ابن سَلاّم جُمَحی، ادیب سخنسنج عرب (م 231 ق) که کتاب ارزشمند او با عنوان طبقات فحول الشعراء از گنجینههای ادبیات عربی محسوب میشود، آنگاه که از شاعران مکّه نام میبرد، جزء شاعران سرآمد و توانای آنجا از جناب ابوطالب نیز یاد میکند[4] و در جای دیگر[5] از آن جناب با عنوان «شاعر جیّد الکلام» یاد و تصریح میکند که برترین سرودهاش همان است که در مدح رسول اکرم صلی الله علیه و آله سروده و در آن به داستان استسقا[6] اشاره کرده است. ابن سلاّم جمحی[7] از نوشته یوسف بن سعد که یکصد سال پیش نگاشته شده بود، خبر میدهد که ذکری از این قصیده جناب ابوطالب در آن به میان آمده بوده است؛ البته با ذکر این نکته که ابیاتی بدان قصیده افزوده شده است. مطابق تحقیق دکتر ناصرالدین اسد[8]، یوسف بن سعد جُمحی از بزرگان تابعان بوده و نوشته او باید در نیمه دوم قرن نخست هجری نگاشته شده باشد. این مسئله بیانگر مقام بلند ادبی جناب ابوطالب است که در سده نخست هجری با توجه به این نکته که بیشتر اشعار بهطور شفاهی روایت و نقل میشد این سروده ابوطالب به کتابت درآمده بوده است. نکته دیگری که در بررسی سرودههای ابوطالب حائز اهمیت است آگاهیهای تاریخی است که در دل این سرودهها نهفته است و برای تحقیقات ادبی _ تاریخی بس سودمنداست[9].
قصیده لامیه ابوطالب علیه السلام که در دفاع از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در بحرطویل سروده شده، در منابع کهن تاریخی آمده است. ابن کثیر میگوید این قصیده بس رساست و کسی جز ابوطالب نمیتواند سراینده آن باشد و این سروده از «معلّقات سبع» استوارتر و پرمعناتر است[10]. ابن ابی الحدید[11] نیز از قول حامیان جناب ابوطالب نقل کرده که شهرت این قصیده به اندازه شهرت قصیده «قِفَا نَبْکِ» امریء القیس است.
ابن اسحاق[12]، ابن هشام[13] و ابن کثیر[14]، ابیاتی از این قصیده را آوردهاند[15] و برخی نیز آن را شرح کردهاند ازجمله سهیلی (م 581 ق) در الروض الأنُف[16]، بغدادی (م 1093ق) در خزانة الأدب[17] و از معاصران نیز مفتی میر عباس لکهنوی، شیخ جعفر نقدی، علی فهمی و علامه سردار کابلی[18] .
مرحوم علّامه حیدرقلی خان معروف به سردار کابلی به گفته خود در روز سهشنبه 18 محرّم الحرام 1293 ق در کابل زاده شد[19]. خاندان او اصالتا از قزلباشهای ایرانی بودند که در افغانستان سکونت داشتند و پس از اشغال افغانستان به دست انگلستان، در 1297 ق به هندوستان مهاجرت میکنند.
سردار کابلی در آنجا علاوه بر فارسی و عربی، زبانهای هندی، سانسکریت، لاتینی، انگلیسی و عبری را نیز فرامیگیرد و سپس به نجف اشرف میرود و در محضر عالمان بزرگ آنجا شاگردی کرده به درجه اجتهاد نائل میشود[20]. وی سپس به کرمانشاه رفته و در آنجا ساکن میشود و با دختر صدر الشریعة از نوادگان آقا وحید بهبهانی ازدواج میکند. بدین گونه علامه سردار کابلی با خاندان وحید بهبهانی نسبت سببی پیدا میکند[21].
سرانجام مرحوم سردار کابلی در جمادی الأولی 1372 ق در کرمانشاه پس از عمری مجاهدت علمی از دنیا رفت و پس از انتقال به نجف اشرف در وادیالسلام به خاک سپرده شد. سید محمدحسن آل طالقانی تاریخ وفات وی را در مادهتاریخی در 5 بیت به نظم کشید[22].
دانش سرشار سردار کابلی از نوشتههای او هویداست. ترجمه انجیل بارنابا به زبان فارسی، سرودن منظومههایی در علم کلام، تألیف آثاری درباره وزن و مکیال، علم جفر و اعداد، ترجمه المراجعات مرحوم شرفالدین با نام مناظرات و … نمونههایی از نوشتههای اوست.[23]
کتاب تحفة الأجلّة فی معرفة القبلة سردار کابلی که ترجمه فارسی آن را خانه ریاضیات اصفهان در سال 1389 به چاپ رساند، از آثار ارزشمند آن مرحوم است. به گفته مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان[24]، این کتاب با بیانی ریاضی و فراهم آوردن جدولهای گوناگون، قبله شهرهای مختلف را تعیین کرده است. آشنایی و اشتغال مرحوم سردار کابلی با علم کیمیا نیز حکایتی شنیدنی دارد[25]. سردار کابلی بر الغدیر مرحوم علامه امینی نیز تقریظی نگاشته که در آغاز جلد 9 الغدیر، صفحه و _ ز به چاپ رسیده است[26].
و اما شرح مرحوم سردار کابلی بر قصیده لامیه ابوطالب که در 104 صفحه نگارش یافته و در روز پنجشنبه 17 ذیالقعده 1348 ق آغاز و در روز جمعه 23 ماه صفر 1350 ق پایان یافته است از آثار ارزشمند آن مرحوم است. ابیات قصیده بر اساس السیرة النبویة ابن هشام و بیش از 90 بیت است. برخی از ویژگیهای این شرح عبارت است از:
1 _ مراجعه فراوان به کتابهای معتبر لغت همچون[27]: اساس البلاغة زمخشری (ص2)، تاج العروس زَبیدی (ص 3، 79)، صحاح اللغة جوهری (ص 5)، فقه اللغة ثعالبی (ص 12)، القاموس المحیط فیروزآبادی و شرح آن (ص 13، 24، 57)، مجمع البحرین طریحی (ص 25)، المحکم ابن سیدة (ص 2)، مختار الصحاح رازی (ص 7)، المخصّص ابن سیدة (ص 13)، المصباح المنیر فیومی (ص 79، 84)، مفردات راغب اصفهانی (ص 4) و نهایه ابن اثیر (ص4).
2 _ طرح گسترده مباحث نحوی و اشاره به اختلاف بصریان و کوفیان (ص 3، 13، 62، 94).
3 _ اشاره به مباحث صرفی (ص 6، 12، 19، 49).
4 _ استشهاد به آیات قرآن کریم (ص 7، 9، 11، 19).
5 _ استشهاد به احادیث (ص 7، 14، 15، 61).
6 _ نقل قول از مؤلفان کهن مانند ابن انباری (ص 73)، بغدادی (ص 3)، بیضاوی (ص 83، 99)، زرکشی (ص 41)، زمخشری (ص 99)، سهیلی (ص 14، 54)، سیبویه (ص 24، 85)، شلوبین (ص 74)، طبرسی (ص 19)، طبری (ص 9)، فارسی (ص 74)، مقّری (ص 84)، نَحّاس (ص 77) و یاقوت حموی
(ص 25، 54).
7 _ استشهاد به سرودههای دیگر شاعران مانند ابو ذؤیب هذلی (ص 25)، أسود بن یعفر (ص 11)، امریء القیس (ص 68)، زهیر بن ابی سُلمی (ص 11)، شَمّاخ (ص 13)، عنترة العبسی (ص 32)، عمرو بن کلثوم (ص 78)، لبید بن ربیعة (ص 11) و متلمّس (ص 91).
8 _ اشاره به امثال (ص 57).
9 _ اشاره به مباحث عروضی (ص 18 _ 19، 29، 69).
10 _ اشاره به مباحث بلاغی (ص 15، 49، 60، 74).
11 _ پرداختن به برخی مباحث تاریخی (ص 41 _ 42، 80 _ 81).
12 _ برخی مباحث متفرقه همچون بحث از وزن، مکیال و مثقال شرعی (ص 48 _ 49) و بحث از کهانت و کُهّان (ص 74).
بهواقع این شرح مشحون از مباحث لغوی، ادبی، تاریخی و دینی است و بیانگر تضلّع مؤلف مرحوم آن در ادبیات عربی است.
امیدوارم _ به خواست خداوند متعال _ هرچه سریعتر این نسخه را تصحیح و با مقدمه و تعلیقات به چاپ رسانم. بمنّه و توفیقه.
1 _ آقابزرگ طهرانی، محمد محسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، بیروت 1403 ق.
2 _ _________________ ، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، القسم الثانی، الجزء الأوّل، مع تعلیقات السید عبدالعزیز الطباطبائی، مشهد 1404 ق.
3 _ ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره 1387 ق/ 1967 م.
4 _ ابن اسحاق، محمد، سیره ابن اسحاق، تحقیق د. سهیل زکار، بیروت 1398 ق./1978 م.
5 _ ابن سلاّم جمحی، محمد، طبقات فحول الشعراء، تحقیق محمود محمد شاکر، قاهره 1952 م.
6 _ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، مصر 1351 ق./ 1932 م.
7 _ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تحقیق علی شیری، بیروت 1412 ق./1992 م.
8 _ ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، گوتین ژن 1859 م.
9 _ اسد، ناصرالدین، مصادر الشعر الجاهلی و قیمتها التاریخیة، بیروت 1988.
10 _ امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت 1397 ق./1977 م.
11 _ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الأدب و لبّ لباب لسان العرب، تحقیق عبدالسلام هارون، قاهره بیتا.
12 _ دوانی، علی، وحید بهبهانی، انتشارات امیرکبیر، تهران 1362.
13 _ سهیلی، عبدالرحمن، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة لابن هشام، تحقیق عبدالرحمن الوکیل، قاهره 1389 ق./1969 م.
14 _ شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، قم، 1390.
15 _ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت 1393 ق./ 1973 م.
16 _ قربانی زرّین، باقر، الدرّة الغراء فی شعر شیخ البطحاء، جمع و تحقیق و شرح، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، تهران 1374.
17 _ _________________ ، دیوان ابوطالب، مجله گلستان قرآن، سال سوم، ش 28 (پیاپی 72)، مهر 1379، تهران.
18 _ قسطلانی، احمد بن محمد، ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری، بیروت بیتا.
19 _ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران 1374.
20 _ مشار، خان بابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران 1340.
21 _ واعظ خیابانی، علماء معاصرین، تهران 1366 ق.
پی نوشت ها :
[1]* دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
1. این کتاب با عنوان الدرة الغَرّاء فی شعر شیخ البطحاء به چاپ رسید. برای تفصیل بیشتر به فهرست منابع رجوع کنید.
[2]. ر.ک: قربانی زرّین، باقر، الدرّة الغراء فی شعر شیخ البطحاء، 119.
[3]. یکی از معانی مُخَضرَم در لغت، شتری است که نیمی از گوشش را بریده باشند. اصل لغت، خضرمه و به معنای چیزی است که در میان قرار گرفته باشد. ر.ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، 4/125، ذیل «خضرم».
[4]. ابن سلّام جمحی، محمد، طبقات فحول الشعراء، 1/231.
[5]. همان، 1/234 و 235.
[6]. در بیت:
وأبیض یُستَسقَی الغَمامُ بوجهه ربیعُ الیتامی عصمه لِلأرامل
به داستان استسقا )طلب کردن باران به برکت روی پیامبر صلی الله علیه و آله ( اشارت رفته است. برای تفصیل بیشتر ر.ک: قسطلانی، احمد بن محمد، ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری، 2/237 و 238.
[7]. ابن سلّام جمحی، محمد، همان.
[8]. اسد، ناصرالدین، مصادر الشعر الجاهلی و قیمتها التاریخیة،159.
[9]. برای تفصیل و ذکر آن وقایع ر.ک: قربانی زرّین، باقر، دیوان ابوطالب، 34.
[10]. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، 3/57.
[11]. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، 14/78.
[12]. ابن اسحاق، محمد، سیره ابن اسحاق، 156.
[13]. ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، 1/172 _ 176.
[14]. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، همان، 3/53 _ 57.
[15]. برای دیگر منابع ر.ک: قربانی زرّین، باقر، الدرّة الغراء فی شعر شیخ البطحاء، 119.
[16]. سهیلی، عبدالرحمن، الروض الأنف،3/82 _ 106.
[17]. بغدادی، عبدالقادر، خزانة الأدب، 2/56 _ 75.
[18]. ر.ک: آقابزرگ طهرانی، محمد محسن، الذریعة، 14/4؛ قربانی زرّین، باقر، همان.
[19]. واعظ خیابانی، علماء معاصرین، 295.
[20]. برای آشنایی با اجازات اجتهاد او ر.ک: مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، 3/13؛ مشار، خان بابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، 2/983.
[21]. ر.ک: دوانی، علی، وحید بهبهانی، 363.
[22]. ر.ک: آقابزرگ طهرانی، محمد محسن، نقباء البشر، 695.
[23]. برای تفصیل بیشر ر.ک: همان، 696 _ 699؛ مشار، خان بابا، همان، 2/983.
[24]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، 1/336.
[25]. ر.ک: شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، 1/236 و 237.
[26]. کتابهای مستقلی نیز درباره زندگانی مرحوم سردار کابلی نگاشته شده است. ازجمله: زندگانی سردار کابلی از مرحوم کیوان سمیعی، چاپ انتشارات زوار، تهران 1363؛ و کتاب سردار کابلی ستاره خاور از سید حسن احمدینژاد بلخی که سازمان تبلیغات اسلامی آن را در سال 1372 منتشر کرده است.
[27]. شماره صفحات از آنِ نسخه خطّی مرحوم سردار کابلی است.