در مكتب اکنکار، مهم ترين و شايد تنها ترين روش براى حل مشكلات زندگى ، فراگيرى و تمرين عملى اى بنام « سفر روح » می باشد که انتقادات فراوانی بر آن وارد میباشد.
در اين عرفان مى خوانيم : تمامى نوع بشر به دو گروه تقسيم مى شوند . مانوموخ ها و گوروموخ ها . معناى اين دو كلمه يكى مانوموخ يعنى كسى است كه از اوامر ذهنش پيروى مى كند و ديگرى گوروموخ به معناى شخصى است كه از ماهانتا ، استاد حق در قيد حيات ( مكتب اكنكار ) تبعيت مى كند . مانوموخ ها تابع ذهن هستند و هوس هاى او را اطاعت و به ميلش حركت مى كنند . چنين شخصى برده ذهن و نفسانيت آن است و ليكن شخصى كه همواره روى به استاد حق دارد انسانى آزاده است . . . استاد حق راه را به او نشان مى دهد و هيچكس تا به حال نتوانسته كه آن را بدون كمك وى و به تنهايى بيابد . سفر روح و به كار گرفتن روشى كه اك نام دارد ( سفر روح ) گريز ناپذير است . ( پال توئيچل – سرزمين هاى دور ، 1379 : 374 .(
ارزش سفر روح در اكنكار بسيار پيچيده تر و با اهميّت تر تبليغ مى شود . زيرا اساس تعليمات اكنكار نهفته در سفر روح است . در برخى از كتب اكنكار ، صرفاً لفظ اكنكار به معناى سفر روح يا عبارات و كلماتى با همين مضمون تعريف شده است . پال پوئيچل مى گويد : مقصود اصلى از سفر روح يافتن اقليم بهشتى خداست . سفر روح كليد اصلى براى گشودن اسرار جهان معنوى است . اين ، وسيله اى است براى رسيدن به اقليم روح كه به عنوان سرزمين بهشت شناخته شده است . جايى كه خدا سرچشمه خود را در مركز تمامى هستى ها تأسيس كرده است . جداى از اين حقيقت ، ما مقصودى ديگر براى اكنكار در جهانى كه در آن زندگى مى كنيم مى يابيم و آن حل مسائل زندگى مان از طريق سفر روح است . ( پال توئيچل – اكنكار كليد جهان ، 1379 : 235 ( همچنین در این مکتب، يكى از علل آشفتگى امرزوى و رنجش انسان در طى ساليان را ، ناديده گرفتن مطالعه روش هاى جدايى روح از بدن توسط رهبران سياسى و روحانى میداند . اهميّت چنين مطالعه اى واضح است ، زيرا تنها راه رسيدن و دستيابى به علم لايتناهى ، رها ساختن روح است از زندان تن قبل از مرگ . روش ارادى خارج ساختن روح از كالبد ، مستلزم استفاده از عالى ترين متون است و مهم ترين مشغله پويندگان حقيقت را تشكيل مى دهد . ( همان ، 23 ( هرگز كسى كه در وضعيت آگاهى انسانى به سر مى برد ، در خصوص بر طرف كردن مشكلات موفقيتى حاصل نكرده است . حتى ناجيان و پيشوايان مشهور تاريخ هم كه در ميان آدميان به سر مى برده اند بر اين اعتراف بوده اند كه استفاده از قدرت هاى روانى طريق نهايى نيست . آنها مى دانند كه در وضعيت آگاهى انسان مى شود روند مشكلات را تحت كنترل گرفت و ليكن حل اين مشكلات از ديدگاه جهان مادى و در اين دنيا ممكن نيست . امّا اگر در وضعيت آگاهى معنوى ( سفر روح ( به سر بريم موفقيت حقيقى نصيبمان خواهد شد . ( براد استايگر ، 1380 : 250 (
مزاياى سفر روح در مكتب اكنكار بسيار پر جلوه تبليغ شده است زيرا منافع سفر روح در عين ظرافت ، متضمن دستيابى به افق هاى دور دست است . ( اكنكار معتقد است كه ) هنگامى با تجربه شخصى در مى يابيم كه فراسوى كالبد مادى داراى حيات هستيم از وحشت مرگ رها مى شويم و نگرانى كمترى را به خود راه مى دهيم.
پال توئيچل مى گويد : وقتى در طى تجربيات درك كنيم كه خود جزئى از خدايى هستيم كه به ما عشق مى ورزد ، عشق بيشترى را در زندگى خود جارى و نگرانى يا بيگانگى را كمتر احساس مى كنيم . وقتى به تجربه در مى يابيم كه هدفى معنوى در پس زندگى وجود دارد احساس توانايى مى كنيم . ( كرامرتاد و منسون داگلاس ، 1380 : 21 ) هنگامى كه شخصى قادر به انجام سفر روح در هر حدى باشد ، مى تواند از بالا به مشكلات دنيايى اش نگاه كند و به همان صورتى كه يك معماى تصويرى بچه ها را حل مى كند كنترل آن مشكلات را به دست گيرد . اين بدان معنى است كه به جاى آنكه مسائل را از سطح افقى ببينيم بايد از بالا به آنها نگاه كنيم . اين نگاه ماورايى فرصت آن را فراهم مى آورد كه بالاتر از آنچه متبحرين علوم ماوراالطبيعه كمربند نگرانى ها مى خوانند قرار بگيريم . و با مستقر شدن در چنين موقعيتى ، قادر به يافتن هر آنچه احتياج به تنظيم دارد خواهيم بود . از چنين موقعيتى همچنين مى توان دريافت كه كدام قسمت از بدن انسان احتياج به درمان دارد و يا اينكه چگونه مى توان موقعيت مالى را تنظيم كرد و نيز از پس ساير مسائل پر اهميّت در اين دنيا بر آمد . ( پال توئيچل ، 1379 : 236 (
در مورد اين نظريه ايرادهاى متفاوتى عنوان مى شود كه در زير به برخى از آنها اشاره مى شود.
Ø در مكتب اكنكار سفر روح براى رسيدن به اقاليم معنوى و در نتيجه رهايى از دردها و رنج ها ، عامل اساسى پيروزى بر اضطراب ، ترس و نارامى است . از اين رو ، در تحقق اين ايده ، تمرينات فراوان معنوى ارائه مى شود ، كه اغلب در جهت رها ساختن روح از جسم است . حال آنكه در ادوار گوناگون استادان و كتاب هاى گوناگونى وجود داشته است كه همگى راه هاى خارج ساختن روح از بدن را تعليم مى دادند و هيچ گاه محاسن و منافع سفر روح را بزرگتر و يا پرارزش تر از تعاليم گوناگون اديان بزرگ معرفى نكرده اند . ضمن اينكه برخى از استادان عرفانى به داشتن سفر روح ، مكاشفات عرفانى و تجربيات دينى مشهور بودند و چنين ادعايى را نكرده اند
Ø چنانچه اكنكار معتقد است اگر تنها راه دستيابى به هدف معنوى كه در پس زندگى وجود دارد ، انجام سفر روح باشد . لاجرم نقش صدها ، بلكه هزاران پيامبر الهى و مبلغ معنوى را ناديده گرفته است ، كسانى كه همواره در مورد هدف هاى معنوى سخن گفته اند و برخى از شاگردان ايشان بارها به انجام سفرهاى روحى و مكاشفات گوناگون اذعان كرده اند . ( سفر روح در خدمت آموزه هاى دينى است نه بلعكس .
Ø در عرفان اكنكار ، آرامش حاصل از سفر روح به اين معناست كه سالك اقاليم بهشتى يا اقاليم خدا را مى يابد . بنابراين وارد بهشت و از اوصاف آن مطلع مى شود . ضمن اينكه در آنجا جواب تمام مشكلات دنيوى خود را مى يابد ، حتى قادر مى شود اوضاع اقتصادى خويش را سر و سامان دهد . اين ادعاى بزرگى است كه اگر اثبات مى شد وضعيت زندگى و كميت سالكان اكنكار چنين نبود . اين نظريه صرفا ادعايى تبليغاتى است .
Ø اينكه عارف چگونه بر مشكلات دنيوى پيروز مى شود و به آرامش دست مى يابد ، همان بود كه در بحث « آرامش به تعبير عارف » بيان شد . در عرفان اسلامى عارف حالات گوناگونى را تجربه مى كند . سفر روح و مكاشفات عرفانى و . . . همه جزئى از حالات سالك در عرفان اسلامى است . از اين رو سزاوار نيست اكنكار تمام اديان بزرگ ( از جمله اسلام ) را فاقد هر گونه راه و روش در جهت كسب آرامش و رستگارى بداند . .
Ø به نظر مى رسد در دنياى مدرن كه انسان ها دچار بزرگترين رنج هاى روحى و آزارهاى روانى شده اند ، ترويج « سفر روح » نه تنها موجب آرامش روح نشود بلكه به علت ايجاد نوعى توهمات يا برداشت هاى نامناسب از تجربيات سفر روحى ، دچار آزارهاى روحى نيز شوند.
منبع:پرسمان