«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْريَ * وَ احْللْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي[1]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

بیان مَسأله‌ی شرعی پیرامون شرایط وُجوب روزه

روزه یک شرط وُجوب دارد و یک شرایطی برای صحّت واجب. شرط وُجوب که همان شرط تَکلیف است، یکی عقل است. انسانی که‌ عاقل نباشد و جُنون داشته باشد، هیچ عبادتی بر او واجب نیست. شرط تَکلیف عقل است. دوّم مَسأله‌ی بُلوغ است. پسر 15 سالش که تمام می‌شود، بالغ است؛ دختر 9 سالش که تمام می‌شود، بالغ است. اگر بُلوغ حاصل نشده باشد، روزه واجب نیست. از دیگر شرایط روزه این است که روزه‌دار مُسافر نباشد. سفر با 8 شرط ناقض روزه است. یکی این است که 8 فَرسخ باشد. اگر کسی سفر رفت، ولی در 7 فرسخی بود یعنی کمتر از 8 فَرسخ بود، باید روزه‌اش را بگیرد. دوّم این‌که از ابتدا قَصد داشته باشد 8 فَرسخ برود. اگر قَصد نداشت، گفت حالا به فُلان شهر یا فُلان روستا برویم، به آن‌جا رفت و خوشش آمد که به روستای دیگر هم برود، این روزه را باطل نمی‌کند. سوّم این‌که شُغلش سفر نباشد. کسی که کارش اُتوبوسرانی است، مسافر از تهران به اصفهان می‌بَرد، از تهران به قُم می‌بَرد، کارش همین است؛ کسی که شُغلش مُسافرت است باید روزه‌اش را بگیرد. و از شرایط دیگر وُجوب این است که به هوش باشد. اگر کسی مَدهوش شد و غَش کرد، وقتی غَش می‌کند تَکلیفی بر او نیست. این‌ها شرایط وُجوب است.

یک صلواتی مَرحمت بفرمایید.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

نکاتی پیرامون شخصیّت جامع آیت الله جوادی آملی (حفظه الله)

این «تفسیر تَسنیم» علّامه «آیت الله جوادی» (اَطال الله عُمره الشریف) که از مَفاخر عصر ما هستند. هم از نظر علمی در میان مُحقّقین و دانشمندان جهان جُزء مُمتازهاست، جُزء برجسته‌هاست و هم در علوم حوزوی صاحب تخصّص‌های مُتعدد است. ما خودمان هم خدمت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) فلسفه خواندیم. ولی یکی از همسنگرهای ایشان که اُستاد دیگر ما بود، از اُوتاد روزگار بود یعنی «آیت الله شیخ یحیی انصاری[2]» (رحمت الله علیه) زاهد به مَعنی واقعی کلمه بود. سر سوزنی علاقه به دنیا نداشت، دنیا هم نداشت. از اوّل عُمر تا آخر عُمر در یک خانه‌ی کُلنگی زندگی کرد. مُجاهد بود، بی‌تَعلُّق بود. ایشان شاگرد «علّامه‌ی طباطبایی» (اعلی الله مقامه الشریف) بود و می‌گفت: در میان شاگردان علّامه‌ی طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) آقای جوادی آملی (حفظه الله) شاگرد اوّل است. خودش هم حکیم بود و این حرف را می‌گفت.

از نظر عرفان، در عرفان نظری تَخصّص دارد، مُدرّس کُتُب عرفانی از جُمله ایشان کتاب «تَمهید القواعد ابن تُرکه[3]» را شرح می‌کرد، درس می‌گفت. در عرفان نظری دستی بر دست‌ها دارد.

نکته‌ی دیگر این‌که فقیه است. واقعاً به مَعنی واقعی کلمه حقّ ایشان است که رساله داده است، مَرجع تقلید است، دین‌شناس است. فقاهت ایشان از هیچ صاحب‌نَظری جای نَقد نیست.

گذشته از این‌ها یک انسان مُتعهّد به انقلاب پیش از انقلاب و بعد از انقلاب ‌است. جُزء مُدافعین پُروژه‌ی ولایت فقیه است. کتاب نوشته است و کتاب ایشان هم از کتاب‌های خیلی خوب در اثبات ولایت فقیه است و اسم کتاب ایشان هم «ولایت فقیه» است و کتاب قَطوری هم هست. خیلی کتاب پُرمُحتوا و غَنی هست.

به علاوه ایشان به شُبهات روز آشناست. کتاب‌های فراوانی ناظر به رَفع شُبهات روز است. راجع به حُقوق بَشر یک کتاب خیلی خوبی نوشته‌اند و حُقوق بَشر اسلامی را با حُقوق بَشر غَربی‌ها مُقایسه کرده است.

«تفسیرتَسنیم» برجسته‌ترین اَثر آیت الله جوادی آملی (حفظه الله)

و این بزرگوار در میان همه‌ی این کارهایش، آن چیزی که خیلی برجسته است و می‌درخشد، تفسیر ایشان است. ایشان بیش از 6 هزار جلسه‌ی تفسیر داشت که مَجموعه‌ی این جلسات ایشان این دوره‌ی 80 جلدی تفسیر تَسنیم شده است. جلدهایش هم تقریباً نصف کتاب «مَفاتیح الجنان» هست و قَطور است. در تفسیر80 جلد کتاب بی‌سابقه است. خیلی برجسته است، پُرمُحتواست. در انتخاب مَطالب خوش سلیقه بوده است. هم آیه به آیه است، قرآن را با قرآن تفسیر کرده است. و هم پایان هر بَحثی روایات آن مَجموعه را آورده است. هم در مَباحث عقلی از آن جهت که خودش فیلسوف است، جُزء فَلاسفه‌ی دست اوّل دنیای فلسفه است، مَطالب عقلی مُستفاد از قرآن کریم را خیلی زیبا توانسته است توضیح بدهد و قابل فَهم بکند. به علاوه قرآن کریم برای همیشه خوراک بَشر است. چون بَشر در حال تَحوُّل هست، باید خوراک روز به بَشر داد و این مُتخصّص می‌خواهد. آیت الله علّامه‌ی طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) «المیزان» را نوشت؛ الآن هم قابل استفاده است. در تمام جهان اسلام هم جا باز کرده است، بهترین تفسیری است که تا زمان علّامه‌ی طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) بر قرآن نوشته شده است. ولی این 70ـ60 سالی که از تألیف المیزان گذشته است، مسائل جدیدی در دنیا مَطرح شده است. قرآن کریم هم نسبت به این مَسائل نظریه دارد. در این جهت علّامه آیت الله جوادی آملی (اعلی الله مقامه الشریف) ناظر به مَسائل روز خوراک داده است به جان‌های تشنه‌ای که از قرآن کریم روزی می‌طَلبد.

در ارتباط با آیه‌ی کریمه‌ی «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[4]»، ایشان در جلد نُهم تفسیرشان یعنی تفسیر تَسنیم راجع به این آیه توضیحاتی داده است که بنده در مقام بیان همه‌ی آن توضیحات نیستم. ولی ایشان برای ماه رمضان و روزه‌ی رمضان با استناد به آیات و روایات 12 اَثر و بَرکت و راز مُعیّن کرده است، بیان فرموده است که بنده این 12 نکته‌ی اختصاصی ماه مبارک رمضان را به اذن الله، به حُول و قُوّه‌ی حقّ و عنایت امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) که ان‌شاءالله مجلس ما را هم مورد توجّه قرار بدهند، گوینده اخلاص داشته باشد، شنونده‌ها هم ان‌شاءالله برای خدا نشسته باشند، این نکات برایشان ذخیره است.

یک صلواتی مَرحمت بفرمایید.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

اُمّت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) همرنگ انبیاء سَلف شده‌اند

نکته‌ی اوّل این است که روزه‌ی ماه مبارک رمضان مَخصوص اُمّت اسلامی است و یکی از دلایل برتری اُمّت مرحومه، اُمّت پیامبر آخرالزمان حضرت خَتمی مَرتبت محمّد مُصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) از این سُفره‌ی ویژه‌ی پروردگار متعال در ماهی روزه را بر ما واجب کرده است که در آن ماه لیلة‌القَدر وجود دارد و این ماه نسبت به همه‌ی ماه‌ها سیّد شُهور ماه مبارک رمضان است. ایشان حدیث را از امام زین‌العابدین (علیه السلام) این‌جور نَقل کرده‌اند: «إِنَّمَا فَرَضَ اَللَّهُ صِيَامَ شَهْرِ رَمَضَانَ عَلَى اَلْأَنْبِيَاءِ دُونَ اَلْأُمَمِ[5]»؛ حضرت امام زین‌العابدین (علیه السلام) با حَصر می‌فرمایند: ماه مبارک رمضان خداوند در اُمّت‌های سابق فقط پیامبران (سلام الله علیهم اجمعین) را واجب الصّیام کرده بود. روزه‌ی ماه مبارک رمضان فقط به پیامبران (سلام الله علیهم اجمعین) واجب بود. «دُونَ اَلْأُمَمِ»؛ بر اُمّت‌هایشان واجب نبود. «فَفَضَّلَ بِهِ هَذِهِ اَلْأُمَّةَ[6]»؛ حضرت امام زین‌العابدین (علیه السلام) می‌گویند: خداوند این مسلمان‌ها و اُمت اسلام را برتر قرار داد، تَفضیل داد. «وَ جَعَلَ صِيَامَهُ فَرْضاً عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى أُمَّتِهِ[7]»؛ روزه‌ی ماه مبارک رمضان هم بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) واجب شد و هم بر اُمّت ایشان واجب شد. این‌که مسلمان‌ها و اُمّت پیامبر آخرالزمان همرنگ همه‌ی انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) شدند و غیر از مسلمان‌ها هیچ ملّت دیگری با پیامبرانشان در این جهت اشتراکی ندارند.

روزه یک عبادت بی‌نظیر است

نکته‌ی دوّم این است که روزه یک عبادت بی‌نظیر است. این جُزء چیزهایی است که خیلی باید توجّه کرد. و این عبادت بی‌نظیر، این سرمایه‌ی بی‌نظیر را باید قَدر دانست و یک روزه‌ی خوبی ذَخیره کرد، به خداوند عَرضه کرد. «فقُلْتُ: يا رسولَ اللهِ»؛ راوی می‌گوید: من به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عَرضه داشتم: یا رسول الله! «مُرني بِعَمَلٍ»؛ به من دستور یک عملی را بده که «أخِذُهُ عَنکْ»؛ از شما بگیرم؛ «یَنْفَعُني الله»؛ خداوند با این عمل من را به نَفع برساند، سرمایه‌دار بشوم، دستم از نظر انسانیّت و مَعنویّت پُر بشود. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «عَلَیکَ بِالصُّوم»؛ روزه بگیر. «فَأنَّهُ لَا مِثلَ لَهْ»؛ خیلی عَجیب است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: روزه در عبادت‌ها بی‌مانند است. هیچ عملی از اَعمال عبادی بندگان خدا به روزه نمی‌رسد. روزه بی‌مانند است. «فَأنَّهُ لَا مِثلَ لَهْ»؛ شبیه ندارد، مثل ندارد.

روزه شیطان را روسیاه می‌کند

سوّم عبادت روزه تنها جَنبه‌ی ایجابی ندارد. ما در جنگ‌ها دو چیز لازم داریم: یکی اَسلحه لازم داریم که بتوانیم دشمن را بزنیم. دوّم سِپَر لازم داریم که دشمن ما را نزند. در این‌که خداوند عبادتی را قرار داده است تا ما از شرّ دشمن در اَمان باشیم، شیطان ما را نزند. فرمودند: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ[8]»؛ از امام صادق (علیه السلام) «عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ[9]»؛ امام صادق (علیه السلام) خودشان می‌توانستند بفرمایند، خودشان امام هستند، مَعصوم هستند، اَحادیث زیادی از امام صادق (علیه السلام) داریم؛ ولی اَحادیثی که ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) خواسته‌اند همه مهمّ بدانند، سَند این‌ها را نَقل می‌کند و به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رسانند. خودشان را راوی قرار می‌دهند. یعنی حدیث خیلی مهمّ است، من خودم هم راوی این حدیث هستم. از پدران بزرگوارش تا به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحابشان فرمودند: «أُخْبِرُكُمْ بِشَيْءٍ[10]»؛ دقّت بفرمایید و ان‌شاءالله همه‌ی ما به عنایتِ خودِ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) این‌ها را عمل کنیم، در زندگی‌مان نَهادینه کنیم. «أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِشَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ اَلشَّيْطَانُ مِنْكُمْ كَمَا تَبَاعَدَ اَلْمَشْرِقُ مِنَ اَلْمَغْرِبِ[11]»؛ دوست دارید، می‌خواهید خبر بدهم به یک چیزی که اگر شما آن را انجام بدهید شیطان از شما فاصله پیدا می‌کند. چه‌قَدر؟ آن مقداری که مغرب با مشرق فاصله دارد. اگر خواستید شیطان دورترین فاصله را با شما پیدا کند، به شما نزدیک نشود تا وَسوسه‌تان بکند، تا ضربه‌ی فَنی‌تان بکند، تا ایمانتان را غارت بکند، زیرا شیطان ایمانتان را غارت می‌کند، شیطان دزد ایمان است، شیطان بهشت را از ما می‌گیرد. یک کاری بکنیم که سُراغ ما بیاید، این دزد سرمایه‌ی ما را نبَرد. چه کار کنیم؟ «قَالُوا بَلَى[12]»؛ عَرض کردند: یا رسول الله! بله مُشتاق هستیم یک چنین نُسخه‌ای برای ما نجات‌بَخش است. «قَالَ اَلصَّوْمُ»؛ روزه بگیرید. «اَلصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ[13]»؛ روزه شیطان را روسیاه می‌کند. یعنی دیگر رونَق را از او می‌گیرد. دیگر نمی‌تواند سرش را بالا کند؛ «يُسَوِّدُ وَجْهَهُ». «وَ اَلصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ[14]»؛ صدقه هم کمر شیطان را می‌شکند. «وَ اَلْحُبُّ فِي اَللَّهِ وَ اَلْمُوَازَرَةُ عَلَى اَلْعَمَلِ اَلصَّالِحِ يَقْطَعُ دَابِرَهُ[15]»؛ آدم برای خدا کسی را دوست بدارد. برادران عزیز! حُبّ مؤمن، وُدّ مؤمن جُزء وظایف قَطعی قرآنی ماست. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ[16]» ؛ «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ[17]»؛ مؤمنین نسبت به همدیگر وَلی یکدیگر هستند. این را ما نمی‌گوییم؛ خداوند در قرآن فرموده است. لذا اگر مؤمنین گناه هم داشته باشند، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْعَبْدَ وَ يُبْغِضُ عَمَلَهُ[18]»؛ حالا اگر کسی یک خطایی کرد؛ از آن خطا بدتان بیاید، ولی از خودش بدتان نیاید. این برادر شماست؛ اُفتاده است، ضرر کرده است؛ دستش را بگیر و جُبران کُن، تمیزش کُن، کمکش کُن. با او بدرفتاری نکُن، با او بد نباش. بُغض مؤمن جُزء گناهان کبیره است؛ وَلو مؤمنی فاسق باشد.

سفارش امام رضا (علیه السلام) به مردی از اهالی «کرمند»

بین پَرانتز یک حدیثی را از ولی‌نعمت‌مان امام رضا (علیه السلام) نوش جان کنید. کسی که حضرت رضا (علیه السلام) را ساربانی کرد و از مدینه تا خراسان آورد، شیعه بود. وقتی حضرت رضا (علیه السلام) در خراسان مُستقر شدند، یک خلوتی پیدا کرد و خدمت ایشان رفت. عَرضه داشت: آقا! در این مسیر مأمورین همراه ما بودند؛ من نتوانستم از شما استفاده‌ای بکنم. ولی حالا من می‌خواهم برگردم؛ یک توشه‌ای به من بدهید. حضرت امام رضا (علیه السلام) این حدیث را فرمودند: «كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً[19]»؛ اگر تو وَضعت خراب است، ایمانت آسیب دیده است، غیبت کردی، تُهمت زدی، مردم‌آزاری کردی و الآن از خودت بَدت می‌آید و فاسق شدی. وَلو فاسق هستی کسی که آل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دوست دارد را دوست بِدار، وَلو خودت آدم خوبی نیستی. این وسیله‌ی خوبی آدم می‌شود، وسیله‌ی نجات می‌شود. «أُحِبُّ الصَّالِحینَ وَ لَستُ مِنهُم[20]»؛ صالح نیستم، ولی صالحین را دوست دارم. حضرت امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند: اگر خودت هم خوب نیستی، خوب‌ها را دوست داشته باش. و دیگر «وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّيهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِينَ[21]»؛ مُحبّ آل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اگر فاسق هم باشد، با او قطع رابطه نکُن. او را دوست بدار، یک‌جوری نجاتش بده، طَردش نکُن. اگر ما بودیم «حُرّ» را قبول می‌کردیم؟ ولی امام حسین (علیه السلام) حُرّ را قبول کرد. جلوی امامش را گرفته بود، موجب این همه گرفتاری‌ها شده بود؛ اما قبول کرد. ما هم نسبت به افرادی که خوشمان نمی‌آید، دلِ خودت را نگیر. خداوند همین را دوست دارد، خداوند همین را عاقبت به خیر می‌کند؛ ولی تو جا می‌مانی. این حدیث خیلی حدیث کاربُردی زمان ماست. دشمن می‌خواهد ما را با همدیگر دشمن کند. بیایید به رَغم اَنف این دشمن ما هوای هم را داشته باشیم؛ وَلو همه‌ی ما ایراداتی هم داریم.

روزه زَکات بدن است

در روایت دارد: برحَسب آنچه در ذهنم هست حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «لَوْ تَكَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُمْ[22]»؛ اگر پَرده‌ها کنار می‌رفت، شما از پَرونده‌های هم باخبر می‌شدید، حاضر نبودید بروید همدیگر را دَفن کنید. می‌گفتید: من به تَشییع جنازه‌ی این آدمی بروم که این همه گرفتاری و بدی دارد؟ خدا سَتّارالعُیوب است، خداوند پوشانده است؛ شما هم همدیگر را قبول کنید. خداوند دوست دارد جَمع شما تَفریق نشود. دشمنان شما دست به دست هم داده‌اند و با هم هستند. شما هم با هم باشید؛ وَلو این‌که کَسری‌هایی هم دارید. این است که فرمود: «وَ اَلْحُبُّ فِي اَللَّهِ»؛ اگر آدم برای خدا کسی را دوست داشته باشد، نه برای دلش. بله جَفا کرده است، دلت از او شکسته است، به تو ضَرر زده است و تو از او خوشت نمی‌آید. تو خوشت نمی‌آید، ولی خداوند می‌بیند این نماز می‌خواند. این «یا حسین» می‌گوید، این «یا علی» می‌گوید، این به موقع به آدم ضعیف، به لُبنان کمک می‌کند، به سیل‌زده کمک می‌کند. حالا مشکلاتی هم دارد، خودت هم مشکلاتی داری. «اَلْحُبُّ فِي اَللَّهِ»؛ دوستی در راهِ خدا. «وَ اَلْمُوَازَرَةُ»؛ تنها دوستی خُشک و خالی به نیست؛ وزیر یعنی کسی که بار بر روی دوش اوست. شما بار برادرهایتان را به دوش بگیرید. یک کسی مَقروض است، یک کسی پَرونده دارد؛ شما می‌توانید او را از این بدهی، از این دِین خَلاص کُنی. «وَ اَلْمُوَازَرَةُ عَلَى اَلْعَمَلِ اَلصَّالِحِ»؛ همدیگر را وِزر یعنی بارش را بر روی دوش بگیرید تا بتواند عمل خودش را درست انجام بدهد. «يَقْطَعُ دَابِرَهُ»؛ این پُشت دشمن را قطع می‌کند. یعنی عَقبه‌اش را قَطع می‌کند و دیگر نمی‌تواند دنبال شما بیاید و شما را اذیّت کند. «وَ اَلاِسْتِغْفَارُ يَقْطَعُ وَتِينَهُ[23]»؛ استغفار، توبه‌ی نَصوح؛ این ماه ماهِ استغفار است. خدایا! روز اوّل است؛ تو را به همه‌ی روزه‌داران عالَم که در رأس آن امام زمان (ارواحنا فداه) است، همین امروز ما را ببخش و بیامُرز. «وَ اَلاِسْتِغْفَارُ يَقْطَعُ وَتِينَهُ»؛ رَگ حَیات شیطان را قَطع می‌کند. «وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ[24]»؛ هرچیزی زَکاتی دارد؛ گندم زَکات دارد، جُو زَکات دارد، گاو زَکات دارد، گوسفند زَکات دارد، خُرما زَکات دارد، انگور زَکات دارد. بدن هم زَکات دارد. «وَ زَكَاةُ اَلْأَبْدَانِ اَلصِّيَامُ[25]»؛ زَکات بدن روزه است. کسی که روزه نمی‌گیرد، بدنش حَرام می‌شود، با حرام مَخلوط می‌شود. روزه زَکات بدن را اَدا می‌کند.

روزه‌دار مَشمول دعای مَلائکه‌ی الهی می‌شود

چهارمین مورد را هم بگویم و توسُّلی داشته باشیم. حضرت امام صادق (علیه السلام) از پیامبران (سلام الله علیهم اجمعین) نَقل می‌کند: هرکسی روزه بگیرد، فرشته‌ها دعاگوی او هستند. آدم یک کاری بکند… دعای فرشته رَد نمی‌شود. چرا؟ زیرا مَعصوم است؛ فرشته هیچ گناهی ندارد. آن چیزی که مانع استجابت دعا می‌شود، گناه است و چون مَلَک گناه ندارد، حتماً دعایش مُستجاب است. فرمود: «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَكَّلَ مَلاَئِكَتَهُ بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِينَ[26]»؛ خداوند مَلائکه‌ی خودش را مُوکّل کرده است، به آن‌ها مأموریت داده است که روزه‌داران را دعا کنند. «وَ قَالَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ[27]»؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: جبرئیل (علیه السلام) از جانب پروردگارش به من خبر داده است «أَنَّهُ قَالَ مَا أَمَرْتُ مَلاَئِكَتِي بِالدُّعَاءِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِي إِلاَّ اِسْتَجَبْتُ لَهُمْ فِيهِ[28]»؛ هیچ‌وقت مَلَک را مأمور نمی‌کنم به کسی دعا کند، مگر این‌که تَضمینی است که می‌خواهم دعایش را مُستجاب کنم. می‌خواهم او را به مَقصد برسانم.

صلوات مَرحمت بفرمایید.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

روضه و تَوسُّل به حضرت امام حسین (علیه السلام)

«صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ عَلَیهِ السَّلام»

فرمود: «اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ[29]»؛ روزه می‌گیرید، گُرسنه‌تان می‌شود، تشنه‌تان می‌شود، به یادِ تشنگی قیامت و گُرسنگی آن روز باشید. همه سرگردان بیابانی هستند که هیچ‌چیزی ندارند، دستشان از همه‌جا کوتاه است. یکی از بَرکات روزه یادِ گُرسنگی و تشنگی قیامت است و دیگری یادِ تشنگی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است. بی‌بی حضرت سکینه (سلام الله علیها) کنار نَعش پدر بزرگوارش آمد. نمی‌دانست این نَعش پدر بزرگوارش هست. بدن سر نداشت، لباس نداشت، علامت نداشت. سراسر بدن زَخم بود، در خون پوشانده شده بود؛ به همین جهت بود که قابل تَشخیص نبود. دید عَمّه‌جانش در کنار این بدن است. خیره شده است، مات‌زده است. عَرضه داشت؟ «هذا نَعْشُ مَنْ؟[30]»؛ عَمّه جان! این بدن چه کسی است؟ بی‌بی‌ فرمودند: «هَذَا نَعشُ أَبیِکَ اَلحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام[31]»؛ این بدن بابای خودت هست، بدن امام حسین (علیه السلام) است. بی‌بی نَقل می‌کند: پدرم از گلوی بُریده با رَگ‌های بُریده به شیعه پیغام داد. فرمود: به شیعیانم بگو:

«شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی     *****     أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی[32]»؛

روزه می‌گیرید، سر سُفره‌ی افطار برایتان ظرف آب می‌آورند، شربت می‌آورند؛ یک یادی از تشنگی لب‌های امام حسین (علیه السلام) بکنید. «فَاذْکرُونِی»؛ آن‌وقت من را یاد کنید. «أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی»؛ تَشییع جنازه‌ی شهید می‌روید، مجلس شهید می‌روید؛ قبل از آن‌که به شهید گریه کنید، به حسین (علیه السلام) گریه کنید. «لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی[33]»؛ شیعیان من! کاش روز عاشورا بودید. می‌دیدید بَچّه‌ام تشنه است، دارد از تشنگی بال‌بال می‌زند. جلوی جَمعیّت آوردم؛ «کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی[34]»؛ به این مردم گفتم: اگر به من رَحم نمی‌کنید، این طفل است؛ به این کودک رَحم کنید؛ «فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی[35]»…

لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم

اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین

دعا

خدایا! امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) را برسان.

خدایا! مریض‌هایمان را شفا بده.

خدایا! بیماری‌هایمان را برطرف کُن.

خدایا! دل‌هایمان را پاک کُن.

خدایا! نیّت‌هایمان را خالص کُن.

خدایا! عبادت‌هایمان را قبول کُن.

خدایا! عاقبت‌مان را خَتم به خیر کُن.

خدایا! عاقبت بَچّه‌هایمان را خَتم به خیر کُن.

خدایا! مَملکت ما را از فقر، از پَریشانی، از بی‌حجابی، از بی‌عفّتی نجات عنایت بفرما.

خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم شیعیان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، شیعیان مردم شهیدداده‌ی ایران و ولایت‌مَدار ایران را دشمن‌شاد نکُن.

خدایا! دشمنان ما را به خودشان مَشغول بفرما.

خدایا! سایه‌ی پُر بَرکت رهبر نورانی‌مان را مُستدام بفرما.

خدایا! دست‌های خالی ما را خالی برمَگردان.

خدایا! گدای اوّل ماه هستیم؛ آنچه خواستیم و آنچه نخواستیم، نیّت داریم، خیر دنیا و آخرت ما در آن است، به ما روزی بفرما.

خدایا! ما را مورد شِماتت قرار مَده.

خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم گذشتگان ما، حق‌دارانمان، امام‌مان (رضوان الله تعالی علیه) و شهیدانمان را بر سر سُفره‌ی امام حسین (علیه السلام) مُتنعّم و اَرواحشان را همیشه از ما راضی بدار.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[1] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.

[2]

[3] تمهید القواعد، کتابی در عرفان نظری به عربی ، اثر صائن الدین علی بن محمد تُرکه اصفهانی، حکیم و عارف قرن هشتم و نهم است.

در مقدمه كتاب در مورد عنوان و نام آن چنين آمده است «و قد سمي بعد فراغه بكتاب التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد» بنابر اين عنوان اصلى كتاب، التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد است كه بعدها به تمهيد القواعد شهرت يافت. عبارت مؤلف حاكى از اين است كه اين عنوان از ابتداى تأليف در نظرش نبوده و پس از پايان يافتن كتاب و مناسبتى كه بين شرح و متن پديدار گشته، آن را به اين نام ناميده است. هر چند تعبير «قد سمي بعد فراغه… » روشن نمى‌سازد كه مؤلف خود اين نام را بر كتاب نهاده يا به پيشنهاد ديگران اين عنوان انتخاب گرديده است. انتخاب عنوان التمهيد براى اين كتاب از آن جهت است كه در اين شرح، اصول و قواعدى فراهم آمده و نكاتى از حکمت و عرفان بيان شده كه فهم آنها زمينه‌ساز فهم دقيق رساله عميق «قواعد التوحيد» است. تاريخ آغاز و انجام تأليف كتاب تمهيد القواعد روشن نيست. مؤلف در مقدمه كتاب در مقام عذرخواهى از وجود لغزشهاى احتمالى در كتاب مى‌گويد: «على أنني في فترة شاغلة عن طريق المباحثة و اشتغال صارف عن المطالعة و القيل و القال… »، و اين عبارت حاكى از اين است كه كتاب در زمانى تأليف شده كه مؤلف به دليل وجود موانعى از بحث و گفتگو و مطالعات نظرى به دور بوده است. اما معلوم نيست اين فترت مربوط به زمان بازگشت صائن الدين از عراق بوده كه بعد از مرگ تيمور در سال ۸۰۷ ه. ق صورت گرفته است يا در دوران مسافرتهاى پانزده‌ساله او اتفاق افتاده است. اما با رجوع به تأليفات ديگر او مى‌توان زمان احتمالى نوشته شدن اين كتاب را به دست آورد. مثلا اين كتاب بايد قبل از سال ۸۰۸ ه. ق تأليف شده باشد زيرا در رساله مناظرات خمس « عقل و عشق » به كتاب تمهيد ارجاع داده شده است چنانكه در صفحه ۵۰ مى‌گويد: «تحقيق تطبيق بين العالمين، اينجا مجالش تنگ است، در كتاب تمهيد بطلبند كه آنجا بتمامه مبين گشته» و اين رساله در سال ۸۰۸ ه. ق پايان يافته است.

[4] سوره مبارکه بقره، آیه 183.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».

[5] من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، صفحه ۹۹.

«وَ رَوَى سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ اَلْمِنْقَرِيُّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ اَلنَّخَعِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: «إِنَّ شَهْرَ رَمَضَانَ لَمْ يَفْرِضِ اَللَّهُ صِيَامَهُ عَلَى أَحَدٍ مِنَ اَلْأُمَمِ قَبْلَنَا» فَقُلْتُ لَهُ فَقَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ  اَلصِّيٰامُ كَمٰا كُتِبَ عَلَى اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»  قَالَ «إِنَّمَا فَرَضَ اَللَّهُ صِيَامَ شَهْرِ رَمَضَانَ عَلَى اَلْأَنْبِيَاءِ دُونَ اَلْأُمَمِ فَفَضَّلَ بِهِ هَذِهِ اَلْأُمَّةَ وَ جَعَلَ صِيَامَهُ فَرْضاً عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى أُمَّتِهِ».

[6] همان.

[7] همان.

[8] الکافي، جلد ۴، صفحه ۶۲.

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ : أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِأَصْحَابِهِ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِشَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ اَلشَّيْطَانُ مِنْكُمْ كَمَا تَبَاعَدَ اَلْمَشْرِقُ مِنَ اَلْمَغْرِبِ قَالُوا بَلَى قَالَ اَلصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ اَلصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ وَ اَلْحُبُّ فِي اَللَّهِ وَ اَلْمُوَازَرَةُ عَلَى اَلْعَمَلِ اَلصَّالِحِ يَقْطَعُ دَابِرَهُ وَ اَلاِسْتِغْفَارُ يَقْطَعُ وَتِينَهُ وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ اَلْأَبْدَانِ اَلصِّيَامُ».

[9] همان.

[10] همان.

[11] همان.

[12] همان.

[13] همان.

[14] همان.

[15] همان.

[16] سوره مبارکه حجرات، آیه 10.

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ».

[17] سوره مبارکه توبه، آیه 71.

«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ».

[18] نهج البلاغه، بخشی از خطبه 154.

«و من خطبة له (علیه السلام) يذكر فيها فضائل أهل البيت: وَ نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِيبِ بِهِ يُبْصِرُ أَمَدَهُ وَ يَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ. دَاعٍ دَعَا وَ رَاعٍ رَعَى، فَاسْتَجِيبُوا لِلدَّاعِي وَ اتَّبِعُوا الرَّاعِيَ. قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ أَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ. نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً. فِيهِمْ كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ هُمْ كُنُوزُ الرَّحْمَنِ إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا. فَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ عَقْلَهُ وَ لْيَكُنْ مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ وَ إِلَيْهَا يَنْقَلِبُ. فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَعَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ؟ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ. فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ، فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ، وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ؛ فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَسَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ. وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ، فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ. وَ قَدْ قَالَ الرَّسُولُ الصَّادِقُ (صلی الله علیه وآله) إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْعَبْدَ وَ يُبْغِضُ عَمَلَهُ وَ يُحِبُّ الْعَمَلَ وَ يُبْغِضُ بَدَنَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً وَ كُلُّ نَبَاتٍ لَا غِنَى بِهِ عَنِ الْمَاءِ وَ الْمِيَاهُ مُخْتَلِفَةٌ، فَمَا طَابَ سَقْيُهُ طَابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ، وَ مَا خَبُثَ سَقْيُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ».

[19] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۶۶، صفحه ۲۵۲.

«دَعَوَاتُ اَلرَّاوَنْدِيِّ: رُوِيَ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى قَالَ لِمُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَلْ عَمِلْتَ لِي عَمَلاً قَالَ صَلَّيْتُ لَكَ وَ صُمْتُ وَ تَصَدَّقْتُ وَ ذَكَرْتُ لَكَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ أَمَّا اَلصَّلاَةُ فَلَكَ بُرْهَانٌ وَ اَلصَّوْمُ جُنَّةٌ وَ اَلصَّدَقَةُ ظِلٌّ وَ اَلذِّكْرُ نُورٌ فَأَيَّ عَمَلٍ عَمِلْتَ لِي قَالَ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ دُلَّنِي عَلَى اَلْعَمَلِ اَلَّذِي هُوَ لَكَ قَالَ يَا مُوسَى هَلْ وَالَيْتَ لِي وَلِيّاً وَ هَلْ عَادَيْتَ لِي عَدُوّاً قَطُّ فَعَلِمَ مُوسَى أَنَّ أَفْضَلَ اَلْأَعْمَالِ اَلْحُبُّ فِي اَللَّهِ وَ اَلْبُغْضُ فِي اَللَّهِ وَ إِلَيْهِ أَشَارَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِمَكْتُوبِهِ كُنْ مُحِبّاً لآِلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنْ كُنْتَ فَاسِقاً وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّيهِمْ وَ إِنْ كَانُوا فَاسِقِينَ وَ مِنْ شُجُونِ اَلْحَدِيثِ أَنَّ هَذَا اَلْمَكْتُوبَ هُوَ اَلْآنَ عِنْدَ بَعْضِ أَهْلِ كرمند قَرْيَةٌ مِنْ نَوَاحِينَا إِلَى أَصْفَهَانَ مَا هِيَ وَ رفعته [وَقْعَتُهُ] أَنَّ رَجُلاً مِنْ أَهْلِهَا كَانَ جَمَّالاً لِمَوْلاَنَا أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عِنْدَ تَوَجُّهِهِ إِلَى خُرَاسَانَ فَلَمَّا أَرَادَ اَلاِنْصِرَافَ قَالَ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ شَرِّفْنِي بِشَيْءٍ مِنْ خَطِّكَ أَتَبَرَّكْ بِهِ وَ كَانَ اَلرَّجُلُ مِنَ اَلْعَامَّةِ فَأَعْطَاهُ ذَلِكَ اَلْمَكْتُوبَ وَ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَوْثَقُ عُرَى اَلْإِيمَانِ اَلْحُبُّ فِي اَللَّهِ وَ اَلْبُغْضُ فِي اَللَّهِ».

[20] الأمالی (للمفید)، النص، ص ۱52.

«أُحِبُّ الصَّالِحینَ وَ لَستُ مِنهُم   ***   لَعَلَّ اللّهُ یَرزُقُنِی صَلاحاً».

[21] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۶۶، صفحه ۲۵۲.

[22] الأمالی (للصدوق)، جلد ۱، صفحه ۴۴۶.

«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ اَلصُّوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو تُرَابٍ عُبَيْدُ اَللَّهِ بْنُ [مُوسَى] اَلرُّويَانِيُّ عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ حَدِّثْنِي بِحَدِيثٍ عَنْ آبَائِكَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ لاَ يَزَالُ اَلنَّاسُ بِخَيْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اِسْتَوَوْا هَلَكُوا قَالَ قُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَوْ تَكَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُمْ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا اَلنَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَسَعُوهُمْ بِطَلاَقَةِ اَلْوَجْهِ وَ حُسْنِ اَللِّقَاءِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا اَلنَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَسَعُوهُمْ بِأَخْلاَقِكُمْ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنْ عَتَبَ عَلَى اَلزَّمَانِ طَالَتْ مَعْتَبَتُهُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مُجَالَسَةُ اَلْأَشْرَارِ تُورِثُ سُوءَ اَلظَّنِّ بِالْأَخْيَارِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِئْسَ اَلزَّادُ إِلَى اَلْمَعَادِ اَلْعُدْوَانُ عَلَى اَلْعِبَادِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قِيمَةُ كُلِّ اِمْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا هَلَكَ اِمْرُؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلتَّدْبِيرُ قَبْلَ اَلْعَمَلِ يُؤْمِنُكَ مِنَ اَلنَّدَمِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنْ وَثِقَ بِالزَّمَانِ صُرِعَ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَاطَرَ بِنَفْسِهِ مَنِ اِسْتَغْنَى بِرَأْيِهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قِلَّةُ اَلْعِيَالِ أَحَدُ اَلْيَسَارَيْنِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنْ دَخَلَهُ اَلْعُجْبُ هَلَكَ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّةِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَنْ رَضِيَ بِالْعَافِيَةِ مِمَّنْ دُونَهُ رُزِقَ اَلسَّلاَمَةَ مِمَّنْ فَوْقَهُ قَالَ فَقُلْتُ حَسْبِي».

[23] الکافي، جلد ۴، صفحه ۶۲.

[24] همان.

[25] همان.

[26] الکافي، جلد ۴، صفحه ۶۴.

«عَلِيٌّ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَكَّلَ مَلاَئِكَتَهُ بِالدُّعَاءِ لِلصَّائِمِينَ وَ قَالَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ رَبِّهِ أَنَّهُ قَالَ مَا أَمَرْتُ مَلاَئِكَتِي بِالدُّعَاءِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِي إِلاَّ اِسْتَجَبْتُ لَهُمْ فِيهِ».

[27] همان.

[28] همان.

[29] بحار الانوار، جلد 96، صفحه 157؛ عیون اخبار الرضا، جلد 1،  صفحه 295 (بخشی از خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آستانه‌ی ماه رمضان).

«عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِهِ. فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَی فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَارْحَمُواصِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ. وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَی أَیْتَامِ النَّاسِ یُتَحَنَّنْ عَلَی أَیْتَامِکُمْ وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ…».

[30] معالی السبطین حائری، ج ۲، ص۵۰.

[31] همان.

[32] موسوى وادقانى، سید احمد، یاران کوچک امام حسین علیه السلام، ص ۱۳۲؛ به نقل از اسرار الشهاده، فاضل دربندى، ص ۴۶۲؛ دمعه الساکبه، ملا باقر بهبهانى، ص ۳۵۰؛ معالى السبطین، محمد مهدى، مازندرانى، ج ۲ ص ۳۱.

«شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی     ***     أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی‏

وَ أَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی     ***     وَ بِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی

لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی     ***     کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی

و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ     ***     یا لَرُزْءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ

وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ     ***     فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ».

[33] همان.

[34] همان.

[35] همان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *