبتشنه و گرسنه در آن دشت، كوفيان
بستند نان و آب به مهمان كربلا
وز قحط آب و آتش بيداد اهرمن
بر باد رفت خاك سليمان كربلا
آيد به گوش هوش از آن خيمهها هنوز
افغان «العطش» ز اسيران كربلا
كرد از سَموم[4] حادثه، گلچين روزگار
يكسر خزان، بهار گلستان كربلا
گو هيچ كس به رتبهي «خاكي» نميرسد
كاو هست جانفدا به شهيدان كربلا
وز جوي خون لاله عذاران سروْ قد
گرديد لالهزار، بيابان كربلا
هر تيرهبخت بر سر تخت و تن حسين
بيسر به خون تپيده به دامان كربلا
اي زادهي زياد! كجا ميرود ز ياد
ظلمي كه از تو رفت به سلطان كربلا؟
تا روز حشر، لعنت حق بر يزيد باد!
«هل من مزيد» نار بر او بر مزيد باد![5]
منابع: اثرآفرینان، كاروان شعر عاشورا، مرآة الفصاحه، مصیبت نامهی خاكی، به عيّوق ميرسد
[1]. ديوان خاكي شيرازي، ص 5 ـ 6.
[2]. اگر چه منظور شاعر از كلمهي «راحت»، آرميدن به خواب ابدي و شهادت حضرت است امّا استخدام اين واژه در اين بيت، چندان مناسب جلوه نميكند؛ استاد محمّدعلي مجاهدي با متذكّر شدن اين نكته در «كاروان شعر عاشورا»، چنين پيشنهاد دادهاند: شير خدا نبود كه آلود گرگ چرخ.
[3]. نسخهي ديگر: مسجد به دير و سبحه به زنّار شد بدل.
[4]. باد گرم مهلك.
[5]. تذكرهي مرآۀ الفصاحه و كاروان شعر عاشورا، ذيل نام «خاكي شيرازي»، همين بند سوم را در 10 بيت و با اختلافاتي آوردهاند؛ اوّلاً ابيات 5، 6، 7، 8، 9 و 11 از شعر فوق را ندارند. ثانياً بيت چهارم اختلاف واژه دارد كه قبلاً نقل شد. ثالثاً سه بيت متفاوت به عنوان ابيات 6، 7 و 8 دارد كه به نقل آن سه بيت بسنده ميشود:
از تندباد حادثه، دوران به باد داد
بشكفت هر گلي ز گلستان كربلا
غير از سرشك حسرت و آب دل كباب
آبي كه زد بر آتش مهمان كربلا
آل زنا غنوده بر اورنگ زرنگار
وندر خرابه، پردهنشينان كربلا.