مشاهده مى كنيم كه در ممالك اسلامى، روحانيّت را در دست گرفته اند و در جهت منافع خويش به كار مى گيرند. مرحوم سيد محسن امين عاملى نوشته است: « سعودى اوّل بعد از آن كه علماى ديگر را از بين برد و فقط تابع خود را نگه داشت، شيخ الاسلام به سوى مدينه فرستاد. » لذا از اين گونه عالمان(!) استفتا كرد كه حكم ابقاى گنبدها و قبور ائمّه ى بقيع ـ عليهم السّلام ـ چيست؟ « أَفْتُونا، زادَكُمُ اللّه عِلْما وَ فَهْما. » ما را از فتوايتان بهره مند كنيد، خداوند به علم و فهم شما بيفزايد!
آن ها هم موافق نظر او دادند كه: « يَجِبُ هَدْمُها وَ يَحْرُمُ إِبْقاؤُها وَ لَوْساعَةً! » از بين بردن آن ها واجب، و ابقا آن ها هر چند يك لحظه باشد، حرام است!
در واقع، استفتا كننده خود مُفتى است.
هم چنين اين گونه علما درباره ى بوسيدن ضرايح مى گويند: « تَمَسُّح و تقبيل(تَمَسُّح: دست كشيدن؛ تقبيل: بوسيدن.) آن ها شرك و كفر است! »
اين گونه حكومت ها چنين روحانى و چنين دينى را قبول دارند، دينى كه تابع آن ها باشد، بلكه در نظر آن ها دين چيزى غير از متابعت دولت، و كفر چيزى جز مخالفت با حكومت وقت نيست!
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد





