در سورۀ مؤمنون این آیات به دو شکل آمده است: «سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ»؛ المؤمنون، 85 و «سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ»؛ المؤمنون، 89، سبب آن چیست؟
پاسخ اجمالی
در قرآن کریم تنها در سه مورد، آن هم در سوره ی مؤمنون عبارت «سَیَقُولُونَ لِلَّه» آمده است:
1 – «سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلا تَذَکَّرُونَ»؛[1]به زودى (در پاسخ تو) می گویند: «همه از آن خداست!» بگو: «آیا متذکّر نمی شوید؟!».
2 – «سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلا تَتَّقُونَ»؛[2]به زودى خواهند گفت: «همه ی اینها از آن خداست!» بگو: «آیا تقوا پیشه نمی کنید (و از خدا نمی ترسید و دست از شرک برنمی دارید)؟!».
3 – «سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ »؛[3]به زودى خواهند گفت: «همه ی اینها از آن خداست» بگو: «با این حال، چگونه می گویید سحر شده اید (و این سخنان سحر و افسون است)؟!
از آنجا که کفّار و مشرکان بیش از همه از مسئله معاد وحشت داشتند و به همین دلیل با انواع بهانه ها می خواستند شانه از زیر بار آن خالى کنند، قرآن نیز مشروحاً و به طور مؤکّد از معاد سخن می گوید. لذا از سه راه، منطق واهى منکران معاد را در هم می کوبد: از راه مالکیت خداوند بر پهنه ی عالم هستى،[4] سپس ربوبیّت او،[5] و سر انجام حاکمیتش بر مجموعه ی جهان،[6] و از تمام این بحث ها چنین نتیجه می گیرد که او از هر نظر قدرت و توانایى بر مسئله معاد را دارد، و عدالت و حکمتش ایجاب می کند که این جهان، عالم آخرت را به دنبال خود داشته باشد. و در هر مورد با جمله «سَیَقُولُونَ لِلَّهِ» از خود مشرکان اعتراف می گیرد و سخن آنها را به خودشان باز می گرداند.[7]
پس از ذکر سؤال و جواب اول جمله «أَفَلا تَذَکَّرُونَ» (آیا متذکر نمی شوید)، و پس از سؤال و جواب دوم «أَفَلا تَتَّقُونَ» (آیا از خدا نمی ترسید)، و پس از سؤال و جواب سوم «فَأَنَّى تُسْحَرُونَ» (چگونه می گویید سحر شده اید) آمده است.
در دو آیه، استفهام به وسیله ی همزه بیان شده و در آیه ی پایانی به صورت «أنّی» استفهامیه و به معنای «کیف» آمده است، و در هرسه آیه، استفهام، از قسم توبیخی می باشد.[8]
در حقیقت، اینها توبیخ ها و سرزنش هایى است که مرحله به مرحله شدیدتر می شود و یکى از روش هاى معمول در تعلیم و تربیت منطقى است که وقتى بخواهند کسى را با سه دلیل محکوم کنند، نخست او را به طور ملایم مورد سرزنش قرار می دهند، بعداً شدید و سرانجام شدیدتر.[9]
در نتیجه؛ کلمه ها در جایگاه مناسب خود قرار گرفته اند، و گویاترین سازه هاى ترکیبى و شیواترین ساختمان در ترکیب جمله ها ایجاد شده است که موجب تأثیر آفرینى آن در قلب ها و ذهن ها می شود. قرآن کریم، کتابى است سرشار از فصاحت و بلاغت و آراسته به انواع گوناگون محسّنات لفظى و معنوى. خداى بزرگ با دانش بیکران خویش جهت تفهیم هر چه بهتر حقایق و معارف در قالب الفاظ گوناگون، انواع هنرها و آرایه های ادبی را به کار گرفته است.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[1]. مؤمنون، 85.
[2]. مؤمنون، 87.
[3]. مؤمنون، 89.
[4]. «بگو: زمین و کسانى که در آن هستند از آن کیست، اگر شما می دانید؟»؛ مؤمنون، 84.
[5]. «بگو: چه کسى پروردگار آسمان هاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟»؛ مؤمنون، 86.
[6]. «بگو: اگر می دانید، چه کسى حکومت همه موجودات را در دست دارد، و به بی پناهان پناه می دهد، و نیاز به پناه دادن ندارد؟!»؛ مؤمنون، 88.
[7]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 294 و 295، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[8]. ر.ک: صافى، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فى اعراب القرآن، ج 18، ص 201 – 203، دار الرشید، مؤسسة الإیمان، دمشق، بیروت، چاپ چهارم، 1418 ق؛ درویش، محیى الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج 6، ص 538 و 539، دارالارشاد، سوریه، چاپ چهارم، 1415ق.
[9]. همان، ص 299.