این تحولات با نام بیداری اسلامی الصّحوة الإسلامیّة یا انقلابهای عربی الثّورات العربیّة خوانده میشود که البته گروههای مختلف سلفی[1] نیز با رویکردهایی متفاوت و با حداکثر توان از ابزارهای رسانهای و نیروهای انسانی، وارد این عرصه شده و درصدد تأثیرگذاری بر این تغییرات مهم در جهت اهداف خویشاند.

در دهههای اخیر جهان اسلام و حتی غرب شاهد اثرگذاری تفکر سلفی از جنبههای مختلف بر جوامع خود بودهاند که این امر لزوم رصد تحرکات گروههای سلفی را بیشتر میکند، بهویژه به تحرکات آنان در قبال بیداری اسلامی که اهمیت مضاعفی نسبت به سایر تحولات دارد، باید توجه بیشتری شود.

چون جریان بیداری اسلامی دارای شتاب و سرعت غیرمنتظرهای است و گستردگی بالایی دارد، لازم است ابتدا بهطور خلاصه و گذرا به ماهیت این جریان نگاهی کنیم.

بیداری اسلامی پدیدهای اجتماعی است و به معنای بازگشت بیداری و هوشیاری امت اسلامی است، تا به خودباوری برسد و به دین و کرامت و استقلال سیاسی، اقتصادی و فکری خود مباهات کند، و در جهت ایفای نقش طبیعی خود بهعنوان «بهترین امت برای مردم» تلاش کند.[2]

این تحولات بر اثر نارضایتی مردم از حکومتها صورت گرفته و عوامل عمده این نارضایتی عبارت است از:

۱ – حقارت و فقری که حکام کشورهای عربی بر ملتهایشان تحمیل کرده‌اند.[3]

۲ – استبداد دستگاه حاکم و فسادهای مالی و اخلاقیای که در میان سران کشورها و خانواده و اطرافیانشان رواج داشته است.[4]

۳ – دوری از فرهنگ و تفکر اسلامی و تن دادن به فرهنگ و تمدن غربی؛[5]

۴ – سرسپردگی سران این کشورها در برابر غرب و پذیرش قراردادهای ننگین با رژیم اسرائیل.[6]

حکام کشورهای اسلامی طی سالیان دراز در قالب حکومتهایی مستبد و غربگرا فشارهای فراوانی را بر ملتهای مسلمان وارد آوردند. امام خمینی می‌نویسد:

استعمارگران بهدست عمال سیاسی خود که بر مردم مسلط شدهاند، نظامات اقتصادی ظالمانهای را تحمیل کردند و بر اثر آن مردم به دو دسته تقسیم شدهاند: ظالم و مظلوم. در یک طرف صدها میلیون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار گرفته است و در طرف دیگر اقلیتهایی از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سیاسی که عیاش و هرزهگرد و فاسدند.[7]

حضور علما و جنبشهای اسلامی همچون اخوان المسلمین، وجود نمادهای مذهبی و سردادن شعارهای اسلامی مانند شعار الله اکبر و اقامه نمازهای جمعه و جماعت، شواهدی است که باعث شده تا تحلیلگران، این قیامها را اسلامی بدانند. این شواهد نشاندهنده بیداری عمومی ملتها در جهت حذف سکولاریسم از جوامع اسلامی است.

اما دیدگاه سلفیون در مورد بیداری اسلامی چیست و چه تأثیراتی را در میدان بیداری اسلامی ایجاد کرده است؟

دیدگاه سلفیه درباره بیداری اسلامی  

سلفیون در مواجهه با جریان بیداری اسلامی به سه دستـه تقسیم میشوند: 1 – سلفیه جهادی؛ 2 – سلفیه معتدل و اخوانیها؛ 3 – سلفیه تقلیدی (وهابیت درباری).

۱ – سلفیه جهادی

عنصر جهاد در ایدئولوژی سلفیه جهادی اهمیت بسیار فراوانی دارد بهطوریکه آن را از سایر عبادات مانند نماز و روزه و حج مهمتر میدانند. سلفیه جهادی، استقرار جامعه اسلامی، حفاظت از مستضعفین امت و جلوگیری از فاسد شدن سرزمین مسلمین را از جمله عوامل جهاد میداند،[8] اما دایره دشمنان اصلی خود را به آمریکا، یهود و شیعه محدود میکند.[9] از این رو، فعالیتهای این دسته از سلفیها به مبارزه با این دشمنان محدود است و بمبگذاریها و مبارزات مسلحانه آنها در کشورهای اسلامی طبق این دیدگاه انجام میگیرد. تحرکات سلفیه جهادی طی سالهای 2003-2004 در عربستان سعودی، شامل مبارزات مسلحانه، گروگانگیری و بمبگذاری بوده است. آنان خواهان اخراج نیروهای غربی و آمریکایی از عربستان سعودی بودند.[10]

به دو دلیل سلفیه جهادی در تحولات تونس، مصر، یمن و لیبی حضور و یا اظهار نظر خاصی نداشته است: نخست اینکه هدف این دسته از سلفیه، مبارزه با غرب، یهود و شیعیان است و فقط در صورتی با سران کشورهای اسلامی درگیر می‌شوند که آنها به غرب و یهود یا به شیعیان متمایل شوند. دوم اینکه تحولات بیشتر این کشورها، با روش سلفیه جهادی در تنافی است؛ زیرا سلفیه جهادی از راه مبارزات مسلحانه، بمبگذاری و گروگانگیری اهدافش را پیش میبرد و این روش با انقلابهای مسالمتآمیز در تنافی است.[11]

2 – سلفیه معتدل و اخوانیها

این دسته از سلفیها را میتوان مسلمانانی دانست که در برابر تهاجم فکری و فرهنگی غرب و دین‌زدایی از جوامع اسلامی بهپا خاستهاند و خواهان اسلام اصیل و پویا در مقابل اسلام منزوی و ظاهرگرا بودند. ابوالأعلی مودودی، حسن البنا و سید قطب را میتوان از بزرگان این طیف شمرد.

بر اساس این مبانی فکری، در جریان بیداری اسلامی حضور فعال سلفیه معتدل را در کنار مردم کشورهای اسلامی و نمونه بارز آن را در انقلاب مصر مشاهده میکنیم.

از همین رو كميته علماي شريعت حزب عمل اسلامي اردن (شاخه سياسي گروه اخوان المسلمين اردن) اعلام كرد که تظاهرات عليه ظلم واجب شرعي است. اين فتوا در واكنش به فتواي علماي وهابی عربستان بود كه شركت در تظاهرات را حرام اعلام كرده بودند.[12]

3 – سلفیه تقلیدی (وهابیت درباری)

سلفیه تقلیدی وجود خویش را مدیون دو گروه است: گروه اول خاندان آل سعود که حکومتش با کمک انگلیس تولد یافت و با کمک آمریکا این حکومت نامشروع تاکنون ادامه یافته است و درطول حیاتش از روزی که محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب همپیمان شدند تا به حال، از هر جهت سلفیه تکفیری را حمایت کرده است و در مقابل، از حمایت آنها برخوردار بوده است؛ چنانکه علمای وهابی حاکمان آل سعود را حاکم اسلامی نامیده و خروج بر آنان و حتی انتقاد از آنان را حرام دانسته و به این ترتیب به حکومت آل سعود مشروعیت بخشیدهاند.

گروه دوم نیز مفتیها و بزرگان وهابیت هستند که با فتوا به کفر و شرک مسلمانان، ریختن خون آنها را مباح و هرکه غیر از خود را کافر میدانند. گروه دوم به سلفیه درباری[13] نیز مشهورند، زیرا به افعال حاکمان ظالم عرب مشروعیت بخشیده، و مردم را از قیام علیه این دیکتاتوریها برحذر میدارند.[14]

 تفاوتهای سلفیه معتدل با سلفیه تقلیدی(وهابیت درباری)

۱ – سلفیه معتدل دور از جریان تکفیر است و در تمسک به آیات و روایات از عقل و منطق نیز کمک میگیرد و فهم خود را از آیات و روایات محدود به ظواهر نمیکند، برخلاف سلفیه تقلیدی که هرگونه تأویل و کمک از عقل و منطق را در فهم آیات و روایات رد میکنند[15] و کسانی را که با آنان همعقیده نباشند، کافر می‌دانند.

۲ – سلفیه معتدل دارای فعالیتهای حزبی و سیاسی است و حضور در این عرصهها را ابزاری مهم برای رواج فرهنگ اسلامی و جلوگیری از نفوذ تفکر غربی در جوامع مسلمین قلمداد میکند. از این‌رو، حسن البنا در دوره هجوم مدرنیته غربی به کشورهای اسلامی، جمعیت اخوان المسلمین را برای مقابله با روند غرب‌زدگی و دینزدایی در مصر تأسیس کرد،[16] اما سلفیه تقلیدی تأسیس احزاب سیاسی را در کشورهای اسلامی موجب افتراق امت میدانند و آن را جایز نمیدانند.[17]

۳ – سلفیه تقلیدی اطاعت از حاکم کشور اسلامی را واجب میدانند، هرچند انسان فاجر و گناهکاری باشد، و فقط در صورتی که امر به معصیت خدا کند، اطاعت از او را در آن زمینه واجب نمیدانند؛ به طوری که انتقاد به حاکم مسلمان را از محرمات و قیام در برابر او را خروج از دین میشمرند و در مقابل، صبر بر ظلم او را از واجبات میدانند، هرچند در اجرای قوانین بر طبق احکام اسلامی عمل نکند،[18] اما در جهتی کاملاً مخالف با این فتاوا، سلفیه معتدل جامعهای را که قانونش بر اساس قانون الهی (شریعت الله) استوار نیست، جامعه اسلامی نمیداند، حتی اگر افراد آن جامعه ادعای مسلمانی کنند و نماز و روزه و حج و… را بهجای آورند.[19] سلفیه معتدل در مرحله بعد، نام جامعه جاهلی را بر چنین جامعهای مینهد و نخستین وظیفه خویش را ایجاد تحول در این جامعه میداند.[20]

بنابراین دور از انتظار نیست که سلفیه تکفیری در جریان بیداری اسلامی، موضعی کاملا متناقض با ملتهای مسلمان برگزیند. از این رو، در این تحولات دیدیم که علما و بزرگان وهابیت درباری به حمایت از دیکتاتورهایی همچون مبارک و بن علی برخاستند و مردم را از قیام و انقلاب برحذر داشتند؛[21] چنانکه صالح لحیدان، از بارزترین علمای سعودی، در کلاس درس فقه خود تظاهرات مردم مصر را فتنه خواند و این تظاهرات را غیر شرعی اعلام کرد؛ به این دلیل که تظاهرات مردم مصر برضد حکومت، موجب فساد، اتلاف اموال عمومی و ریختن خونها میشود.[22]

هیئت کبار العلماء در عربستان سعودی که از هیجده عضو از علمای بزرگ وهابی تشکیل شده است نیز در تاریخ 30/3/1432ق با صدور اطلاعیهای، مردم عربستان را از تظاهرات منع و تظاهرات را حرام اعلام کرد؛ به این دلیل که باعث ایجاد فتنه و تفرقه بین مسلمین میشود.[23]

همچنین عبدالعزيز آل الشيخ، مفتی عام در عربستان سعودی، تظاهرات مردم مسلمان در برخي كشورهاي عربي را برنامهريزيشده و هدفدار دانست و مدعي شد: «دشمنان اسلام در نظر دارند كشورهاي عربي و اسلامي را تجزيه و آنها را که كشورهاي بزرگ و قدرتمندیاند به چند كشور كوچك تبديل كنند». او در خطبه‌هاي نماز جمعه در مسجد تركي بن عبدالله در رياض، کسانی را که در تظاهرات شرکت و یا آن را بر پا میکنند، جهادگران در راه طاغوت[24] خواند و جریان بیداری اسلامی را طرحی در جهت ضربه زدن به امت اسلامي و از بين بردن دين، اصول و اخلاق دانست.[25]

همچنین صالح بدیر، امام و خطیب نماز جمعه در مسجد نبوی، تظاهرات مردم را خروج بر حاکم اسلامی خواند و گفت بنابر مذهب سلفیه، خروج بر حاکم اسلامی حرام است.[26]

در همان روز در مکه مکرمه امام جمعه و خطیب مسجد الحرام، أسامة بن عبدالله خیاط، تظاهرات و تجمعات مردم مسلمان را باب فتنه و راه ایجاد تفرقه خواند و دو نعمتِ سیری و امنیت را هدف نهایی از زندگانی در زمین دانست.[27]

صالح الفوزان، از علمای بزرگ سلفیه در عربستان سعودی و جزء هیئت کبار العلماء، در مقابل جریان بیداری اسلامی این چنین موضعگیری میکند:

دین ما دین هرج و مرج نیست، بلکه دین انضباط است. تظاهرات کار مسلمین نیست؛ چون اسلام دین رحمت است، نه هرج و مرج و اغتشاش. این تظاهرات ایجاد فتنه میکند و باعث ریخته شدن خونها و تخریب اموال عمومی میشود.[28]

بنابر اصل حرمت خروج بر حاکم، حتی بعضی از علمای سلفیه از قذافی، حاکم خونریز لیبی، حمایت کردند و قیام علیه قذافی را حرام شمردند.[29]

شاید در نگاه ابتدایی اینگونه بهنظر آید که این موضعگیریها برگرفته از مذهب سلفیه است که با دیدگاهی ظاهرگرا به سیره پیامبر مینگرد؛ چنانکه عبدالعزیز بن باز، مفتی سابق عربستان سعودی، تظاهرات را جایز نمیدانست؛ زیرا که نبی اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  سیزده سال در مکه ماند، بیآنکه دست به تظاهرات زند یا کسی را دعوت به راهپیمایی کند و هیچگاه آن حضرت تهدید نکرد که اموال عمومی تخریب شود.[30]

با نگاهی دقیق به مواضع سلفیهای تکفیری متوجه اختلافات شدید در بین علما و بزرگان آنها میشویم و حتی به نفاق این اشخاص پی میبریم؛ بهطوریکه بعضی از علما و بزرگان این مذهب سلفی مانند محمد حسان در اوایل انقلاب مردم مصر، تظاهرات ملت را خروج بر حاکم میداند و فسادی بزرگ قلمداد میکند و زمانی که این انقلاب به پیروزی میرسد، خود را به میدان تحریر میرساند و از انقلاب مردم حمایت میکند.[31]

صلاح دسوقی، دبیرکل کنفرانس امداد رسانی عمومی در مصر، در گفتگو با شبکه العالم اظهار میدارد که سلفیه تقلیدی در انقلاب مردم مصر سهمی نداشته است، بلکه در آن زمان زیر پوست رژیم مبارک پنهان بود، و بعد از پیروزی انقلاب مردم مصر به میدان تحریر آمد.[32]

هرچند سلفیه تقلیدی با مرکزیت عربستان سعودی در انقلابهای مردمی مصر، یمن، تونس و لیبی در کنار رژیمهای فاسد و ظالم ایستاد و انقلاب را تحریم کرد، اما در مصر و تونس بعد از سقوط بن علی و مبارک، از تحرک باز نماند و بهدنبال جایگاهسازی برای خود است و با ترفندهای مختلف بههدف اصلی خود یعنی ایجاد شکاف و تفرقه بین مسلمانان میپردازد.

نویسنده و تحلیلگر مصری، عبدالحلیم قندیل، در گفتگو با شبکه خبری العالم، تفکر وهابیت سعودی را خطرناکترین بینشی دانست که در مصر در حال انتشار است. او به جایگاه وهابیت تقلیدی در رژیم مخلوع مبارک اشاره میکند و میگوید: «سلفیه تکفیری داراي طرح يا سياست خاصي نیست، بلکه صرفاً ابزار عربستان براي نفوذ در مصر و حامي منافع آمريکا و اسراييل است».[33]

وجيه عفيفي، مدير مرکز تحقيقات عربي، با اشاره به توطئههاي عربستان براي از بين بردن افکار معتدل اسلامي مصريها، گفت: «عربستان تلاش دارد بر روند سياسي مصر غلبه کند». او در گفتگویش با شبکه خبری العالم اظهار داشت: «عربستان با سوء استفاده از فقر و نداري مردم مصر و با صرف هزينههاي کلان، در صدد تغيير روند سياسي مصر است».[34]

محمد علی هرفی در مقالهای در روزنامه عکاظ عربستان با عنوان «السلفیون و النفاق السیاسی» به تحلیل این رفتار منافقانه علمای سلفی میپردازد و مینویسد: «سلفیون نفاق سیاسیشان را نردبانی برای رسیدن به جاه و مقام قرار دادهاند». وی سپس دلایل و شواهدی را بر این مدعا میآورد و در آخر مینویسد:

تمام سلفیها ادعای تبعیت از سیره رسول اعظم صل الله علیه و آله و سلم  را دارند، اما سخنانشان با اعماشان مخالف است و در عمل تابع منافع خویش هستند و با هر باد به سمتی میروند که مصالح آنان اقتضا میکند.[35]

اغتشاشات سوریه یکی دیگر از جریاناتی است که هر انسان تیزبین و منصفی را به فکر وا میدارد و از جنبه دیگر ِنفاق وهابیت درباری پرده برمیدارد. در اغتشاشات سوریه، سلفیه تقلیدی بهدلیل همسویی با غرب بهویژه آمریکا، موضعی متفاوت با موضع قبلی خود در سایر کشورهای اسلامی اتخاذ میکند و نه تنها خروج بر حاکم را حرام نمیداند، بلکه بهدلیل حمایت حکومت سوریه از مقاومت اسلامی و رابطه خوبی که با ایران دارد، حاکم سوریه را آماج حملات خود قرار میدهد؛ تاجاییکه برای توجیه شرعی بودن اغتشاشات در سوریه بهراحتی حاکم سوریه را تکفیر میکند و حکم به وجوب جهاد در مقابل او میدهد؛ در حالیکه قذافی، حاکم خونریز لیبی، را مسلمان میداند و از او حمایت میکند،[36] غافل از اینکه محمد صالح عثیمین، از بزرگترین و مشهورترین علمای سلفیه درباری، بر طبق مبانی فقهی سلفیون تظاهرات در برابر حاکم کافر را هم جایز نمیداند و میگوید:

تظاهرات امر حادثی است که اولاً، نه در زمان نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم  معروف بوده است و نه در عهد خلفای راشدین و صحابه. ثانیاً، تظاهرات از این جهت که باعث هرج و مرج، اختلاط زن و مرد و تخریب اموال عمومی می‌شود، امری است منکر و فرقی ندارد که حاکم مسلمان باشد یا کافر.[37]

واکنش سلفیت در مواجهه با عدالتخواهی مردم بحرین، یکی از چالشهای اصلی این طیف بهحساب میآید که نفاق و دروغپردازی سلفیه درباری را به وضوح آشکار میسازد. از این رو، پرداختن به امواج بیداری اسلامی در کشور بحرین و تضارب سلفیت با این امواج، مجالی ویژه و گسترده را میطلبد.

 بیـداری اسلامی در بحـرین

 

بحرین کشوری است که در 1349ش/1970م در پی کشمکش میان دولت‌های ایران و انگلستان پدید آمد و سرانجام با همهپرسی سازمان ملل متحد و موافقت دولت ایران به استقلال رسید و تاکنون خاندان آل خلیفه بهصورت سلطنت موروثی بر آن حکمرانی کردهاند. بسیاری از منابع، جمعیت مسلمان بحرین را 98 درصد دانستهاند که اکثریت آنها شیعهاند و بسیاری از علما و بزرگان امامیه از آنجا برخاستهاند.[38] با این حال، هنوز حکومت در این کشور در دست خانوادهای سنی است که از حمایتهای دولت عربستان سعودی برخوردار بوده است.

برای واکاوی بهتر جریان سلفی و اهداف آن در کشور بحرین، لازم است با نگاهی هرچند گذرا به تاریخ پر فراز و نشیب بحرین با جایگاه این سرزمین، مردمانش، حکومت و حرکتهای سیاسی موجود در بحرین بیشتر آشنا شویم.

ساکنـان بحـرین

بحرین قبل از ظهور اسلام از توابع دولت ساسانیان به شمار میآمد[39] و ادیان مختلف از جمله دین حنفی ابراهیمی، مسیحیت، یهود و بتپرستی را در خود جای داده بود،[40] اما پس از ظهور اسلام از اولین مناطقی بود که بدون جنگ و بهصورت مسالمت‌آمیز در زمان حیات رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم  دین اسلام را پذیرفت. پیامبر اسلام با فرستادن نامهای بهواسطه علاء حضرمی به منذر بن ساوی حاکم بحرین، او را به دین اسلام دعوت کردند. منذر پس از خواندن نامه، اسلام آورد و اغلب مردم بحرین نیز از آن زمان اسلام را برای آیین خود برگزیدند.[41]

بحرین در طول تاریخ پذیرای اقوام و قبایل مختلفی از گوشه و کنار کشورهای عربی بوده است؛ مانند قبیله عبدالقیس که از ربیعه متفرع شده بودند، تمیم، بکر بن وائل و أزد، و همچنین اقوامی از ایران به نام قوم جیلان که در زمان کسرا به بحرین کوچ کرده بودند و بعد از ظهور اسلام و مسلمان شدن اغلب مردم بحرین، جیلانها به عربی گرایش پیدا کردند و بیشتر با قبیله تمیم مخلوط شدند.[42]

 در اصطلاح به عموم ساکنین بحرین، «البحرانیون» و به ساکنین اصلی آن «البحارنة» گفته میشود که شیعیان، اغلب یا همگیِ «بحارنه» را تشکیل می‌دهند.[43] تشیع اهل بحرین از گذشتههای دور معروف و مشهور بوده است و برخی علت روی آوردن آنان به تشیع را حکومت ابان بن سعید میدانند که مدتی در صدر اسلام حاکم بحرین بود و از موالیان امیر المومنین علیه السلام  بهشمار میآمد و همچنین حکومت عمر بن ابیسلمه نیز که او هم از محبین آن حضرت بود، در تشیع آنان مؤثر بود.[44]

دکتر فلاح مدیرس، استاد علوم سیاسی در دانشگاه کویت، مینویسد:

شیعیان بیش از پنجاه درصد ساکنان بحرین هستند و سه دستهاند: 1 –  بحارنه که ساکنان اصلی بحرین هستند؛ 2 – شیعیانی که بهدلیل ظلم وهابیت در قرن نوزدهم از قطیف و احساء به بحرین هجرت کردهاند و اخباری مسلک هستند؛ 3 – شیعیانی که از قرن هفدهم از ایران آمدهاند و اصولی مسلک هستند.[45]

او سپس مینویسد:

با اینکه بیشتر جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل میدادند، اما از سال 1783م آنان تحت حکومت سنی آل خلیفه بودهاند و در طول این حکومت بیشترین ظلم در حق آنان روا داشته شده است، لوریمر اوضاع شیعیان بحرین را اینگونه وصف میکند: اوضاع شیعه تحت حاکمیت آل خلیفه کاملاً ذلیلانه است و مانند بندگانی هستند که اگر نتوانند محصولاتشان را به مقدار معینی برسانند، از خانههایشان رانده میشوند. همچنین در اثنای سفر مقیم سیاسی انگلستان تریفور، به بحرین، شیعیان بحرین عریضهای را به او دادند که در آن از اوضاع ذلتبار خود در بحرین گلایه و اظهار میکنند که حتی شهادت آنها در محاکم پذیرفته نمیشود و املاک و داراییهایشان در معرض تجاوز و غصب است.[46]

تحرکات سیـاسی در بحرین

از سال 1920 بحرین شاهد قیامها و اعتراضات متعددی در برابر ظلم و استبداد حکومت آل خلیفه بوده است؛ از جمله انتفاضه فوریه 1921م و اعتراضات و قیامهایی در سالهای 1923م، 1956م، 1965م.[47] یکی از مهمترین قیامهای شیعیان در سال 1922م رخ داد که تظاهرات مردم، اعتصاب بازاریان و بسته شدن بازار منامه را درپی داشت، تا جاییکه حکومت انگلستان، حاکم وقت بحرین یعنی عیسی بن علی، را در سال 1923م عزل و حمد بن عیسی را جانشین او کرد.[48]

نکته مهمی که توجه هر تحلیلگر بیطرفی را به خود جلب میکند، این است که اتحاد شیعیان و اهل سنّت در بحرین همیشه اهرم فشار و نقطه قوت ملت بحرین در برابر رژیم آل خلیفه بوده است. نمونه بارز این اتحاد را میتوان در حزب الهیأة التنفیذیة العلیا مشاهده کرد. این حزب که اولین حزب سیاسی بحرینی بهحساب میآید، درسیزدهم ماه تشرین الاول سال 1954م تشکیل شد و هر دو مذهب شیعه و سنی در آن حضور داشتند. اعضای اصلی آن صد نفر و لجنه تنفیذیه این حزب متشکل از چهار سنی و چهار شیعه بود که این حزب در جهت احقاق حقوق ملت فشارهای سیاسی چشمگیری بر رژیم آل خلیفه وارد کرد.[49]  از این‌رو، آل خلیفه پیوسته از آغاز حکومت خویش در صدد اختلافافکنی در میان شیعیان و اهل سنّت بحرین بوده است؛ بهطوریکه یکی از محققان مینویسد: «استواری پایههای حکومت آل خلیفه همواره از طریق القای تناقضات فکری و اختلافات میان شیعه و سنی از جانب این رژیم تأمین شده است».[50] اولین نمونه این اختلاف افکنی‌ها زمانی بود که آل خلیفه برای تصرف بحرین از طریق ایجاد اختلاف میان مردم شیعه و سنی بحرین، آنان را تضعیف و سپس به آن دیار حمله کرد.[51]

حادثه روز عاشورای سال 1953م از بارزترین مواردی است که آل خلیفه مستقیماً به ایجاد نزاع بین شیعیان و اهل سنّت پرداخت. در مقطعی از تاریخ، بحرین شاهد نزدیکی و اتحاد روزافزونی بین شیعه و سنی بر محور محبت اهل بیت پیامبر علیهم السلام  بهویژه امام حسین علیه السلام  بود و حتی شعرای سنی اشعاری در رثای امام حسین علیه السلام  میسرودند و در اشعار خود مبارزه آن حضرت را با ستمگران بنی‌امیه میستودند.[52] در این هنگام آل خلیفه این اتحاد را به ضرر حکومت مستبد خویش دیدند و درصدد برآمدند که بار دیگر آتش نزاع را میان شیعه و سنی شعله‌ور سازند و سعی کردند اینبار مبدأ اختلاف را از مرکز شعائر حسینی آغاز کنند که نقطه شکوفایی اتحاد بین مسلمانان بحرین بود و خطر بزرگی برای آل خلیفه محسوب میشد. از این رو، دعیج بن حمد که از بزرگان آل خلیفه بود و سرکردگی مأمورین امنیتی را بهعهده داشت، بهوسیله عناصری از نیروهای اطلاعاتی به دسته عزاداران حسینی در منامه نزدیک شد و با تحریک احساسات آنان درگیری شدیدی را در خیابانهای منامه بین عزاداران حسینی و اهل سنّت ترتیب داد. سپس دعیج بن حمد از این فرصت استفاده کرد و برای اینکه شعلههای آتش این نزاع سراسر بحرین را در بر بگیرد، به محرق رفت و جمعی از سنیان متعصب را بر ضد شیعه تحریک کرد و اینگونه اسباب فتنهای بزرگ را فراهم آورد که یک تا دو سال به طول انجامید.[53]

انقـلاب مردم بحـرین در 14 فوریه 2011م

مردم کشور بحرین که از بیعدالتی و استبداد آل خلیفه به ستوه آمده بودند، روز دوشنبه 25بهمن 1389ش/14فوریه 2011م را روز خشم، نامیدند و برای اعتراض به حکومت خودخوانده این کشور به خیابانها آمدند.[54] معترضان خواستار استعفاي خليفه بن سلمان آل خليفه، نخست وزير، و همچنین خواستار قانون اساسي جديد و حقوق برابر ميان شيعيان و سنيها شدند. شيعيان بيش از هفتاد درصد جمعيت بحرين را تشكيل ميدهند، اما حكومت بحرين به شدت با آنها رفتار تبعيضآمیز دارد.[55]

وقتی که تمام مردم بحرین اعم از شیعه و سنی به میدان لؤلؤه آمدند و حقوق اولیه و انسانی خویش را مطالبه کردند، عربستان حاکمیت وهابیت را در بحرین درخطر دید و برای جلوگیری از قدرت گرفتن اکثریت شیعه در بحرین وارد عمل شد. از طرفی آمریکا نیز منافع خود را در خطر دید و برای تثبیت پایگاه نظامیاش در بحرین، به عربستان سعودی متوسل شد و همین امر انقلاب مسالمتآمیز مردم بحرین را وارد مرحله دشوار و پیچیدهای کرد.

از آنجا که ورود نیروهای کشوری به کشور دیگر قبل از هر چیز نیازمند توجیهی است تا مجامع حقوقی و مردم مسلمان منطقه را اقناع کند تا با این حرکت به مقابله برنخیزند، بار دیگر رژیم آل سعود  به مفتی های سلفی متوسل شد و سلفیه تقلیدی نیز به ایفای نقش خود یعنی مشروعیت بخشیدن به سیاستهای ظالمانه آل سعود پرداخت. رسانههای سلفی شروع به تبلیغ کردند و انقلاب مردم بحرین را خروج بر حاکم مسلمان خواندند و مسلمانان بحرین را به این دلیل، مهدور الدم دانستند.[56] سلفیون سعی کردهاند برای جلوگیری از حمایت ملتهای مسلمان از مردم مظلوم بحرین، انقلاب آنها را انقلابی شیعی و ضد اهل سنّت نشان دهند و برای این منظور، یوسف قرضاوی، از علمای برجسته مصر، بیشترین کمک را به رسانههای سلفیه کرد. او طی سخنانی ادعا کرد که انقلاب مردم بحرین انقلابی مذهبی و گروهی است و قیام شیعه بر ضد اهل سنّت است، نه یک انقلاب مردمی.[57] از سوی دیگر نظامیان وهابی سعودی و اماراتی نیز از این فرصت استفاده کردند و در تاریخ دوشنبه 23 اسفند 1389 وارد کشور بحرین شده و به کشتار مردم مظلوم بحرین پرداختند.[58]

در مقابله با انقلاب مسالمتآمیز مردم بحرین، وهابیت بار دیگر چهره خشن، بیرحم و خونریز خود را نشان داد، اما نه در برابر دشمن اصلی مسلمانان، بلکه در برابر ملتی مظلوم و بیسلاح. از این رو، دویست تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران در بيانيهاي علاوه بر محكوم کردن جنايات وهابیان سعودی در منطقه تأكيد كردند که ارتش عربستان اگر هنر و قدرتي دارد، در مقابل جنايات رژيم صهيونيستي عليه مردم مظلوم فلسطين عرض اندام كند.[59]

روزنامه الوطن الجزایری در مقالهای تحت عنوان «سلفیه افراطی چه بر سر اهل سنت معتدل آورد؟» به این مطلب میپردازد و سلفیه تقلیدی را نماد خشونت، تعصب، تفرقه، استبداد و ظلم معرفی میکند؛ سپس با اشاره به آیه 159 سوره آل عمران که خداوند کریم خطاب به پیامبرش میفرماید: «به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين  خوشخوى و مهربان هستى، که اگر تندخو و سخت‏دل مى‏بودى، از گرد تو پراكنده مى‏شدند»، رفتار سلفیه تقلیدی را مخالف با این آیه شریفه و سیره نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله و سلم  میشمرد.[60]

با نگاهی به جنایاتی که نیروهای عربستان سعودی و امارات در کشور بحرین مرتکب شدهاند، بهخوبی میتوان دریافت که منشأ این جنایات همان تفکرات سلفیه تقلیدی است که به وهابیت معروفند. جنایاتی همچون مقابله با شعائر حسینی، تخریب قبور مسلمین و ضریح اماکن مقدس، تخریب مساجدی که قبور علما در آن قرار دارد و…، تمام این جنایات نشئت گرفته از تفکر سلفی خشکی است که در عربستان سعودی اجرا میشود؛[61] همان تفکری که به تخریب حرم اهل بیت علیهم السلام در بقیع حکم کرد.

در تحولات اخیر بحرین تنها حزبی که به مقابله با انقلاب مردم بحرین پرداخت و آن را محکوم کرد، حزب «جمعیة الاصالة الاسلامیة» است که متعلق به طیف سلفی تقلیدی است. این حزب در تاریخ 6/5/2002م تأسیس شد و هم‌اکنون ریاست آن را غانم ابوالعینین بر عهده دارد.[62] از آنجا که منشأ سیاستهای این حزب، سلفیه تقلیدی عربستان سعودی است، باید دلیل مخالفت این حزب با انقلاب مردمی در بحرین را نیز در عربستان سعودی جستجو کرد.

با نگاهی به تفاوتهای موضع سلفیه تقلیدی (درباری) عربستان سعودی در جریانات بحرین و سوریه بهخوبی میتوان پیبرد که سلفیه تقلیدی مجری سیاستهای غرب، آمریکا و صهیونیستها در کشورهای اسلامی است و در عمل با آمریکا و اسرائیل همسو بوده است و دشمن مجاهدانی است که به مبارزه با آمریکا و صهیونیست میپردازند. مقالات و اخبار برخی روزنامههای سعودی به خوبی این ادعا را اثبات میکنند؛ مطالبی همچون: انقلاب حلال و انقلاب حرام،[63] معارض ایرانی درگفتگو با الشرق الاوسط: تهران برای جلوگیری از سقوط نظام جمهوری اسلامی در مسائل اعراب دخالت میکند،[64] اوباما برحمایت آمریکا از منامه تأکید کرد،[65] حرکت پیشرو بحرینی… اهمیتهای تاریخی.[66]

سؤال مهمی که به ذهن متبادر میشود، این است که چرا عربستان سعودی به عنوان کشوری اسلامی، با دشمنان اسلام و استعمارگران همسو شده است و در مقابل ایران و حزب الله لبنان به دشمنی میپردازد؟

رژیم سعودی، تأسیس خود را مدیون دولت انگلیس و ادامه حیاتش را مدیون حمایتهای آمریکاست،[67] از این رو، این رژیم همواره در اختیار این قدرتها بوده و در جهت پیشبرد اهداف آنها در منطقه قدم برداشتته است؛ همچنانکه قبل از انقلاب اسلامی در ایران، رژیم پهلوی نیز مهمترین عامل آمریکا در منطقه بود و نیکسون سیاست خود را در منطقه خلیج فارس، تحت عنوان سیاست‏ دوپایه یعنی ایران و عربستان به مرحله اجرا گذاشت و اعتقاد داشت که ایالات متحده در پرتو تقویت و پرورش این دو کشور می‏تواند امنیت و ثبات منطقه را از راه دور کنترل‏ کند. در نهایت با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک برتر ایران، تقویت‏ ایران از جانب ایالات متحده در اولویت قرار گرفت. بدین ترتیب ایران و عربستان به‏ عنوان دو متحد استراتژیک ایالات متحده در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس تجلی پیدا کردند.

با وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357ش/ 1979م، منطقه خلیج فارس‏ تغییرات استراتژیک جدیدی را پیدا کرد که کاملاً متفاوت با قبل بود و به دلایل‏ متعدد زمینه‏های تعارض و اختلاف در روابط بین ایران و عربستان سعودی و کل کشورهای‏ محافظهکار منطقه توسعه یافت. کشورهای حاشیه خلیج فارس از استراتژی صدور انقلاب به سبک ایران به کشورهای خود اظهار نگرانی کردند. در طول‏ دهه 1980م اظهارات متعدد مقامات جمهوری اسلامی ایران در اتهامات ایدئولوژیک علیه‏ رژیم‏های منطقه مبنی بر کنارنهادن شؤون اسلامی و آلتدست شدن ابرقدرت‏ها،‏ بیاعتمادی رهبران سعودی به مقاصد ایران را در پی داشت و در مقابل، عربستان سعودی نیز علیه منافع امنیتی ایران در سیستان و بلوچستان اقداماتی را آغاز کرد که با آموزش برداشت‏های مذهبی وهابی درجهت ایجاد تفرقه در جنوب شرق‏ ایران همراه بود.[68]

سعودی‏ها رویه‏ رادیکال ایران را عامل عدم اطمینان و برهم زننده وضع موجود در منطقه و فراهم آوردن زمینه حرکتی مشابه علیه خود تلقی کردند، منشأ این تلقی را می‌توان در بیداری و خودباوری مردم منطقه بعد از انقلاب اسلامی یافت. پیروزی مردم ایران در مقابل رژیم مستبد پهلوی بهعنوان ژاندارم منطقه، برق امید و چراغ خودباوری را در دل ملتهای منطقه روشن ساخت. برای مثال، در 19 فوریه 1979م هزاران بحرینی در خیابانهای پایتخت به تظاهرات پرداختند و از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران حمایت کردند. آنان شعار میدادند: خمینی پیشروی کن که این عصر، عصر ملتهاست[69] و نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی.[70]

دیدگاه‏های ایران درباره عدم دخالت قدرت‏های بزرگ در منطقه در طول چند دهه اخیر و دیدگاه عربستان سعودی که در جستجوی‏ امنیت منطقه ژئوپولیتیک خلیج فارس از طریق قدرت‏های فرامنطقه‏ای بوده است، نگرش‏های متفاوتی را در مواضع دو کشور پدید آورد.

از سوی دیگر پس از انقلاب‏ اسلامی به سرعت ایدئولوژی سیاسی و انقلابی شیعه در مقابل ایدئولوژی وهابی به‏ رهبری عربستان سعودی قرار گرفت؛ بهنحوی که هر دو ایدئولوژی مشروعیت یکدیگر را زیر سؤال بردند.[71] بدین ترتیب دشمنی عربستان سعودی و سلفیه تقلیدی با کشور ایران و تفکر انقلابی شیعی به شدت بالا گرفت و این تعارض در مسائل افغانستان، عراق و بهویژه در بحرین نمود پیدا کرد؛ بهطوریکه عربستان سعودی و سلفیه تقلیدی مستقر در بحرین، ایران را عامل اصلی انقلاب 14 فوریه در بحرین دانستند و احزاب معارض بحرینی را متهم به ارتباط با ایران کردند و آنها را ایادی ایران در بحرین شمردند.[72]

از طرفی دیگر، بحرین از قرون اول ظهور اسلام دارای گرایشهای شیعی بوده است؛ بهطوریکه از اوایل سده نهم قمری به یکی از حوزههای فعال شیعه در زمینه کلام و فقه تبدیل میشود و علما و اندیشمندان بزرگی را به مکتب اهل بیت علیهم السلام  تقدیم میکند، از رشید هجری که از یاران خاص امیرالمومنین علیه السلام  بود تا ابن متوج بحرانی، علی بن ماجد بحرانی و علی بن سلیمان بحرانی تا سید هاشم بحرانی صاحب تفسیر البرهان و عبدالله بحرانی صاحب عوالم العلوم و شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق.[73]

اقدامات آل سعـود و آل خلیفـه در بحـرین

بر این اساس، آل خلیفه که حضور حداکثری شیعیان و اتحاد آنان را با اهل سنّت، خطر بزرگی برای حکومت خود میدیدند، با همراهی عربستان سعودی در طول حکومت خود برای ایجاد شکاف بین تودههای مردم، سرکوب اعتراضات مردمی و جلوگیری از قدرت گرفتن احزاب مردمی، تدابیر و اقدامات متعددی را در بحرین اجرا کردند. این اقدامات به این شرح است:

۱ – ساخت پل ارتباطی

پلی به نام پل ملک فهد بین بحرین و عربستان که بر روی دریای خلیج فارس بنا نهاده شد، به طول 26 کیلومتر و عرض چهل متر، که بحرین را به عربستان متصل می‌سازد. سنگ بنای اولیه این پل در 11 نوامبر1982م  بنا نهاده شد و در 26 نوامبر 1986م پس از چهار سال افتتاح گردید.[74] یک کمپانی هلندی این پروژه یک میلیارد دلاری را احداث کرد.[75] به عقیده برخی محققان، تأمین امنیت حکومت بحرین اولین فایده احداث این پل است[76] و تجاوز نیروهای نظامی سعودیه به خاک بحرین در تاریخ (23 اسفند 89) برای سرکوب اعتراضات مردمی 14فوریه، نمونه بارز آن بهحساب میآید.

2 – تغییر بافت جمعیت

در دهه اخیر یکی از مسائل مهم سیاسی که شکایت مردم از حکومت را به دنبال داشته است، وارد کردن شهروند از کشورهای دیگر به بحرین بوده که با مقاصد سیاسی صورت گرفته است. اکثریت بافت جمعیتی بحرین را شیعیان تشکیل می‌دهند و بر همین اساس، طبیعتاً حضور نمایندههای شیعه نیز در مجلس بیشتر خواهد بود. همین امر حکومت آل خلیفه را برآن داشت تا از سال 2000م با اعطای تابعیت به شهروندان خارجی سنی و ترجیحاً وهابی علاوه بر تغییر بافت جمعیت کشور در جهت تقویت حاکمیت آل خلیفه، جبههای مردمی را نیز در مقابل شیعیان بحرین ایجاد کند.

بههمین منظور، در تاریخ 6/5/2002 حزب «جمعیة الاصالة الاسلامیة» در بحرین تأسیس شد و اعلام موجودیت کرد. این حزب از وهابیهای افراطی تشکیل شده است و تاکنون نیز در مجلس بحرین و شوراها کرسیهایی را کسب کرده است. دکتر فلاح مدیرس مینویسد:

تغییر بافت جمعیت بحرین، یکی از مهمترین عواملی بود که باعث شد نمایندگان سلفی و سنی پنجاه درصد کرسیهای مجلس را در انتخابات سال 2002م تصاحب کنند در این پروژه سیاسی که به «التجنیس السیاسی» مشهور است، حکومت آل خلیفه با هدف تغییر ترکیب شهروندان بحرینی، شهروندانی را از کشورهای اطراف خلیج فارس، سوریه، اردن، یمن و پاکستان وارد بحرین میکند که همه آنان سلفی و یا سنی مذهباند و رژیم آل خلیفه به آنان شناسنامه بحرینی می دهد.[77]

البته اعطای تابعیت بحرینی به وهابیها از سال 2001م سرعت بیشتری گرفت؛ به‌طوری که در اسفند ماه 1387 بیش از بیست هزار نفر از مردم بحرین در اعتراض به این رفتار حکومت، در غرب منامه دست به تظاهرات زدند و با صدور بیانیهای اقدامات غيرقانوني دولت در اعطاي تابعيت را با هدف تغيير بافت جمعيتي، گسستگي اجتماعي، ايجاد تفرقه و اختلاف قبيله‌اي و تخريب آينده فرزندان ملت دانستند و خواستار توقف اين اقدامات و برخورد با عاملان و متوليان اين امر شدند.[78]

3 – ایجاد تفرقه میان شیعیان و اهل سنّت

اختلافافکنی از طرق مختلف بین مردم بحرین یکی از روش‌های معمول رژیم آل‌خلیفه برای ثابت نگهداشتن پایههای حکومتش محسوب میشود[79] که پیشتر به‌طور مفصل به شرح مصادیقی از آن پرداختیم.

اما در سالهای اخیر آل خلیفه به دامان وهابیت که ابزار اصلی ایجاد تفرقه و فتنه بین امت اسلامی است، چنگ زده و در همین جهت قدرت وهابیت را در بحرین افزایش داده است تا سلفیه درباری، شکاف و جدایی بین مسلمانان بحرین را برای این رژیم خودخوانده تضمین کند.

 دکتر فائق حمدی طهبوب، استاد تاریخ در دانشگاه امارات متحده عربی، می‌نویسد:

«دولت انگلستان با تبلیغ و توسعه دادن مذهب وهابی و دعوت سلفیه، بین کشورهای منطقه ایجاد اختلاف میکند تا از آب گلآلود این اختلافات به منافع سیاسی و اقتصادی خود دست یابد».[80]

از این سخن بهوضوح میتوان دریافت که آل خلیفه در اجرای سیاست ایجاد تفرقه به استاد این شیوه سیاسی اقتدا کرده است و روش دولت استعمارگر انگلیس را نصب العین خود قرار داده است.

4 – نفـی بلـد[81]

با توجه به تعداد فراوان شهروندان بحرینی الاصل در سایر کشورهای عربی و حتی اروپایی بهخوبی میتوان دریافت که نفی بلد یکی از سیاستهای ضد بشری رژیم آل خلیفه در برابر مردم و معارضان حکومت در طول سالیان متمادی بوده است، حکومت آل خلیفه بسیاری از شیعیان و حتی سنیهای معارض را مستقیماً یا غیر مستقیم از راه تهدید و فشار از بحرین اخراج کرده است تا دیگر نتوانند بهوطن خویش بازگردند.

اخراج خلف عصفور به عراق در دهه بیست، اخراج عبدالوهاب زیانی و سعد شملان به هند در دهه سی و اخراج عبدالرحمن باکر، عبدالعزیز شملان و عبدعلی علیوات به جزیره سانت هیلانه در دهه پنجاه، همگی مواردی از نفی بلدها و تبعید معارضان از وطنشان به‌شمار میآید. از اوایل دهه هشتاد رژیم آل خلیفه بسیاری از مردم بحرین را نیز که عمده آنها شیعیان بودند، بعد از گرفتن گذرنامههای بحرینی‌شان نفی بلد کرد تا دیگر بهعنوان شهروند بحرینی نتوانند به بحرین بازگردند که در این ماجرا، اکثر آنان وارد ایران شدند.[82]

5 – ایجاد پایگاه نظامی

در جریان انقلاب مردم بحرین، رژیم آل خلیفه به دو هزار سعودي در رده‌هاي نظامي و امنيتي با هدف سركوب مردم بحرين تابعيت بحريني داد.[83]

 

دادن تابعیت عملاً بهمعنای احداث پایگاه نظامی عربستان در خاک بحرین است. البته بسیاری از نیروهای امنیتی کشور بحرین نیز بحرینی الاصل نیستند و از کشورهایی همچون پاکستان استخدام شده و به بحرین انتقال یافتهاند.[84]

چون ورود نیروهای سعودی بهخاک بحرین به توجیهاتی برای اقناع افکار عمومی جهان نیاز دارد و نیز برای ایجاد علقه و وابستگی بیشتر بین حکومت بحرین و حکومت سعودی، ازدواجی کاملاً سیاسی ترتیب داده شد و مراسم ازدواج شيخ خالد بن حمد بن عيسي آل خليفه پسر پادشاه بحرين با دختر پادشاه عربستان در تاریخ 16/6/2011، با حضور متعب بن عبدالله بن عبدالعزيز وزير، مشاور و عضو شوراي وزيران و رئيس گارد ملي سعودي و شيخ عبدالله بن حمد آل خليفه نماينده شخصي پادشاه بحرين و برخي ديگر از مقامات دربارهاي سعودي و آل خليفه برگزار شد.

این ازدواج همزمان با اوجگیری تحولات اخیر در بحرین و مشارکت گسترده نظاميان عربستان سعودي در سرکوب انتفاضه خونين مردم بحرين صورت گرفت و نشاندهنده عمق وابستگي آل خليفه به آل سعود است و ماهيت غير بحريني و اصالت سعودي آل خلیفه را اثبات میکند.[85]

البته نفوذ سیاسی سعودیها در بحرین از قرن 18 میلادی آغاز شد؛ زمانیکه آل سعود، شیخ سلمان بن احمد آل خلیفه را بهعنوان والی خود بر بحرین قلمداد کردند و در قبال حمایت از حکومت او سالیانه از او جزیه میگرفتند و عملاً بر او سلطه داشتند.[86]

فعالیتهای وهابیت درباری در مقابله با انقلاب مردم بحرین بهجایی رسید که تعداد زیادی از مبلغان وهابي سعودي را براي تحريك مردم با القاي عقايد متعصبانه و ضد شيعي به‌منظور سربازگيري براي كشتار مردم بحرين به مناطق اهل سنّت در پاکستان اعزام کردند.

مبلغان وهابي به سند، حيدرآباد، كراچي، پنج گور و تربت پاكستان اعزام شدند و با حضور در محافل عمومي و مساجد سعي کردند مبارزه مردم بحرين با سياست‌هاي استكباري و رژيم آل خليفه را جنگ شيعه و سني القا كنند. در تبليغات اين تيم‌هاي وهابي، به مردم اهل سنّت ايالت‌هاي پاكستان گفته مي‌شود كه در صورت قدرت گرفتن شيعيان در منطقه خاورميانه، دامنه اين حركت‌ها به ساير كشورها از جمله پاكستان نيز مي‌رسد كه در نتيجه آن، اثري از اهل سنّت باقي نمي‌ماند.

مبلغان وهابي با سوء استفاده از ناآگاهي و عدم امكانات ارتباطي مردم اين مناطق كه عمدتاً‌ از طبقه محروم هستند و با تحريك احساسات مذهبي آنها با به‌كار بردن عباراتي مانند «لشکر خدا» براي ماشين جنگي ارتش عربستان و بحرين عليه مردم مظلوم بحرين، از پاكستاني‌ها مي‌خواهند كه به اين ارتش بپيوندند و به افرادي كه به صف قاتلان مردم بحرين میپیوندند، از طریق سفارت بحرين ويزا مي‌دهند. آنان با پرواز مستقيم كراچي ـ منامه به اين كشور مي‌روند تا در پياده‌نظام آل خلیفه سازماندهي شوند.[87]

با نگاهی به این تحرکات و سایر فعالیتها و موضعگیریهای سلفیه تقلیدی به‌راحتی می‌توان دریافت که سلفیه تقلیدی (وهابیت درباری) طی سالیان متمادی ابزاری در دست مقامات آل سعود و استعمارگران غربی بوده است تا بذر فتنه، خمودی و تفرقه را در میان مسلمانان منطقه بیفشانند و از ثمرات آن در جهت پیشبرد اهداف استکباری خویش بهره‌مند شوند.

یکی از بزرگترین دستاوردهای بیداری اسلامی این بود که بسیاری از مسلمانان به نفاق و فتنهگری وهابیت پیبردند؛ بهطوریکه برخی نویسندگان مسلمان، نام«سلفیه درباری» را بر این فرقه نهادند و به فضل خداوند متعال به‌زودی تمام مسلمانان به ماهیت ضد اسلامی این گروه پی خواهند برد و با دست خود سلفیه تقلیدی (وهابیت) را نابود خواهند کرد.

به‌‌راستی، وهابیتی که خود را مبلغ اسلام حقیقی میداند، چگونه به خود اجازه میدهد که در مقابل امر الهی بایستد، حکم امر به‌‌معروف و نهی از منکر را نفی کند و مقابله با حکّام فاسد و ظالم را حرام اعلام کند؟ آیا تحت سیطره استکبار و کفار صهیونیسم بودن و ریختن خون ملتهای حقطلب مسلمان در مصر و لیبی و یمن، حکم اسلام حقیقی و سلف صالح است یا دستور آمریکا؟ آیا ایجاد تفرقه در میان مسلمانان جهان، سیاست پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و سلم  بود که وهابیت با ادعای تبعیت از سلف صالح به جدایی بین مسلمانان دعوت میکند؟

اینها بخشی از سؤالاتی است که در جریان بیداری اسلامی در ذهن ملتهای مسلمان نقش بسته و بزرگان وهابیت باید در برابر این ملتها و پروردگارشان، پاسخگو باشند: إنّ ربّک لبالمرصاد.

 

مـنابـع

  کتابها و مجلات

۱ – اخوان المسلمین مصر: ابراهیم محمد و دیگران، تهران: مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، 1384ش.

۲ – اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی: جمعی از نویسندگان، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، 1386ش.

۳ – البحرین الاصالة و مظاهر التغییر السیاسی: کريم المحروس، بیروت: مؤسسة الرافد، 1997م.

۴ – البحرین التاریخ و الحاضر و المستقبل: خالد بن محمد القاسمی وجیه جمیل البعینی، اسکندریة: المکتب الجامعی الحدیث ، 1999م.

۵ – البحرین بین عهدین الحمایة و الاستقلال: راشد الزیانی، آمریکا، 2002م.

۶ – البحرین درة الخلیج العربی: محمود بهجت سنان، بی‌جا، 1963م.

۷ – البحرین فی صدر الاسلام: عبدالرحمن عبدالکریم العانی، بیروت: الدارالعربیة، 2000 م/1421ق.

۸ – پیامبر و فرعون: ژیل کپل، ترجمه: حمید احمدی، تهران: کیهان، 1382ش.

۹ – تاریخ البحرین السیاسی: فائق حمدی طهبوب، کویت: ذات السلاسل، 1983م.

۱۰ – تحلیلی نو برعقاید وهابیان: محمد حسین ابراهیمی، قم: بوستان کتاب، 1388ش.

۱۱ – تحولات الخطاب السلفی: مروان شحادة، بیروت: الشبکة العربیة للابحاث و النشر، 2010م.

۱۲ – جهاد و استقامة، الجبهة الاسلامیة لتحریر البحرین: منشورات الجبهة الاسلامیة، بیجا، بیتا.

۱۳ – الحرکات و الجماعات السیاسیة فی البحرین: فلاح المدیرس، لبنان: دار الکنوز الادبیة، 2004م.

۱۴ – الحرکة الوطنیة فی البحرین: ابراهیم خلف العبیدی، بغداد: مطبعة الأندلس، 1976م.

۱۵ – الخلیج العربی فی العصر الاسلامی: عبدالله ابو عزه، کویت: مکتبة الفلاح، 2001م.

۱۶ – دائرة المعارف بزرگ اسلامی: مدخل آل سعود، زیر نظر محمد کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، 1368ش.

۱۷ – دائرة المعارف بزرگ اسلامی: مدخل بحرین، زیر نظر محمد کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، 1368ش.

۱۸- الشیخ الألبانی و منهجه فی تقریر مسائل الإعتقاد: أبی عبدالرحمن محمد بن سرور شعبان، مصر: دارالفاروق، 2009م.

۱۹ – القاعده از پندار تا پدیدار: حمید رضا اسماعیلی، تهران: مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، 1386ش.

۲۰ – مجله تحقیقات جغرافیایی: «تحول روابط ایران و عربستان و تأثیر آن بر ژئوپلیتیک خلیج فارس»، محمد رضا حافظ نیا- ابراهیم رومینا، ، تابستان 1384ش، ش77 ص71.

۲۱ – نفی المواطن البحرینی: عبدالسلام ربیعة، بیروت: دار الوطن. بیتا.

منبع : نشریه سراج منیر


 

 2 – روزنامهها

۱ – اطلاعات: «تاثير قيام‌هاي مردمي در كشورهاي عربي بر تغيير معادلات سياسي»، حسین علایی، 15/1/90، ش 24997.

۲ – الاخبار(لبنان): «أبارتيد وهابي في البحرين»، احمد صابر حسین درازی، 26/4/2011، ش 1397.

۳ – الشرق الاوسط(عربستان سعودی): «ثورة حلال… و ثورة حرام»، مشاری الذایدی، 7/6/2011، ش11879.

۴ – ــــــــــــــ : «المعارضة الإيرانية لـ الشرق الأوسط: طهران تتدخل في شؤون العرب لحماية نظامها الداخلي من السقوط»، 25/4/2011، ش11836.

۵ – ــــــــــــــ : «أوباما يؤكد لولي عهد البحرين دعمه للمنامة و يشدد على أهمية الإصلاح»، 11/6/2011، ش 11881.

۶ – ــــــــــــــ : «القرضاوي: ما يحدث في البحرين ليس ثورة شعب بل ثورة طائفية»، 19/3/2011م، ش11799.

۷ – الوطن(عربستان): «المظاهرات خروج على الولاية و حملات الإصلاح تقاتل في سبيل الطاغوت»، 12/3/2011م.

۸ – الوطن(قطر): «القرضاوي: البحرين تعاني فتنة طائفية و لاتقارن بالثورات الأخرى»، 19/3/2011م.

۹ – الیوم(عربستان سعودی): «حركة الفاتح البحرينية… المهمة التاريخية»، مهنا الحبیل، 19/6/2011م.

۱۰ – روزنامه ايران: «خاندان مبارک پشت میلههای زندان»، 25/1/90، شماره 4766، صفحه 6.

۱۱ – آفرینش: «پسر ملک حمد داماد ملک عبدالله شد»، 28/3/90 ش 3900.

۱۲ – جمهوری اسلامی: «وحشت سران مرتجع عرب از موج بیداری اسلامی در منطقه»، سید ابراهیم علوی، 14/11/1387.

۱۳ – خراسان: «گفتگو با محمدعلی آذرشب»، 10/2/1390.

۱۴ – رسالت: «فرار به سبك تونسي!»، وحيد كوچه مشكي، 28/10/1389، ش 7183، ص 8 (ديپلماتيك).

۱۵ – عکاظ: «الأئمة و العلماء: المظاهرات و الاعتصامات الرجالية و النسائية محرمة»، 1/4/1432ق.

۱۶ – ـــــــــــــ : «السلفیون و النفاق السیاسی»، محمد علی الهرفی، 1/5/1432ق.

۱۷ – کیهان: «200 نماينده مجلس: عربستان اگر جرئت دارد جلوي صهيونيستها بايستد»، 18/1/1390، ش19895.

۱۸ – ــــــــــــــ : «اخوان المسلمين: خروش عليه حكام عرب واجب شرعي است»، 3/12/89، ش

۱۹ – ــــــــــــــ : «تظاهرات گسترده ضد دولتي در يمن و بحرين»، 26/11/89، ش 19865.

۲۰ – ـــــــــــــ : «گسيل نظاميان سعودي به منامه انقلاب بحرين وارد مرحله تازه‌اي شد»، 24/12/89، ش19888.

۲۱ – ـــــــــــــ : «مردم بحرين: تا سرنگوني رژيم در خيابانها ميمانيم»، 28/11/89، ش19867.

۲۲ – هموطن سلام: «فقر و بیکاری مهمترین چالش جهان عرب»، جمعه 17 ارديبهشت 1389.

 سایتها و خبرگزاریها

۱ – خبرگزاری اقتصادی ایران: «40 درصد عرب‌ها زیر خط فقر زندگی می‌کنند»،

http://www.econews.ir/fa/news/125509/22/12/1388،

۱ – خبرگزاری فارس: «پارلمان رژيم صهيونيستي: بخش مهمی از جهان عرب ما را تاييد كرد»، 24/4/88،

۲ – 12/11/1387، ش 8711111390،

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8711111390

۱ – 23/1/1390، ش 9001231609،

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9001231609.

۱ – 27/1/1390، ش 9001271018،

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9001271018.

۱ – دانشنامه آزاد اینترنتی ویکی پدیا،

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B0%D8%B1%DA%AF%D8

۱ – سایت جام جم آنلاین: «دوره‌گردي ‌سوخت‌ و تونس را شعله‌ور كرد»، 25/10/1389،

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=1008332312

۱ – سایت الاسلام الیوم: «اللحيدان: بشار نصيريٌّ و وجَب الجهاد لإسقاطه»، 19/5/1432، http://islamtoday.net/albasheer/artshow-12-149525

۲ – ــــــــــــ : «جدل فقهي سعودي بشأن ثورات العرب»، 26/2/2011م،

۳ –  http://www.aljazeera.net/NR/exeres/7DCE1F8BC40C-47A2-9877

۴ – سایت الجزیرة: «فقر التعصب التدین الیابس، محمد بن المختار الشنقیطی»، 21/12/2009م،

http://www.aljazeera.net/KnowledgeGate/Templates/Postings/detailedpage.aspx?FRAMELESS=false علیهم السلام NRNODEGUID=4687-9512-9EDF0C0C5AAA%7D علیهم السلام NRORIGINALURL=%2FNR%2Fexeres%2FD5B402FE-203F-4687-9512-9EDF0C0C5AAA.htm علیهم السلام NRCACHEHINT=Guest

۱ – ـــــــــــ : «السعودية بصدد السيطرة على مقدرات شعب مصر»، 18/5/2011م،

http://alalam.ir/saudi-arabia-wants-to-control-the-destiny-of-the-egyptian-people

۱ – ـــــــــــ : «السلفية التكفيرية لم تقف مع قضايا الأمة»، احمد عبده ماهر،

۲ –  1/6/2011م، http://alalam.ir/salafist-did-not-stop-with-the-issues-of-nation

۳ –  ـــــــــــ : «تحذير من انتشار منهج الوهابية السعودية بمصر»، 18/5/2011م،

http://alalam.ir/warning-of-the-spread-of-the-wahhabi-approach

۱ –  ـــــــــــ : «لامستقبل للسلفية التي تخدم الاهداف الاستعمارية بمصر»، 8/6/2011م، http://alalam.ir/no-future-for-his-predecessors-that

۲ – سایت باشگاه اندیشه: «کمپ دیوید معاهده ننگین»، بهنقل از روزنامه جمهوری اسلامی،26/6/86، http://www.bashgah.net/fa/content/show/13253

۳ – سایت باشگاه اندیشه: «بیداری اسلامی و نیازهای فکری معاصر آن»، عدنان بن عبدالله القحطان، 14/9/1386ش،

http://www.bashgah.net/fa/content/show/13584

۱ – سایت حزب الاصالة الاسلامیة:

http://www.alasalah-bh.org/main/index.php?option=com_content

۱ – سایت خبری رجانیوز: «سفر مبلغان وهابي به پاكستان به‌منظور ايجاد فتنه مذهبي و سربازگيري براي كشتار مردم بحرين»، 25/12/89، کد:82322

http://www.rajanews.com/Detail.asp?id=82322.

۱ – سایت خبری نسیم: «علماء الوهابیة یفتون بتحریم التظاهرات و الخروج علی الحاکم فی السعودیة»، 1/4/1432ق،

http://www.nasimonline.ir/Ar/NSite/FullStory/News/?Id=3834.

۱ – سایت نشریه الکترونیکی الوطن الجزایری: «البحرين: ماذا فعلت السلفية المتطرفة بالفكر السني المعتدل؟»، 17/5/2011

،http://www.elwatandz.com/societe/1457.html.

۱ – نشریه الوسط(بحرین): «عاشوراء الحسين و عاشوراء البحرين»، منصور الجمري، 13/3/2003م 9محرم 1424ق،ش

http://www.alwasatnews.com/188/news/read/199600/1.html

برای دیدن فیلم فتوای وهابیت مراجعه شود به:

http://www.youtube.com/watch?v=GVo57o81goU.

برای نمایش فیلم سخنان محمد حسان مراجعه شود به:

http://www.youtube.com/watch?v=Zoh7hXYe8aM علیهم السلام feature=related

پی نوشت ها

[1] . سلفیه اصطلاحاً به گروه‌‌هایی گفته میشود که ادعای تبعیت از صحابه و بازگشت به احکام اصلی اسلام را دارند و در عصر حاضر به سه بخش اصلی سلفیه تقلیدی، جهادی و معتدل تقسیم میشوند.

[2]. سایت باشگاه اندیشه، عدنان بن عبدالله القحطان، 14/9/1386ش،

 http://www.bashgah.net/fa/content/show/13584.

[3]. فقر و بیکاری عاملی بود که باعث آغاز این انقلابها از تونس و سقوط بن علی، پادشاه تونس، شد. جوان فروشنده دوره‌گرد تونسي كه روز جمعه 17 دسامبر 2010م در اعتراض به بيكاري و مصادره‌ چرخ دستي‌اش و سیلی خوردن بهدست يكي از نيروهای پلیس، خود را به آتش كشيد، با اين اقدام توانست تظاهراتي را در اين كشور به راه بيندازد و باعث قیام هزاران تونسي معترض به بيكاري، نبود عدالت اجتماعي و رشد فساد در حكومت شود و در پی این تظاهرات، حکومت تونس سقوط کرد. (سایت جام جم آنلاین، «دوره‌گردي ‌سوخت‌ و تونس را شعله‌ور كرد»، 5/10/1389)

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100833231232

[4]. از مهمترین اتهاماتی که حسنی مبارک رئیس جمهور مخلوع مصر در دادگاه این کشور با آن مواجه است، واريز وجوه كتابخانه اسكندريه به حسابهاي شخصي محرمانه، فراهم كردن زمينه غارت بيت المال، بخشيدن اراضي دولتي به «حسني سالم»، يكي از نزديكان خود، و از دست دادن ميليونها جنيه(دينار) مصري بهدلیل فروش ارزان گاز به رژيم صهيونيستي است. مبارك و خانوادهاش تنها در شعبه مصر الجديدة بانك الاهلي مصر سپردههايي به ارزش250ميليون جنيه(دينار) مصري داشتند. آنان با سوء استفاده از موقعيت خود ميليونها دلار از بيت المال را به حسابهاي شخصي خود در بانكهاي مصري و خارجي واريز كردند. از سوي ديگر دادستاني مصر در نامهاي به مقامات آمريكايي اعلام كرد: جمال مبارك با نقض قوانين ممنوعيت تصرف در اموال عمومي 75 تن طلاي مصر را از بانك مركزي آمريكا خارج كرده است. (روزنامه ايران، «خاندان مبارک پشت میله های زندان»، 25/1/1390، ش 4766، صفحه6، به نقل از روزنامه الأهرام مصر).

[5]. امام خمینی اوضاع منطقه را از لحاظ فرهنگی اینگونه تحلیل میکنند: «استعمارگران برای اغراض شوم خود بهدست عمال سیاسی خود قوانین خارجی و فرهنگی اجنبی را در بین مسلمانان رواج دادند و مردم را غربزده کردند» (ولایت فقیه، ص38).

[6]. کمپ دیوید نام پیمانی است که با تلاش انور سادات رئیس جمهور وقت مصر، و مناخیم بگین، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی، در تاریخ 17 سپتامبر سال 1978م(26 شهریور 1357) به امضا رسید. (سایت باشگاه اندیشه، «کمپ دیوید معاهده ننگین»، بهنقل از روزنامه جمهوری، 26/6/1386، http://www.bashgah.net/fa/content/show/13253)

از نظر غرب کمپ دیوید بهنوعی پایان جهان اسلام محسوب میشد. فکر میکردند دنیای اسلام با این قرارداد تمام شد و پس از آن تسلط همه جانبه اسرائیل بر منطقه آغاز خواهد شد (روزنامه خراسان، گفتگو با محمدعلی آذرشب، 10/2/1390).

از آن به بعد عقب نشینیهای پیدرپی جهان عرب در مقابل صهیونیسم آغاز شد و از زمان انعقاد پیمان کمپ دیوید، مصر سالانه حدود 5/1 میلیارد دلار کمک نظامی از آمریکا دریافت کرده است تا مرزهای اسرائیل را امن نگه دارد و ضامن بقای اسرائیل باشد  (روزنامه اطلاعات، «تاثير قيام‌هاي مردمي در كشورهاي عربي بر تغيير معادلات سياسي»، حسین علایی، 15/1/90، شماره 24997)؛ تا آنجا که درجنگ 33 روزه لبنان علیه اسرائیل طبق گزارش پارلمان رژيم صهيونيستي: بخش مهمي از جهان عرب، اسراییل را در این جنگ تأييد كرد (خبرگزاری فارس، «پارلمان رژيم صهيونيستي: بخش مهمی از جهان عرب ما را تاييد كرد»، 24/4/88، شماره8804240852).

[7]. ولایت فقیه، ص37.

[8]. القاعده از پندار تا پدیدار، ص93.

[9]. القاعده از پندار تا پدیدار ، ص96.

[10]. اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی، ص204.

[11]. تحولات الخطاب السلفی، ص116.

[12]. روزنامه کیهان، «اخوان المسلمين: خروش عليه حكام عرب واجب شرعي است»، 3/12/89، ش19870.

[13]. السلفیة الملکیة.

[14]. سایت الجزیرة، «فقر التعصب التدین الیابس»، محمد بن مختار شنقیطی، 21/12/2009م،

http://www.aljazeera.net/KnowledgeGate/Templates/Postings/detailedpage.aspx?FRAMELESS=false علیهم السلام NRNODEGUID=%7BD5B402FE-203F-4687-9512-…

[15]. تحلیلی نو بر عقاید وهابیان، ص88.

[16]. اخوان المسلمین مصر، ص 15.

[17].سایت کل السلفیین، «فتوى اللجنة الدائمة للإفتاء و الدعوة و الإرشاد في الفتوى المرقمة 5651 , 23\407-408, ممهورة بتوقيع الشيخ عبد الله بن قعود، و الشيخ عبد الله بن غديان، و الشيخ عبد الرزاق عفيفي، و الشيخ عبد العزيز بن عبدالله بن باز».          

http://www.kulalsalafiyeen.com/vb/showthread.php?t=27654

[18]. الشیخ الألبانی و منهجه فی تقریر مسائل الاعتقاد، ص632- 635.

[19]. پیامبر و فرعون، ص52.

[20]. همان، ص54.

[21]. سایت العالم، «السلفية التكفيرية لم تقف مع قضايا الامة»، احمد عبده ماهر، 1/6/2011م،

http://alalam.ir/salafist-did-not-stop-with-the-issues-of-nation.

[22]. سایت الجزیرة، «جدل فقهي سعودي بشأن ثورات العرب»، 26/2/2011م،

http://www.aljazeera.net/NR/exeres/7DCE1F8B-C40C-47A2-9877

[23]. سایت خبری نسیم، «علماء الوهابیة یفتون بتحریم التظاهرات و الخروج علی الحاکم فی السعودیة»، 1/4/1432ق،    http://www.nasimonline.ir/Ar/NSite/FullStory/News/?Id=3834

[24]. مقاتلین فی سبیل الطاغوت.

[25]. روزنامه الوطن عربستان، «المظاهرات خروج على الولاية و حملات الإصلاح تقاتل في سبيل الطاغوت»، 12/3/2011.

[26]. روزنامه الوطن عربستان، «المظاهرات خروج على الولاية و حملات الإصلاح تقاتل في سبيل الطاغوت»، 12/3/2011.

[27]. همان.

[28]. روزنامه عکاظ، «الأئمة و العلماء: المظاهرات و الإعتصامات الرجالية و النسائية محرمة»، 1/4/1432ق.

[29]. همان، «السلفیون و النفاق السیاسی»، محمد علی الهرفی، 1/5/1432ق.

[30]. همان، «الأئمة و العلماء: المظاهرات و الإعتصامات الرجالية و النسائية محرمة»، 1/4/1432ق.

[31]. برای نمایش فیلم سخنان محمد حسان مراجعه شود به:

http://www.youtube.com/watch?v=Zoh7hXYe8aM علیهم السلام feature=related.

[32]. سایت العالم، «لامستقبل للسلفية التي تخدم الأهداف الإستعمارية بمصر»، 8/6/2011م،

 http://alalam.ir/no-future-for-his-predecessors-that-serve-the-goals

[33]. همان، «تحذير من انتشار منهج الوهابية السعودية بمصر»، 18/5/2011م،

http://alalam.ir/warning-of-the-spread-of-the-wahhabi-approach-to-saudi-arabia-in-egypt.

[34]. همان، «السعودية بصدد السيطرة على مقدرات شعب مصر»، 18/5/2011م،

http://alalam.ir/saudi-arabia-wants-to-control-the-destiny-of-the-egyptian

[35]. روزنامه عکاظ، «السلفیون والنفاق السیاسی»، محمد علی هرفی، 1/5/1432ق.

[36]. سایت الاسلام الیوم، «اللحيدان: بشار نصيريٌّ و وجَب الجهاد لإسقاطه»، 19/5/1432،

http://islamtoday.net/albasheer/artshow-12-149525.htm.

[37]. روزنامه عکاظ، «الأئمة و العلماء: المظاهرات و الاعتصامات الرجالية و النسائية محرمة»، 1/4/1432.

[38]. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص399.

[39]. البحرین فی صدر الاسلام، ص153.

[40]. البحرین درة الخلیج العربی، ص30.

[41]. البحرین فی صدر الاسلام، ص133.

[42]. الخلیج العربی فی العصر الاسلامی، ص289.

[43]. الحرکة الوطنیة فی البحرین، ص 64، به نقل از لوریمر در دلیل الخلیج.

[44]. البحرین الأصالة و مظاهر التغییر السیاسی، ص19.

[45]. الحرکات و الجماعات السیاسیة فی البحرین، ص 86.

[46]. همنان، ص 88.

[47]. البحرین الأصالة و مظاهر التغییر السیاسی، ص38.

[48]. الحرکات و الجماعات السیاسیة فی البحرین، ص 87.

[49]. الحرکة الوطنیة فی البحرین، ص185.

[50]. البحرین الأصالة و مظاهر التغییر السیاسی، ص16.

[51]. تاریخ البحرین السیاسی، ص48.

[52]. نشریه الوسط(بحرین)، «عاشوراء الحسين و عاشوراء البحرين»، منصور جمري، 13/3/2003م، 9 محرم 1424ق، ش 188.   http://www.alwasatnews.com/188/news/read/199600/1

[53]. الحرکات و الجماعات السیاسیة فی البحرین، ص91.

[54]. روزنامه کیهان، «تظاهرات گسترده ضد دولتي در يمن و بحرين»، 26/11/89، ش 19865.

[55]. همان، «مردم بحرين: تا سرنگوني رژيم در خيابان ها ميمانيم»، 28/11/89، شماره19867.

[56]. برای دیدن فیلم فتوای وهابیت مراجعه شود به:

http://www.youtube.com/watch?v=GVo57o81goU

[57]. روزنامه الوطن(قطر)، «القرضاوي: البحرين تعاني فتنة طائفية ولا تقارن بالثورات الأخرى»،Û Ü19/3/2011م؛ روزنامه الشرق الاوسط(عربستان سعودی)، «القرضاوي: ما يحدث في البحرين ليس ثورة شعب بل ثورة طائفية»، 19/3/2011م، ش 11799.

[58]. روزنامه کیهان، «گسيل نظاميان سعودي به منامه انقلاب بحرين وارد مرحله تازه‌اي شد»، 24/12/89، شماره 19888.

[59]. همان، «200 نماينده مجلس: عربستان اگر جرئت دارد جلوي صهيونيستها بايستد»، 18/1/90،  ش 19895.

[60]. سایت نشریه الکترونیکی الوطن الجزایری، «البحرين: ماذا فعلت السلفية المتطرفة بالفكر السنيÛ Üالمعتدل؟»، 17/5/2011،           http://www.elwatandz.com/societe/1457.html

[61]. روزنامه الاخبار(لبنان)، «أبارتيد وهابي في البحرين»، احمد صابر حسین الدرازی، 26/4/2011، شماره 1397.

[62]. مراجعه به سایت آن حزب:

 http://www.alasalah-bh.org/main/index.php?option=com_content

[63]. روزنامه الشرق الاوسط(عربستان سعودی)، «ثورة حلال ..و ثورة حرام»، مشاری الذایدی، 7/6/2011، ش 11879.

[64]. همان، «المعارضة الإيرانية لـ الشرق الأوسط: طهران تتدخل في شؤون العرب لحماية نظامها الداخلي من السقوط»، 25/4/2011، ش11836.

[65]. روزنامه الشرق الاوسط(عربستان سعودی)، «أوباما يؤكد لولي عهد البحرين دعمه للمنامة ويشدد على أهمية الإصلاح»، 11/6/2011، ش 11881.

[66]. روزنامه الیوم(عربستان سعودی)، «حركة الفاتح البحرينية…المهمة التاريخية»، مهنا الحبیل، 19/6/2011م.

[67]. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص30 و34.

[68]. مجله تحقیقات جغرافیایی، «تحول روابط ایران و عربستان و تأثیر آن بر ژئوپلیتیک خلیج فارس»، محمد رضا حافظ نیا- ابراهیم رومینا، ص71، ش77، تابستان 1384.

[69]. خمینی سیـر سیـر                هذا عصر الجماهیر

[70]. لا شرقیة لاغربیة                  جمهوریـة اسلامیـة

[71]. مجله تحقیقات جغرافیایی، «تحول روابط ایران و عربستان و تأثیر آن بر ژئوپلیتیک خلیج فارس»، محمد رضا حافظ نیا- ابراهیم رومینا، ص68، ش77، تابستان 1384.

[72]. روزنامه الیوم(عربستان سعودی)، «حركة الفاتح البحرينية..المهمة التاريخية»، مهنا الحبیل، 19/6/2011م.

[73]. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11،ص416.

[74]. البحرین بین عهدین الحمایة و الاستقلال، ص426.

[75]. دانشنامه آزاد اینترنتی ویکی پدیا،

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B0%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9

[76]. البحرین بین عهدین الحمایة و الاستقلال، ص427.

[77]. الحرکات و الجماعات السیاسیة فی البحرین، ص129.

[78]. خبرگزاری فارس، 12/11/87، http://www.farsnews.com/newstext8711111390  

[79]. البحرین الأصالة و مظاهر التغییر السیاسی، ص16.

[80]. تاریخ البحرین السیاسی، ص78.

[81]. نفی بلد با مفهوم تبعید فرق دارد و به معنای اخراج یک شهروند است. بهعلاوه، باطل کردن شهروندی او به این معناست که او دیگر حق بازگشت ندارد و از مردم آن سرزمین بهحساب نمیآید.

[82]. نفی المواطن البحرینی، ص8.

[83]. خبرگزاری فارس، 23/1/90،

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9001231609

[84]. همان، 

 27/1/90، http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9001271018

[85]. روزنامه آفرینش، «پسر ملک حمد داماد ملک عبدالله شد»، 28/3/90، ش 3900.

[86]. تاریخ البحرین السیاسی، ص78.

[87]. سایت خبری رجانیوز، «سفر مبلغان وهابي به پاكستان به‌منظور ايجاد فتنه مذهبي و سربازگيري براي كشتار مردم بحرين»، 25/12/1389، کد:82322.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *