معنويت، نوعى ارتباط با خداوند متعال، از راه ايمان به خدا، عواطف و انگيزه هاى الهى و نيز يارى جويى از امدادهاى الهى بر اثر قرب به پروردگار است كه آثار عملى آن در جهت بخشى به زندگى و در قالب اخلاق فردى و اجتماعى بروز و ظهور مى يابد.
منظور از كسب معنويت در زندگى مشترك نيز اقدام هر يك از زن و شوهر در مسير توجه به خدا است كه در پرتو اطاعت زن و شوهر از دستورهاى الهى و در سايه دين دارى آنها به دست مى آيد.
در پژوهشى اين نتيجه به دست آمد كه هر مقدار نگرش دينى افراد قوى تر باشد، رضايت از زندگى آنان افزايش مى يابد و هر چقدر اعتقاد به خداوند و دستورات او محكم تر باشد، زندگى زناشويى از ثبات بيشترى برخوردار بوده و آرامش بيشترى در خانواده حاكم خواهد بود.[1] هانت[2] نيز پس از بررسى سازگارى زناشويى زوج ها اعلام كرد، مذهب و باورهاى مذهبى، با سازگارى زناشويى و سازگارى و رضامندى از زندگى ارتباط دارد و اين افراد سازگارى و رضايت بيشترى از زندگى دارند.[3]
1 – اعتقاد به خداوند
توحيد و خداپرستى موجب مى شود نگرش فرد به همه هستى و زندگى انسان، هدف دار و معنادار باشد و در رفتارها با انسجام،[4] وحدت رويه و آرامش عمل كند.[5]
باور به خدا، همه رفتارها و زندگى خانوادگى را به سوى كسب رضايت خداوند، سوق مى دهد؛[6] زيرا فردى كه خدا را ناظر و همراه خود[7] مى بيند، تلاش مى كند در برخورد با اعضاى خانواده و انجام وظايف خانوادگى، رضايت او را جلب نمايد.
توجه به عدالت خداوند و اينكه هيچ گونه ظلمى را روا نمى دارد[8] و حق هيچ موجودى را ضايع نمى كند،[9] زمينه شناختى ديگرى براى مهار رفتارى اعضاى خانواده است، به گونه اى كه هرچه اين حالت قويتر باشد، مشكلات فرد كمتر خواهد بود و چنين فردى به ناظر و داور بيرونى براى حل مشكلات خود نياز نخواهد داشت.
گاهى سستى اراده، ترس، غم، اضطراب موجب مى شود اعضاى خانواده نتوانند براى حل مشكل اقدام مناسب انجام دهند. توكل اعضاى خانواده بر خدا باعث تقويت اراده آنها و كوشش براى حل مسائل زندگى و رسيدن به تعادل و سازگارى مى شود.[10]
در تحقيقى كه درباره رابطه توكل انجام گرفت، اين نتيجه حاصل شده كه كسانى كه بر خداوند توكل دارند، از عزت نفس بالايى برخوردار بوده و در زندگى احساس نيرومندى و كارآمدى مى كنند. اينها در مشكلات زندگى مقاوم بوده و با اراده اى قوى كه در سايه اعتماد به خداوند به دست آورده اند، بر مشكلات غلبه مى كنند.[11]
2 – اعتقاد به نبوت و امامت
راه منحصر به فرد شناخت تعاليم دين، پس از كلام خداوند، سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و جانشينان ايشان است، به گونه اى كه حتى استفاده صحيح از كلام خداوند نيز مبتنى بر شناخت و درك سخنان اولياى دين)است.
دومين نقش پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام جنبه «الگودهى» آنان است؛ زيرا پيروى و همانند با انسان هايى كه تعاليم دين به طور كامل در آنها تجلّى يافته در چگونگى روابط اعضاى خانواده و نوع رفتار آنان، بسيار موثر است.
3 – اعتقاد به معاد
امروزه عليرغم پيشرفت هاى علمى و كاهش مشكلات زندگى، اضطرابها و نگرانى ها كه بخشى از آن بر اثر احساس بى هدفى و پوچى در زندگى است، رو به فزونى است.[12] در اين ميان اعتقاد به زندگى پس از مرگ، خانواده را متوجه اهداف پايدارى مى كند كه موجب پيوند بيشتر اعضاى خانواده مى شود؛[13] از اين رو، در خانواده هاى برخوردار از اين باور اعضاى خانواده سال هاى طولانى خود را با حمايت عاطفى و احساس رضايت بخش از زندگى ادامه مى دهند.
اثر دوم باور به معاد، ايجاد انگيزه اى است كه اعتقاد به پاداش ها و نعمت هاى اخروى در برابر انجام وظايف خانوادگى به فرد داده مى شود.
در اين باره خداوند مى فرمايد: «شما و همسرانتان در نهايت شادمانى وارد بهشت شويد. سينى هايى از طلا و جام هايى در برابر آنها مى گردانند و در آنجا آنچه دل ها بخواهد و چشم ها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانيد، و اين همان بهشتى است كه به خاطر اعمالى كه انجام مى داديد، وارث آن شده ايد».[14] اثر سوم باور به معاد، نقش آن در مقابله مناسب اعضاى خانواده با مشكلاتى نظير فقدان عزيزان، يا مشكلات بسيار شديد اقتصادى است. برخى مشكلات جبران ناپذير است و افراد تنها با توجه به پاداش هاى زندگى اخروى مى توانند خود را آرامش بخشند.
اثر چهارم باور به معاد، نقش مهاركننده و بازدارنده آن است. بسيارى از مشكلات خانواده ها به عدم رعايت حقوق يكديگر، تحميل خواسته ها و پرخاشگرى ها مربوط مى شود. باور به معاد و يادآورى عواقب تجاوز به حقوق ديگران و عدم انجام مسئوليتها، افراد را از رفتارهاى نامناسب بازمى دارد.
قال الصادق عليه السلام: «ملعونةٌ ملعونةٌ إمرأةٌ توثى زوجها وتغمّه، وسعيد إمرأةٌ تكرم زوجها ولا توْذيه»[15]؛ «از رحمت خدا به دور است زنى كه شوهر خود را اذيت كند و ناراحتش نمايد؛ و سعادت مند است زنى كه شوهر خود را اكرام كند».
و قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «من ضرب امرأة بغير حقٍّ فأنا خصمه يوم القيامة»؛[16] «كسى كه همسرش را بدون دليل بزند، در روز قيامت من دشمن او خواهم بود».
نقش اعمال عبادى مانند: نماز، دعا، روزه در تحكيم خانواده، علاوه بر دورى از تكبر و غفلت، باعث آرامش دل و صفاى درون اعضاى خانواده مى شود.
تحقيقات نيز نشانگر آن است كه نيايش و ارتباط با خدا يا به صورت مستقيم در رضامندى زناشويى و استحكام خانواده دخالت داشته و يا از طريق به وجود آوردن ويژگى و صفاتى در افراد كه آن ويژگى ها در ثبات زندگى سهيم هستند. به عنوان مثال جريگان[17] و ناك[18] بعد از بررسى تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده اند كه انجام رفتارهاى مذهبى، مهم ترين عامل ثبات و پايدارى ازدواج است.
در حقيقت افرادى كه التزام به فعاليت هاى مذهبى دارند، در مقايسه با ديگران، گرايش بيشترى به ازدواج پايدار دارند. بيشتر اين افراد مشكلات ارتباطى، عدم توافق، عدم صداقت و مصرف مواد كمترى دارند.[19]
كوينگ و لارسون نيز در تحقيقات خود نتيجه مى گيرند كه افراد موثن و ملتزم به دستورات دينى، كمتر دچار بى بندوبارى جنسى، همسرآزارى و الكل هستند.[20]
توجه به اين تحقيقات بيانگر آن است كه اعتقادات و باورهاى مذهبى و انجام اعمال عبادى، نقش زيادى در استحكام و ثبات خانواده دارد كه شرح نحوه تأثيرگذارى آن عبارت است از:
تأثير نماز بر استحكام خانواده
در خانه اى كه تشكر و سپاسگزارى از يكديگر وجود داشته باشد، دل سردى ها و ناپايدارى ها راه نمى يابد. وجود دل هاى پرمحبّت و با صفا كانون خانواده را گرم و روابط عاطفى را در آن مستحكم مى سازد؛ زيرا آدمى در برخورد با افراد صميمى و مهربان، احساس آزردگى و سرخوردگى كمترى مى كند و خود را در محيطى آرام و سرشار از روابط گرم مى يابد.[21]
در اين ميان نماز، گرچه بندگى در برابر خداوند است؛ اما دل آدمى را رقّت بخشيده و به سوى محبّت به مخلوق سمت و سو داده و جمعى صميمى را در محيط خانواده به وجود مى آورد.
در حقيقت نماز برترين جلوه هاى عشق را به نمايش مى گذارد و مى تواند عاملى اساسى در ايجاد علاقه بين زن و شوهر و ساير اعضاى خانواده باشد؛ زيرا آنان كه عاشق خدايند، جلوه هاى ديگر خالق (همسر و فرزندان) را نيز دوست داشته و به آنان همچون نشانه هاى خالق مى نگرند. به همين دليل است كه وقتى به شكرگزارى معبود خود ميپردازند، نمى توانند نسبت به مخلوق خدا شاكر نباشند؛ زيرا حضرت امام رضا عليه السلام در روايتى مى فرمايند: «هر كسى از فردى كه به او خوبى كرده تشكر نكند، شكر خداى عزّوجل را به جاى نياورده است».[22]
از سوى ديگر نماز عاملى مهم براى دست يابى به آرامش روانى است؛ بنابراين اگر همه اعضاى خانواده و به ويژه زن و شوهر نمازگزار باشند، آرامش روانى را براى خانواده به ارمغان آورده و در پناه آن با موفقيت و رضايت كامل زندگى مى كنند؛ زيرا احساس گناه، اضطراب و افسردگى در آنان كاهش پيدا نموده و در پى آن اعتماد به نفس و اميد به آينده در چنين خانوادهاى افزايش مى يابد.
تأثير دعا بر استحكام خانواده
التزام افراد خانواده به ويژه همسران به دعا، علاوه بر جنبه هاى معنوى خود در آرامش و استحكام خانواده نيز نقش زيادى دارد، به گونه اى كه تحقيقات پژوهشگران، اثربخشى استفاده از دعا را در درمان افسردگى، مشكلات زناشويى و… سودمند گزارش نموده اند.
ميلر[23] بر اين باور است كه دعا به فرد كمك مى كند تا از موقعيت هاى دشوارزندگى به آسانى بگذرد. مالتبى[24] نيز مطرح مى كند كه دعا با بهداشت روانىافراد ارتباط زيادى داشته و عامل مهمى[25] در استحكام و بنياد خانواده ايجاد مى نمايد. به همين دليل است كه در روايات معصومين عليهم السلامبه دعا و مناجات در مراحل مختلف شكل گيرى خانواده از جمله انتخاب همسر شايسته، شب زفاف و عروسى و اشاره شده است.
تأثير روزه دارى در استحكام خانواده
خانواده اى كه از سلامت روان و مهارگرى خوبى برخوردار باشند در زندگى خود آرامش و موفقيّت بيشترى خواهند داشت.
در پژوهشى كه درباره تأثير روزه بر سلامت روانى انجام شد مشاهده شد كه تفاوت معنادارى بين افرادى كه التزام به روزه دارى داشته اند با افرادى كه التزام نداشته اند، وجود دارد و سلامت روانى افراد روزه دار بيشتر از ديگران بوده است. همچنين سلامت روانى افراد قبل از ماه رمضان در مقايسه با بعد از ماه رمضان، متفاوت بوده و بعد از ماه رمضان از سلامت روانى بهترى برخوردار بوده اند.[26]
از فايده هاى بزرگ روزه، تربيت روح، تقويت اراده و تعديل غرايز انسانى است؛ زيرا روزه دار با وجود گرسنگى، تشنگى و خوددارى از لذّت هاى ديگرى كه بايد از آن چشم بپوشد، روح و اراده خويشتن را تقويت مى كند. همچنين روزه واقعى زمينه ارتكاب گناهان مربوط به چشم، گوش، دست و پا را از بين مى برد؛ زيرا روزه دار مى داند كه نبايد چشم به حرام باز كند و نبايد حرامى بشنود. امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد: «بدانيد كه روزه، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست…؛ پس هنگامى كه روزه هستيد، زبان خود را از دروغ حفظ كنيد، چشم هاى خود را از حرام بپوشانيد؛ با يكديگر دعوا نكنيد، به همديگر حسد نورزيد، غيبت يكديگر را نكنيد، با هم بحث و جدل ننماييد، دروغ نگوييد، با يكديگر مخالفت نكنيد، بر هم خشم نگيريد، به يكديگر ناسزا نگوييد، همديگر را آزار و اذيت نكنيد، به ديگران ستم ننماييد، يكديگر را به ستوه نياوريد و از ياد خدا و نماز غافل نشويد».[27]
رعايت توصيه ها و آموزه هاى اين حديث شريف در خانواده و در برخورد با همسر، كانون خانواده را سرشار از انس و الفت نموده، زن و شوهر را به هم نزديك ساخته و دل هاى آنان را به همديگر پيوند مى دهد كه اين مسئله خود به خود استحكام بنيان خانواده را چند برابر مى سازد.
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:علی احمد پناهی/پرسش وپاسخ دانشجویی
[1] – مجتبى حيدرى، ديندارى و رضامندى خانوادگى، ص192و202.
[2] – Hunt.
[3] – همان، ص34.
[4] – بقره 2، آيه 156.
[5] – فتح 48، آيه 4.
[6] – انعام 6، آيه 162.
[7] – حديد 57، آيه 4.
[8] – نساء، آيه 40؛ يونس، آيه 44؛ توبه، آيه 70 و آيات بسيار ديگر.
[9] – كهف 18، آيه 30.
[10] – ديمائتو، روان شناسى سلامت، ج2، ص757.
[11] – همان، ص225.
[12] – كارل گوستاو يونگ، روان شناسى و دين، صص 174و 85،13،12.
[13] – واكر هاپ، «دين به زندگى معنا مى بخشد»، ترجمه اعظم پويا، مجله نقد و نظر، سال هشتم، ش1و2، ص 141.
[14] – زخرف 43، آيه 70ـ72.
[15] – بحارالانوار، ج100، ص253.
[16] – ديلمى، ارشاد القلوب، ج1، ص175.
[17] – Jerrigan.
[18] – Nack.
[19] – ديويد فونتانا، روان شناسى دين و معنويت، ص356.
[20] – همان، ص343.
[21] – جمعى از نويسندگان، خانواده و نماز، ص 50و 51.
[22] – مجلسى، بحارالانوار، ج 68، ص 44.
[23] – Miller.
[24] – Maltby.
[25] – رضا شجاعيان و همكاران، ارتباط دعا با سلامت روانى…، مجله انديشه و رفتار، شماره 30، ص34.
[26] – نقش دين در بهداشت روانى، ج1، ص249ـ251.
[27] – مجلسى، بحارالانوار، ج 93، ص 292.