خوارزمی از حاکم نقل کرده است:

زمانی که فاطمه (ع) رحلت کرد علی (ع) این شعر را سرود:

عقده‌های گلوگیر، راه نفسم را بسته است ای کاش! هر دو نفس و عقده‌ها با هم از تنم، بیرون می‌شد.

پس از تو در زندگی، هیچ خیری نیست و از ترس آن‌که زندگی‌ام طولانی شود، بر خود اشکبارم.

قال الخوارزميّ:

وَ ذَكَرَ الْحَاكِمُ، أَنَّ فَاطِمَةَ (ع) لَمَّا مَاتَتْ أَنْشَأَ عَلِيٌّ (ع)‏ یَقُول:

          نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ             يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَاتِ‏

           لَا خَيْرَ بَعْدَكَ فِي الْحَيَاةِ وَ إِنَّمَا           أَبْكِي مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي‏[1]

 


[1]. مقتل الحسین (ع): 84، عنه البحار 43: 213.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *