بررسی روایت هفتم

وعنه، عن علي بن أسباط، عن الحسن بن الجهم قال: سأل الرجل أبا الحسن عليه السلام عن الفرج، فقال: ما تريد، الاكثار أو أجمل لك؟ فقال: أريد تجمله لي فقال: إذا تحركت رايات قيس بمصر ورايات كندة بخراسان. أو ذكر غير كندة. [1]

ترجمه: حسن بن جهم مي گويد: از ابو الحسن  علیه السلام  درباره مسأله (فرج) سؤال كردم حضرت فرمود: آنرا بگونه اي مفصل برايت بيان كنم يا بطور خلاصه، عرض كردم ميخواهم آنرا برايم خلاصه بيان فرمايي، حضرت فرمود (فرج) آن زمان است كه درفش هاي قيس در مصر و درفش هاي كنده در خراسان به حركت درآيد.

***

آیا این روایت دلالت بر رایات سود و ظهور امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف  دارد؟ چون فَرَج اعم است؛ شیعه در سختیها و مشکلات زیادی بوده است لذا سوال از زمان گشایش در امور می‌کردند پس روایت صراحتی در رایات سود و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ندارد.

***

 

بررسی روایت هشتم

يخرج رجل من ولد الحسين من قبل المشرق، لو استقبلته الجبال لهدمها واتخذ فيها طرقا .[2]

ترجمه: مردي از فرزندان حسين عليه السلام از سمت مشرق قيام ميكند،  اگر كوهها در مقابلش بايستند، آنها را نابود كرده و از آنها راهي پيش می گيرد.

***

مصادر روایت

منابع متعددی از اهل سنت روایت را نقل کرده‌اند. اولین نفر ابن حماد در الفتن [3] با سند: حدثنا الوليد ورشدين، عن ابن لهيعة، عن أبي قبيل، عن عبد الله بن عمر قال: ولم يسنده إلى النبي صلى الله علیه وآله. يعني روايت را به پيامبر اكرم  صلى الله عليه وآله  نسبت نمي‌دهد. ناقلین از شیعه عمده آنها ملاحم ابن طاووس است. [4]

بعد از كتاب ابن طاووس، نباطي در الصراط المستقيم از ابن حماد، إثبات الهداة از صراط المستقیم، منتخب الاثر از بیان شافعی و ملحقات احقاق الحق از ابن حماد نقل می‌کند. ولي در بحارالانوار این روایت را ذکر نکرده است.

نکته: این روایت هیچ اشاره ای به رایات سود ندارد علاوه براینکه مشکل سندی هم دارد.

***

 

بررسی روایت نهم

يخرج رجل من وراء النهر يقال له الحارث بن حراث على مقدمته رجل يقال له منصور يوطئ، أو يمكّن، لآل محمد كما مكنت قريش لرسول الله صلى الله عليه وسلم وجب على كل مؤمن نصره.[5]

ترجمه: پيغمبر اکرم صلى الله عليه وآله فرمود: مردى از (ما وراء النهر) (از سرزمين خراسان) قيام خواهد کرد که به او (حارث) گفته مى شود فرمانده سپاه وپيشرو لشکريان او مردى است که به وى (منصور) مى گويند او حکومت وسلطنت را براى آل محمد صلى الله عليه وآله آماده ومهيا مى کند ويا قدرت وسلطه اى براى ايشان فراهم مى آورد، همچنانکه مؤمنين قريش براى رسول خدا صلى الله عليه وآله زمينه ى حکومت او را فراهم نمودند، بر هر فرد مسلمان با ايمانى واجب است وى را يارى دهد.

***

متن «کما مکنت قریش لرسول الله صلى الله عليه وسلم» مشکل دارد، تاریخ قریش خلاف این عبارت است، سنگ اندازیهای قریش در دوران پیامبر صلى الله عليه وآله و بعد او بر کسی مخفی نمی‌باشد.

پیامبر صلى الله عليه وآله از چه کسی پناه به طائف برد و سپس به مدينه هجرت کرد؟ مسلمین از اذیت چه کسانی به حبشه هجرت کردند؟ موضعشان همیشه مخالف بوده است. شکوه‌های امیرالمومنین علیه السلام نسبت به قریش را ببینید؛ حضرت میفرماید:

قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ وَضَعُوا إِنَائِي، وَ صَغَّرُوا عَظِيمَ مَنْزِلَتِي، وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعتی .[6]

بار خدايا، از تو خواهم مرا بر قريش و يارانشان پيروز فرمايي كه پيوند خويشاوندي مرا بريدند و حقّم را زير پا نهادند، و دست به دست هم دادند و با من سخت درگير شدند.

***

بالاخره منابع زیادی از اهل سنت مثل سنن ابی داوود، نسائی، ملاحم ابن المنادی، البیهقی، مصابیح السنة، الجامع بین الصحاح، جامع الاصول و روایت نهم را نقل کرده‌اند.

از شیعه توجه چندانی به این روایت نشده است، بعضی مثل: زین الفتی، العمده (کتاب خوبی است. روش او این است که از کتب اهل سنت نقل می‌کند)، اثبات الهداة، غایة المرام و حلیة الابرارو ملحقات احقاق الحق نقل کرده‌اند. روایت در بحارالانوار نیامده است، (بااینکه ناقل روایت ابوداوود و سند را نیز نقل می‌کند): عن أبي الحسن، عن هلال بن عمرو، قال: سمعت عليا رضي الله عنه يقول: قال النبي صلى الله عليه و آله وسلم، اين روایت منابع سنی زیادی دارد.

نکته: منابع شیعه همه از اهل سنت نقل کرده اند، و روایت ربطی به رایات سود ندارد.

***

 

بررسی روایت دهم

تخرج من المشرق رايات سود لبني العباس، ثم يمكثون ما شاء الله، ثم تخرج رايات سود صغار تقاتل رجلا من ولد أبي سفيان وأصحابه، من قبل المشرق يؤدون الطاعة إلى المهدي .[7]

ترجمه: پرچم های سیاهی از مشرق برای بنی عباس بیرون می آید و بنا به مشیّت الهی مدتی دوام می یابند، پس از آن پرچم های سیاه و کوچکی بیرون می آید که از مهدی اطاعت می کنند.

***

بررسی سندی:

این روایت را ابن حماد از سعید بن مسیب از پیامبر صلى الله عليه وآله نقل می‌کند، سعید بن مسیب از تابعین است و نمی‌تواند از پیامبر صلى الله عليه وآله نقل کند، (ایشان کسی است که در تشییع جنازه امام سجاد علیه السلام حاضر نشده و نماز مستحب خواندن را بهانه می‌کند).

منابع دیگراهل سنت (عقدالدرر، عرف السیوطی، جمع الجوامع، جامع الاحادیث، القول المختصر و برهان متقی هندی) از ابن حماد نقل میکنند. از شیعه هم، ابن طاووس از فتن ابن حماد نقل می‌کند. (دیگر در هیچ منبع شیعی نیامده است و بحارالانوار[8] هم به این روایت اعتنائی نکرده است).

مصادر شیعه و سنت هردو به ابن حماد میرسد و مولِف و مولَف هردو نزد ما (آیت الله طبسی) مشکل دارد.

***

دلالت روایت:

دلالت روایت خیلی آشکار و روشن است. در روایت 2 پرچم ذکر شده است که پرچم اول مربوط به عباسیان و پرچم دوم مربوط به ولایتمداران و زمینه سازان حکومت امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف  می‌باشد. (ما از این سنخ روایات کم داریم و اگر روایات دیگری به همین مضمون پیدا شود میتوان توجیهات بعضی مثل مرحوم مجلسی که تطبیق بر صفویان و.. را کنار گذاشت)

نتیجه: روایت دلالتش روشن، ولی مشکل سندی دارد.

***

 

بررسی روایت یازدهم

تخرج راية سوداء لبني العباس، ثم تخرج من خراسان أخرى سوداء قلانسهم سود وثيابهم بيض على مقدمتهم رجل يقال له شعيب بن صالح، أو صالح بن شعيب، من تميم، يهزمون أصحاب السفياني، حتى تنزل بيت المقدس، توطئ للمهدي سلطانه، ويمدّ إليه ثلاثمائة من الشام. يكون بين خروجه وبين أن يسلم الامر للمهدي اثنان وسبعون شهرا.[9]

ترجمه: پرچم سياهى از خراسان بسود بنى العباس خارج مى شود، پس از آن، پرچمهاى سياه ديگرى از خراسان خروج مى کنند، که کلاه (صاحبان) آنها سياه، ولباسهايشان (پيراهنهايشان) سفيد خواهد بود. سردار سپاه، ويا فرمانرواى آنها مردى است که به او شعيب بن صالح مى گويند، او از طايفه ى بنى تميم است، ولشکريان سفيانى را شکست مى دهد تا اينکه وارد بيت المقدس مى شود وسلطنت را براى حضرت مهدى عليه السلام آماده مى نمايد. سيصد نفر از اهل شام به کمک او خواهند برخاست، بين خروج او وبين اينکه تسليم حضرت مهدى عليه السلام مى شود وزمام کار خود را بدست آنحضرت مى سپارد، هفتاد ودو ماه (يعنى: شش سال کامل) فاصله خواهد بود.

***

اگر بگوییم رایات سود همان قضیه خراسانی است، خراسانی با سفیانی و زمان ظهور فاصله ای ندارد؛ فاصله اش به اندازه حمل امراة، که حداقل آن 6 ماه است می‌باشد،[10] و از طرفی طبق روایت نعمانی، ظهور خراسانی با سفیانی و یمانی در یک سال است؛ در حالیکه روایت مذکور فاصل بین خروج خراسانی و ظهور را 72 ماه می‌داند، پس ما باید بین رایات سود و خراسانی فرق گذاریم.

***

بررسی سندی:

ابن حماد: حدثنا الوليد بن مسلم، عن أبي عبد الله، عن عبد الكريم‌اي أمية عن محمد بن الحنفية قال: ولم يسنده إلى النبي صلى الله عليه وآله

اولین مدرک روایت، فتن ابن حماد است که مولِف و مولَف هردو نزد ما (آیت الله طبسی) مشکل دارد. روایت از محمدبن حنفیه نقل شده و به پیامبر صلى الله عليه وآله اسناد داده نشده است. به فرض اینکه روایت از محمدبن حنفیه نقل شده باشد (چون ایشان از پیامبر صلى الله عليه وآله نقل نمی‌کند) و سند تا وی صحیح باشد، عدم اسناد ایشان به معصوم اشکالی ندارد. او چند معصوم را درک کرده است و شخصیتی بسیار جلیل القدر و کاملا مثبت است. (بعضی محمدبن حنفیه را به جهت اینکه در قضیه کربلا حاضر نشده مورد آماج حمله قرار داده‌اند، ایشان شخصیتی کاملا مثبت و هیچ نقطه ضعفی ندارد و عدم حضورش در کربلا جهاتی دارد که ما در کتاب مان «ایام مکی»[11] بحث کرده ایم).

منابع صحاح وسنن اهل سنت روایت را نقل نکرده‌اند. از شیعه؛ ابن طاووس روایت را نقل کرده است. (او هم از اهل سنت نقل می‌کند) و بحارالانوار هم روایت را متعرض نشده است.

***

دلالت روایت:

دلالت روایت گویا و روشن است، خروج 2 پرچم را ذکر می‌کند که اولین پرچم مربوط به عباسیان و پرچم دوم بعد از آن ولي باز هم از خراسان خروج می‌کند.

نتیجه: دلالت روایت روشن، ولی مشکل سندی دارد.

***

 

بررسی روایت دوازدهم

يخرج بالري رجل ربعة (تنومند)، أسمر (گندمگون)، مولى لبني تميم (موالی غالبا ازعرب نبودند)، كوسج (محاسن ندارد)، يقال له شعيب بن صالح، في أربعة آلاف ثيابهم بيض وراياتهم سود، يكون على مقدمة المهدي،لا يلقاه أحد إلّا فلّه (شکست و نابودش می‌کند) . [12]

***

بررسی سندی:

ابن حماد: حدثنا عبد الله بن إسماعيل البصري، عن أبيه، عن الحسن قال: ولم يسنده إلى النبي صلى الله عليه وآله

روایت را ابن حماد و بعضی دیگر مثل عقدالدرر، عرف السيوطی؛ الحاوی، الفتاوی الحدیثیه، و در منابع خود آورده‌اند. (در صحاح و سنن اهل سنّت نیامده است)

روایت از حسن بصری است که اِسناد به پیامبر صلى الله عليه وآله نداده است. (هرچند او از تابعین است و نمی‌تواند از پیامبر صلى الله عليه وآله نقل کند) حسن بصری مردود است و به آسانی نمی‌توان او را موثق دانست. (مواضع ایشان نسبت به علی علیه السلام معلوم است).

 اما از شیعه ابن طاووس و ملحقات احقاق الحق هردو از فتن ابن حماد نقل کرده‌اند. (ملحقات احقاق الحق مرعشی نجفی که حاشیه بر احقاق الحق شوشتری است روالش این است که روايات را از اهل سنت نقل می‌کند، 36 جلد کتاب به عنوان حاشیه احقاق نوشته شده تا عنوان کتاب حفظ شود).

رایات سود در این روایت متصل به حکومت جهانی امام  عجل الله تعالی فرجه الشریف  است، این روایت و چند روایت دیگر رایات سود را به عنوان زمینه ساز ظهور می‌دانند که اگر این مضمون به استفاضه برسد باید بین رایات عباسیان و رایاتی که زمینه ساز ظهور هستند تفکیک کنیم و دیدگاه مرحوم صدر را کنار گذاریم. (هرچند هنوز به حد استفاضه نرسیده ایم)

***

 

بررسی روایت سیزدهم

يدخل السفياني الكوفة فيسبيها ثلاثة أيام ويقتل من أهلها ستين ألفا، ثم يمكث فيها ثمانية عشر (كذا ) ليلة، يقسم أموالها. ودخوله مكة بعد ما يقاتل الترك والروم بقرقيسيا، ثم ينفتق عليهم خلفهم فتق فيرجع طائفة منهم إلى خراسان فتقبل خيل السفياني وتهدم الحصون حتى تدخل الكوفة وتطلب أهل خراسان، ويظهر بخراسان قوم يدعون إلى المهدي، ثم يبعث السفياني إلى المدينة فيأخذ قوما من آل محمد حتى يرد بهم الكوفة. ثم يخرج المهدي ومنصور من الكوفة هاربين ويبعث السفياني في طلبهما، فإذا بلغ المهدي ومنصور مكة نزل جيش السفياني البيداء فيخسف بهم، ثم يخرج المهدي حتى يمر بالمدينة فيستنقذ من كان فيها من بني هاشم. وتقبل الرايات السود حتى تنزل على الماء (فرات) فيبلغ من بالكوفة من أصحاب السفياني نزولهم فيهربون، ثم ينزل الكوفة حتى يستنقذ من فيها من بني هاشم. ويخرج قوم من سواد الكوفة (اطراف کوفه) يقال لهم العصب ليس معهم سلاح إلا قليل، وفيهم نفر من أهل البصرة (اهل بصره خصوصا بعداز جنگ جمل به خاطر تاثیر سران اهل فتنه در بصریون، موضعشان نسبت به اهل بیت منفی بود و این وضع کم و بیش تا زمان ظهور ادامه دارد) فيدركون أصحاب السفياني فيستنقذون ما في أيديهم من سبي الكوفة. وتبعثبه الرايات السود بالبيعة إلى المهدي .[13]

***

بررسی سندی:

ابن حماد: حدثنا الحكم بن نافع، عن جراح، عن أرطاة قال: ولم يسنده إلى النبي صلى الله عليه وآله

روایت را ابن حماد از ارطاة نقل کرده، و به پیامبر صلى الله عليه وآله هم نسبت نمی‌دهد. ارطاة از تابعین است ما چند ارطاة در اهل سنت داریم که یکی از انها به نام ارطاة بن المنذر نزدشان بسیار معتبر است. ولي ‌متن مقداری مشوش است مثل عبارت:« فيرجع طائفة منهم إلى خراسان فتقبل خيل السفياني وتهدم الحصون حتى تدخل الكوفة وتطلب أهل خراسان» و همچنین بعض عبارات مثل: «ثم يخرج المهدي ومنصور من الكوفة هاربين ويبعث السفياني في طلبهما» چون عقب نشيني و فرار با مسلمات ما در مورد امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف  سازگاری ندارد مگر اینکه بگوییم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  در عبارت، مربوط به عباسیان است که اتفاق افتاده است. در این اثر (چون اسناد به پیامبر صلى الله عليه وآله داده نشده) دو بار صحبت از رایات سود شده است، هرچند مکان خروج آنان را ذکر نکرده است ولی به عنوان زمینه سازان حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  معرفی شده‌اند.

ظاهر عبارت این است که غیر از رایات سودِ دوران عباسیان، رایات سود دیگری است که زمینه سازان حکومت امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف  هستند.

***

نتیجه:

این نقل، روایت نیست، بلکه اثر است (به پیامبر صلى الله عليه وآله اسناد داده نشده) که از ارطاة نقل شده و ایشان مورد قبول ما نیست. اما از شیعه ملاحم ابن طاووس و ملحقات احقاق الحق از فتن ابن حماد نقل میکنند. و از اهل سنّت هم ابن حماد، و بعد از او عرف السیوطی و الحاوی و برهان متقی هندی[14] هر سه از ابن حماد نقل میکنند. (فتن ابن حماد، مولِفاً و مولَفاً نزد ما (آیت الله طبسی) مشکل دارد)

***

 

بررسی روایت چهاردهم

تدخل مدينة الزوراء (بغداد) فكم من قتيل وقتيلة ومال منتهب وفرج مستحل، رحم الله من آوى نساء بني هاشم يومئذ وهن حرمتي، ثم ينتهي إلى ذكر السلطان بذي الغريين، فيخرج إليهم فتيان من مجالهم عليهم رجل يقال له صالح، فتكون الدائرة على أهل الكوفة، ثم تنتهي إلى المدينة فتقتل الرجال وتبقر بطون النساء من بني هاشم، فإذا حضر ذلك فعليكم بالشواهق (بلندیها و دور دست) وخلف الدروب، وإنما ذلك حمل امرأة، ثم يقبل الرجل التميمي شعيب بن صالح، سقى الله بلاد شعيب، بالراية السوداء المهدية (هدایت گر) بنصر الله وكلمته حتى يبايع المهدي بين الركن والمقام .[15]

ترجمه:  فتنه ها داخل شهرزوراء، شده تا آنجا كه چقدر مرد و زن كشته ميشود وچقدر اموال به غارت ميرود و چه تجاوزهائي كه به نواميس مردم صورت مي گيرد ، خداوند رحمت كند كسي را كه زنان بني هاشم را در آنروز پناه دهد ، كه آنان حرمت وآبروي من مي باشند ، تا آنكه سخن به حاكم در نجف ( غريين ) رسيد، آنگاه جواناني از اطراف آنجا به فرماندهي شخصي بنام صالح خروج كرده و اهل كوفه شكست ميخورندسپس به مدينه مي رودمردان را می کشد و شکم زنان را می درد. چون این فتنه برخیزد شما به سوی کوهها فرار کنید و در پشت درهای بسته خود را مخفی بدارید. مدت حکومت او به مقدار یک حمل (9 ماه) است. آنگاه این مرد تمیمی شعیب بن صالح که خداوند بر سرزمینش باران رحمتش را فرو ریزد با پرچم سیاه مهدوی، با نصرت الهی و دعوت حقه پیش می تازد تا به محضر حضرت مهدی برسد و دست بیعت بدهد.

***

 

این روایت را فقط ابن طاووس آورده، و تصریح دارد که از فتن سلیلی نقل می‌کند. (سلیلی در منابع ما نیامده و مورد اهمال قرار گرفته است)

 وقال ” وذكر إسناد هذا الحديث إلى معاذ بن جبل (ابن طاووس سند روایت را به معاذ بن جبل[16] می‌رساند؛ معاذ چقدر پیش ما اعتبار دارد؟) ثم قال (معاذ بن جبل): بينما أنا وأبو عبيدة الجراح وسلمان جلوس ننتظر رسول الله صلى الله عليه وآله إذ خرج علينا في الهجير (اوج گرما) مرعوبا متغير اللون، فقال: من ذا أبو عبيدة، معاذ، سلمان؟ قلنا: نعم يا رسول الله، فذكر الفتن ثم قال: (روایت فوق را ذکر می‌کند).

 

توجه: این روایت اشاره به رایات سودی دارد که مقارن با حرکت سفیانی و کشتار مسلمین و شیعیان و قریب حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  است.

***

 

بررسی روایت پانزدهم

يبعث السفياني خيله وجنوده، فيبلغ عامة الشرق من أرض خراسان وأرض فارس فيثور بهم أهل المشرق فيقاتلونهم، ويكون بينهم وقعات في غير موضع، فإذا طال عليهم قتالهم إياه بايعوا رجلا من بني هاشم، وهم يومئذ في آخر الشرق فيخرج بأهل خراسان على مقدمته رجل من بني تميم. مولى لهم، أصفر، قليل اللحية، يخرج إليه في خمسة آلاف إذا بلغه خروجه فيبايعه فيصيره على مقدمته، لو استقبله الجبال الرواسي لهدها، فيلتقي هو وخيل السفياني فيهزمهم ويقتل منهم مقتلة عظيمة، ثم تكون الغلبة للسفياني، ويهرب الهاشمي، ويخرج شعيب بن صالح مختفيا إلى بيت المقدس يوطئ للمهدي منزله، إذا بلغه خروجه إلى الشام. [17]

ترجمه: «سفياني» سپاه و سربازان خود را به اطراف مي فرستد و آنها به تمام سرزمينهاي مشرق، يعني: ايران از سرزمين خراسان گرفته تا «فارس»، يعني: شيراز و اطراف آن، مي رسند، و مردم ايران سخت با آنها مي جنگند و در ميان آنها چندين بار جنگ واقع مي شود.

پس چون جنگ مدتي طولاني شد «ايرانيان» با مردي از بني هاشم يعني: «سيد» بيعت مي کنند و او را برياست برمي گزينند، و او در آن موقع در آخر مشرق قرار دارد (يا محل سکونت او در انتهاي مشرق است) سپس آن مرد هاشمي با کمک و مساعدت اهل خراسان (و مردم ايران) قيام مي کند، فرمانده سپاه او مردي از بني تميم و از وابستگان آنهاست که به او شعيب بن صالح گفته مي شود. رنگ چهره اش زرد، و ريش وي اندک يا به عبارت برخي احاديث (کوسه) مي باشد او با پنج هزار نفر قيام مي کند و بسوي هاشمي مي آيد چون خبر خروج او به هاشمي رسيد او را بر مقدمه سپاه خود قرار مي دهد، و شعيب کسي است که اگر کوهها با وي روبرو شوند آنها را از جا برمي کند.

پس او با سپاه سفياني با يکديگر برخورد مي کنند و او آنها را شکست مي دهد و گروه زيادي از متجاوزين و لشکريان سفياني را به هلاکت مي رساند و پيوسته آنها را شهر به شهر بيرون مي کند و تا عراق آنها را تعقيب مي نمايد و شکستشان مي دهد. سپس سفياني غالب مي شود و هاشمي فرار مي کند، و شعيب بن صالح مخفيانه به بيت المقدس مي رود، و چون خبر خروج مهدي عليه السلام به او رسيد که به طرف «شام» مي آيد، خانه اي را براي آن حضرت آماده مي سازد.

***

بررسی سندی:

ابن حماد: حدثنا محمد بن عبد الله التيهرتي، عن معاوية بن صالح، عن شريح بن عبيد وراشد بن سعد وضمرة بن حبيب ومشايخهم قالوا: ولم يسندوه إلى النبي  صلى الله عليه وآله .

روایت را ابن حماد نقل و به پیامبر صلى الله عليه وآله هم اسناد نمی‌دهند. منابع دیگر اهل سنت: عقد الدرر، عرف السيوطي، الحاوي، القول المختصر، برهان المتقي، فرائد فوائد الفكر؛ همه روایت را از ابن حماد نقل می‌کنند.

 از شیعه فقط ملحقات احقاق الحق این روایت را نقل کرده است که او هم از ابن حماد نقل می‌کند.

 

توجه: محتوای روایت اشاره ای به رایات سود ندارد، هر چند از قرائنی مثل شعیب بن صالح و می‌توان حدس زد که منظور روایت، همان رایات سود باشد.

***

این مجموعه روایات نبوی و یا منسوب به آن حضرت در موضوع رایات سود بود که در کتب عامه و خاصه نقل شده بود. در نوشتار قبلی سراغ روایاتی که از اهل بیت در این زمینه وارد شده است، می‌رویم.

 


 

[1]الغيبة شيخ طوسي، ص 448، معجم، ج5، ص406

[2]معجم أحاديث الإمام المهدي (ع)، ج2، ص 218

[3]  ج1 ص 371 ح 1095

[4]{سید ابن طاووس متوفی 664 با استفاده ازکتب ملاحم و فتن اهل سنت کتاب التشریف بالمنن معروف به الملاحم و الفتن را جمع آوری کرده است و روايات را از سه كتاب نقل مي‌كند:

بخش اول: گزیده فتن ابن حماد (م 228)

بخش دوم: فتن ابوصالح سلیلی (نوشته سال 307 ق) (این کتاب در دسترس ما نیست)

بخش سوم: فتن زکریا بزاز (نوشته سال391) (این کتاب در دسترس ما نیست)

بخش آخر کتاب که از ملحقات آن به شمار می‌رود از کتب مختلف شیعه و اهل سنت نقل شده است}

[5]معجم أحاديث الإمام المهدي (ع)، ج2، ص 220

[6]بحارالانوار، ج‏29، ص 629، ح44 (ویا موارد دیگری: روز روشن حضرت علي (ع) به سوی کوفه امدند. فقط 5 نفر همراه او بودند که 3 نفرشان فامیل حضرت بودند. هنگام حرکت ابی عبدالله یک نفر از مکه همراه او بیرون نیامد).

[7]معجم أحاديث الإمام المهدي (ع)، ج2، ص 222

[8]کسانی که فکر میکنند که مرحوم مجلسی هر روایتی را بدون كارشناسي در بحار ذکر می کند، ناشی از عدم دقت در فرمایش مرحوم مجلسی در مقدمه اش است. ایشان کتابها رابررسی می کند میزان اعتبار انها را بیان می کند بعضی جاها اشاره میکند که چون در اصول معتبره نیافتم آن را کنار میگذارم، از کتاب فتن ابن حماد یک روایت هم نقل نمی کند.

وقتی به روایات مصیبت امام حسین علیه السلام می رسد، بیان می دارد که در این مورد دست از مبنایش می کشد (وإلامجبور به طرح بسیاری از روایات می شود) پس ایشان دارای مبناست و هر روایتی را ذکر نمی کند.

[9]معجم أحاديث الإمام المهدي (ع)، ج 2، ص 223

[10]مشهور نزد شیعه، حمل امراة 9ماه و یکسال و بندرت 2 سال هم گفته اند البته اهل سنت تا 7سال هم گفته‌اند.طبق نقل ذهبی در سیراعلام النبلا، از امام مالک سوال کردند که آیا امکان دارد کسی حملش بیش از 2 سال طول بکشد گفت خودم 3سال طول کشید، ابن حزم گفته تا 7 سال هم ممکن است و اسم قبیله ای را می برد که معمولا بعد از 36 ماه به دنیا می آیند.

[11]     – الايام المكيه من عُمر النهضة الحسينية، ص253

[12]معجم أحاديث الإمام المهدي (ع)، ج2، ص 225

[13]معجم احادیث الامام المهدی4، ج2، ص 228

[14] برهان متقی هندی معمولا از عرف السیوطی نقل، و کنز العمال وی هم تنظیم شده جامع الاحادیث سیوطی است.

[15]معجم احادیث الامام المهدی4، ج2، ص 229

[16]  از دست ياران غاصبين مي‌باشد (نگا: قاموس الرجال، ج10، ص98)

[17]معجم احادیث الامام المهدی4، ج2، ص 231

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *