در ابتدا روایتی را که به دروغ به پیامبر صلّی الله علیه و آله نسبت داده اند را نقل می کنیم:

از ابوهریره نقل است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله زنانی را که به زیارت قبور می‌روند، لعن کرد.[1]

گفته اند: این موضوع پیش از آن بود که به پیغمبر صلّی الله علیه و آله رخصت داده شود به زیارت قبور برود. وقتی حضرت رخصت یافت، مردان و زنان در این رخصت وارد شدند.[2]

بر مبنای اخبار و روایات تاریخی تردیدی وجود ندارد که زنان در روزگار رسول خدا صلّی الله علیه و آله و پس از رحلت آن حضرت به زیارت قبور می‌رفتند. به مواردی دالّ بر این موضوع اشاره می‌کنیم:

الف) عایشه گفت:

وارد خانه ام می‌شدم که رسول خدا صلّی الله علیه و آله در آن دفن است. لباسم را در می‌آوردم و می‌گفتم: این شوهر من است و آن پدرم. وقتی عمر در کنارشان دفن شد، به خدای سوگند؛ وارد آن خانه نشدم مگر اینکه لباسم را محکم می‌بستم. چون از عمر حیا می‌کردم.[3]

بدین ترتیب عایشه به زیارت قبور می‌رفت. البّته ما عقیده داریم که پیغمبر صلّی الله علیه و آله در خانه او دفن نشد بلکه قبر حضرت در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها است و او کوشید پس از مدتی آن را به خود منسوب کند.[4]

ب) حضرت زهرا سلام الله علیها به زیارت قبر حمزه سیّد الشهدا می‌رفت و در آنجا نماز می‌خواند و گریه می‌کرد. فاطمه سلام الله علیها قبر حمزه را زیارت می‌کرد.[5] او هر دو یا سه روز به زیارت قبور شهدای احد می‌رفت و در کنارشان گریه می‌کرد و دعا می‌خواند.[6]

به نظر شما؛ آیا مقصود از لعنی که به دروغ به پیغمبرصلّی الله علیه و آله نسبت داده اند، فاطمه سلام الله علیها است؟!

ج) وقتی عایشه از پیغمبر صلّی الله علیه و آله پرسید:

ای رسول خدا؛ چگونه به آنان بگویم؟ حضرت به او آموخت که چگونه قبور مؤمنان را زیارت کند. فرمود: بگو: السّلام علی اهل الدیار من المؤمنین و المسلمین.[7]

د) امّ سلّمه هر ماه به زیارت قبور شهدا می‌رفت و غلامش را که به آنان سلام نداد، سرزنش کرد.[8]

ه) فاطمه خزاعی گفت:

همراه یکی از خواهرانم، روزی به قبر حمزه سلام کردم. صدایی از قبر شنیدم که می‌گفت: و علیکما السّلام و رحمة الله. احدی از مردم در نزدیکی ما نبود.[9]

و) عایشه در کنار قبر پدرش ایستاد و گفت: خداوند چهره ات را نورانی کند…[10]

ز) عطاف بن خالد گفت:

خاله ام به من گفت: به زیارت قبور شهدا رفتم و جز دو غلام که مرکبم را نگه می‌داشتند، هیچ کس همراه من نبود. به شهدا سلام کردم، پاسخ سلام را شنیدم.

گفتند: به خدای سوگند؛ ما شما را می‌شناسیم، همان گونه که همدیگر را می‌شناسیم.

خاله ام گفت: به رعشه افتادم و گفتم: ای غلام؛ استرم را نزدیک بیار. سوار شدم.[11]

ح) عایشه قبر برادرش عبدالرحمن را زیارت کرد.[12]

حال که دانستند عایشه و دیگر زنان صحابی صدر اسلام به زیارت قبور می‌رفتند، انتظار داریم که بیش از این بر ادعای دروغین اصرار نورزند که پیغمبر صلّی الله علیه و آله زنانی را که به زیارت قبور می‌رفتند، لعن کرده است… دیدیم که زیارت قبور محدود به حضرت زهرا سلام الله علیها نبود. شاید هدف آنان که چنین افترایی را ترویج کرده اند، آن بوده که از منزلت زهرا سلام الله علیها بکاهند و در عصمت، معرفت و دانش و تقوای او ایراد وارد کنند!!

 

منبع: اقتباسی از ترجمه کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلى الله عليه وآله، ج 5، علامه سید جعفر مرتضی عاملی


 

[1]. تاریخ الخمیس، 2/4؛ مسند احمد، 2/337؛ 356؛ 3/443؛ سنن ابن ماجه، 1/502؛ السنن الکبری، 4/78؛ شرح صحیح مسلم، نووی، 7/45؛ فتح الباری، 3/118؛ ر. ک: تحفة الاحوذی، 4/136؛ عون المعبود، 10/117؛ مسند طیالسی، 311، 357؛ المصنّف، صنعانی، 3/569؛ الآحاد و المثانی، 4/101؛ مسند ابویعلی، 314؛ المعجم الکبیر، 4/42؛ ناسخ الحدیث  و منسوخه، 273؛ العهود المحمّدیه، 894؛ کنز العمّال، 16/388؛ فیض القدیر، 5/350؛ ارواء الغلیل، 3/232 233؛ الجامع الاحکام القرآن، 10/379؛ 20/170؛ السیر الکبیر، 1/236؛العلل، 3/322؛ الکامل فی التاریخ، 5/40؛ تاریخ مدینة دمشق، 34/289؛ اسد الغابه، 2/7؛ تهذیب الکمال، 17/65؛ 25/407؛ میزان الاعتدال، 3/201؛ تهذیب التهذیب، 6/174؛ 9/208؛ 10/344؛ الاصابه، 5/26.

[2]. تاریخ الخمیس، 2/4 5؛ الجامع الاحکام القرآن، 20/170؛ الجامع الصحیح، 2/259؛ تحفة الاحوذی، 2/226؛ 4/137؛ عون المعبود، 9/42.

[3]. تاریخ الخمیس، 2/5؛ مسند احمد، 6/202؛ المستدرک علی الصحیحین، 3/61؛ 4/7؛ مجمع الزوائد، 8/26؛ 9/37؛ سبل الهدی و الرشاد، 11/182.

[4]. ر. ک: دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، 1/169 183.

[5].المستدرک علی الصحیحین، 3/28؛ تلخیص المستدرک، 3/28؛ وفاء الوفاء، 3/932؛ بحار الانوار، 36/352؛ 99/300؛ من لا یحضره الفقیه، 1/190؛ کفایة الاثر، 198؛ مستدرک سفینة البحار، 2/419؛ وسائل الشیعه، 2/879؛ بیت الاحزان، 168.

[6]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدیدف 15/40؛ المغازی، 1/313 314؛ وفاء الوفاء، 3/932؛ بحار الانوار، 99/300؛ من لا یحضره الفقیه، 1/114؛ روزهای شنبه هر هفته به زیارت قبور آنان می‌آمد. تهذیب الاحکام، 1/465؛ وسائل الشیعه، 3/224؛ بحار الانوار، 43/90؛ 96/300؛ مستدرک سفینة البحار، 8/371.

[7]. ر. ک: صحیح مسلم، 3/64؛ التاج الجامع للاصول، 1/407؛ الغدیر، 5/170؛ سنن نسائی، 4/93؛ السنن الکبری، 4/79؛ شرح صحیح مسلم، نووی، 7/44؛ تحفة الاحوذی، 4/135 137؛ المصنّف، صنعانی، 3/572 576؛ الدعاء، 374؛ الاذکار النوویه، 167؛ ارواء الغلیل، 3/236؛ تاریخ المدینه، 1/89.

[8]. ر. ک: المغازی، 1/313 314؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، 15/40 41.

[9]. وفاء الوفاء، 3/933؛ المغازی، 1/313 314؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، 15/40 41.

[10]. الغدیر، 5/172؛ بلاغات النساء، 4؛ المستطرف، 2/338.

[11]. المستدرک علی الصحیحین، 3/29؛ وفاء الوفاء، 3/932 933؛ سبل الهدی و الرشاد، 4/253.

[12]. التاج الجامع للاصول، 1/419؛ فتح الباری، 3/118؛ تحفة الاحوذی، 4/137؛ ارواء الغلیل، 3/233؛ التاریخ الصغیر، 2/115.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *