آراست كردگار چو بازار كربلا

شاه شهید گشت خریدار كربلا

 

چون نافه‌ی ختن به مشامم رسد هنوز

بوی عبیر از در و دیوار كربلا

 

شد بلبلان باغ پیمبر، شكسته‌بال

باد خزان وزید به گلزار كربلا

 

بس كه نهفته گشته در آن خاك، گل‌رخان

مرغ دلم شده است گرفتار كربلا

 

خم گشت قدّ شاه چو آن اكبر جوان

بنْمود رخ به عرصه‌ی خون‌خوار كربلا

 

از بهر آن كه آب ننوشند اهل بیت

كردند قطع، دست علم‌دار كربلا

 

آه! از دمی كه شمر لعین، پای چكمه‌دار

بنْمود جا به سینه‌ی سالار كربلا

 

با حكم ابن سعد و به خشنودی یزید

آتش زدند خیمه‌ی سردار كربلا

 

كردند كوفیان دغا از ره جفا

زنجیر کین به گردن بیمار كربلا

 

آل علی به دست لعینان، اسیر شد

ضرغام، دست بسته و روبه، دلیر شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *