photo_2017-09-10_10-42-24

هلال خونين[1]

دوش ديدم هلال ماه محرّم

شد نمايان ميان ابر سياهي

گفتم اين پرچم غم است و مصيبت

وآن سياهي ز جور چرخ، سپاهي

 

ما پي رؤيت هلال و ز گردون

ژاله ميشد فرو بسان ستاره

كربلا شد عيان برابر انظار

ديدهها اشكبار و گرم نظاره

 

خاطراتي ز پيش چشم دل من

ميگذشتند يك به يك كه به ناگاه

يادم آمد كه بوده است چه ماهي

در بني هاشم و چه ديده در اين ماه

 

يادم آمد ز شهر كوفه كه زينب

چون نظر ميكند به جانب بالا

بدر كامل عيان ببيند و گويد:

«يا هِلالاً لَمَا اسْتَتَمَّ كَمالا»

 

ماه، چون ماه گريه باشد و زاري

اي سرايندگان! به گرد هم آييد

چون «نگارنده» نغمههاي جهانسوز

در ميان جهانيان بسراييد


[1]. مجموعه آثار عبدالعلی نگارنده، ص 114.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *