از جمله موارد اختلاف نظر در كتب روايي و آثار مفسران اهل سنت، كه سرانجام اجماع عالمان اين مذهب برآن مهر خاتمت مي نهد، موضوع «زمان شب قدر» است.شب قدر، اگر چه در تواتر روايات شيعي، قطعاً از شب هاي دهه سوم ماه مبارك رمضان شمرده مي شود و ترديد در آن نيز به دليل روايات منقول از معصومان(ع) و نيز تفاوت تفاسير روايات است، اما از اين حيث كه شبي خارج از ماه رمضان نيست، مورد اجماع كلي و قطعي است ولی در ميراث روايي و تفسيري اهل سنت، ابتدا در اين خصوص و سپس در قطعي بودن جايگاه اين شب در ماه رمضان ترديد و تفاوت وجود دارد.دسته اي از روايات، همچون روايت مشهور ابوحنيفه در «شرح الازهار» ، بر اين اعتقاد تأكيد مي كنند كه شب قدر قطعاً نمي تواند در اين دهه باشد، بلكه در تمامي شب هاي سال پنهان است.اين روايت، كه در ضمن مسئله اي فقهي وارد شده، چنين است: «شب قدر، در ميان شب هاي سال پنهان است و اگر كسي طلاق همسرش را مشروط به وقوع آن در شب قدر نمايد، بدون گذشت يك سال كامل، طلاق واقع نشده است» (۱).
در حقيقت، اين روايت و روايات مشابه، مانند روايت «عبدالله بن مسعود» با اين مضمون كه «تنها كسي مي تواند شب قدر را درك كند كه يكسال تمام شب زنده داري كرده باشد» (۲)، بر موضوع پنهان بودن زمان شب قدر تأكيد دارد و اين بدان معناست كه احتمال قرار داشتن شب قدر در يكي از شب هاي دهه آخر رمضان، منتفي و حداقل، به لحاظ احتمال، با شب هاي ديگر سال برابر است.

 

 

اما در مقابل از ماوردي در «الحاوي الكبير» روايتي سراغ داريم با اين مضمون: «در اين كه شب قدر در دهه سوم ماه رمضان است، ترديدي بين عالمان نبايد باشد؛ چه، ابوذر از رسول الله روايت كرده است كه اين شب در دهه پاياني ماه رمضان است» (۳)؛ نيز روايت عبدالله بن عمر از رسول خدا(ص) كه فرموده است: «شب قدر را در دهه پاياني رمضان بجوييد» (۴).
شايد بتوان روايت عايشه از احوال پيامبر اسلام(ص) در دهه پاياني ماه رمضان را نيز تأكيدي بر اين جايگاه زماني شمرد: «آن گاه كه دهه آخر رمضان فرا مي رسيد، رسول خدا شب ها را بيدار بود و اهل خود را نيز بيدار مي داشت و از زنان دوري مي جست» (۵) و نيز روايت «ابن عمر» از اعتكاف پيامبر در دهه پاياني ماه مبارك رمضان را كه در «صحيح مسلم» آمده است: «پيامبر دهه پایانی ماه رمضان را در اعتكاف بودند» (۶).
در یک نتیجه گیری کلی علاوه قول به نامعلوم بودن درکل سال می توان گفت: روايات و مباحث متفاوتي در اين موضوع در منابع اهل سنت هست كه در يك طبقه بندي كلي به سه دسته روايات تأكيد كننده بر شب بيست و يكم، شب بيست و سوم و شب بيست و هفتم تقسيم مي شوند.

 


البته روايات بسيار ضعيفي نيز مبني بر شب قدر بودن شب هفدهم وجود دارد؛ ازجمله روايت ابن عباس در «درالمنثور» (۷).
بيشترين تأكيد در منابع روايي سنّي، بر شب بيست و سوم است و البته اين تنها در منابع آمده است و اما در عمل، امروزه، به استناد روايات مربوط به شب بيست و هفتم، اين احتمال قوي تر از احتمال هاي ديگر دانسته شده و اعمال ويژه شب قدر نيز در ميان اهل سنت، به طور خاص در اين شب صورت مي پذيرد.
برخي روايات در منابع اهل سنت در اين زمينه را مرور مي كنيم: در «صحيح مسلم» آمده است: «گفته شده شب بيست و سوم، شب قدر است و اين، قول بسياري صحابه و تابعين است» (۸).
در روايتي از ابن عمر منقول است كه فردي نزد پيامبر آمد و عرض كرد كه در خواب ديده است شب قدر، هفت روز مانده به پايان رمضان است.
پيامبر فرمود: «خواب هاي شما كه بر قدر بودن بيست و سوم توافق دارند صحيح اند و هر كس خواست شب زنده داري قدر را درك كند، اين شب را احيا نگهدارد »(۹).
روايت منقول از سعيد بن جبير در« درالمنثور»مؤيد همين نظر است(۱۰).

 

 


داستان معروف« عبدالله بن انيس جُهني »و« شب جهني »نيز، كه به تكرار در منابع اهل سنت و شيعه نقل شده است، بر شب بيست و سوم ماه رمضان به عنوان شب قدر تأكيد مي كند.
چكيده اين داستان چنين است: عبدالله بن انيس از تيره«جهنيه »كه رمه داري باديه نشين بود، به دليل دوري از مدينه، امكان حضور دايم در مدينه را نداشت. روزي خدمت رسول خدا رسيد و احوال خويش را باز گفت كه به دليل دوري مسافت، امكان حضور دايم در شب هاي رمضان و احيا نگه داشتن در مدينه را ندارد و از پيامبر خواست تا شب قدر را براي او معين كند تا در آن شب در مدينه حضور يابد.
پيامبر در پاسخ وي فرمود:« شب بيست و سوم ماه رمضان »و از آن پس، شب بيست و سوم به عنوان شب قدر و« شب جهني »معروف شد(۱۱).
دسته اي ديگر از روايات و تفاسير اهل سنت، بر شب قدر بودن شب هاي بيست و يكم و بيست و هفتم حكايت دارند. قول دوم از اين دسته روايات، يعني شب قدر بودن بيست و هفتم، تقريباً پذيرفته تر از قول اول است؛ اگر چه با قول اول نيز، به لحاظ تعدد روايات و تفاسير سندي در برابر است، اما به جهت اقبال خاص، امروزه شايع تر از ديدگاه ديگرِ مورد اهتمام اهل سنت است. البته شب هاي بيست و سوم و بيست و يكم نيز مانند آنچه در بين شيعيان متداول است، در بين اهل سنت محل اهتمام و توجه است. روايات متعددي نيز شب بيست و هفتم را شب قدر مي دانند كه مي توان با مراجعه به كتب روايي، تفاسير آنها را مشاهده كرد.
اگر تأكيد و يقين منقول از« ابيّ بن كعب »در ضمن روايت منقول از وي در صحيح مسلم كه مي گويد« ابّي قسم ياد كرده است شب قدر شب بيست و هفتم است؛ زيرا به روايت پيامبر در بامداد شب قدر، خورشيد كم رونق و كم رمق و بدون پرتوهاي چندان طلوع مي كند» (۱۲) را به روايات ديگر مثل روايتي منقول از پيامبر(ص) توسط عايشه كه:« شب قدر را در شب بيست و هفتم بجوييد »و روايت هاي مشابه ديگر ضميمه كنيم، تقريباً احتمالي كه براي روايات شب بيست و سوم به دست مي آمد، براي اين شب نيز قابل تصور است.
البته تأكيد بر اين شب از سوي اهل سنت، بدون دليل ديگري و شايد در پي آمدِ عرف رايج بين عالمان و عاميان، ترجيح بلامرجحي است كه يافتن دليل براي آن حوصله بررسي متون فراواني را- آن هم بدون اعتماد به رسيدن به نتيجه قطعي- مي طلبد.


به هرحال بين شب بيست و سوم، كه روايات معروف اهل سنت و شيعه به صورت مشترك بدان اشاره دارند، و بين شب بيست و هفتم، تأكيد و ترديدي خاص وجود ندارد، مگر تفاوت نظري كه به آن اشاره شد. در مجموع، به نظر مي رسد حاصل جمع روايات و وجه غالب آنها و ديگر تفاسير اهل سنت، نخست بر مسئله زمان شب قدر در ماه رمضان و سپس بر قرار داشتن اين شب در دهه سوم اتفاق دارند و وجوه ديگر، با وجود تعدد سندي و اقبال به آن ها، به لحاظ ضعف در برابر اين دسته روايات و تفاسير منقول، معتبر نيستند.

 

 

منبع:پرسمان


پي نوشت ها:
۱. عبدالله بن المفتاح، شرح الازهار، قاهره، ج،۱ص۵۷.
۲. جلال الدين سيوطي، الدرّالمنثور، كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، قم، ج،۶ص۳۷۶.
۳. ماوردي، الحاوي الكبير، ص ۴۸۳.
۴. درّ المنثور، ج،۶ص۳۷۲.
۵. المغني، ج،۳ ص۱۷۹.
۶. شرح نووي بر صحيح مسلم، ج،۸ ص۶۶.
۷. درّ المنثور، ج،۶ ص۳۷۶.
۸. صحيح مسلم، ج،۸ ص۵۸.
۹. مجمع البيان، ج،۱۰ ص ۴۱۰.
۱۰. درّ المنثور، ج،۶ ص۳۷۳.
۱۱. همان.
۱۲. صحيح مسلم، ج،۸ ص۶۵.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *