در وسايلى مانند هواپيما و كشتى، تعيين جهت حركت مسئلهاى حياتى است و قطب نما و دستگاههاى جهتياب در اين وسايل، اهميت ويژهاى دارند. قطبنما اگر هزار بار هم چرخانده شود، باز با چند لرزش، مسير اصلى خود را پيدا مىكند؛ مگر اينكه موانعى موجب گردد از حركت بايستد و يا منحرف شود. قطبنما در نشان دادن جهت درست، نياز به چيزى ندارد؛ بلكه كافى است مانعى در بين نباشد.
فطرت انسان، قطب نماى دقيقى است كه اگر مانعى بر سر راهش نباشد، خود به خود، رو به حقيقت قرار مىگيرد و جهت درست هدايت و سعادت و زيبايى ها را به او مىنماياند.
به تصريح كتاب الهى و احاديث و دعاهاى معصومين عليهمالسلام ، خداوند متعال با آفريدگانش است و جداى از آنها نيست: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ»؛[1] «هر جا باشيد او با شماست» و «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا»؛[2] «هيچ گاه سه نفر با هم نجوا نمىكنند، مگر اينكه خداوند چهارمين آنان است و هرگز پنج نفر با هم آهسته سخن نمىگويند، جز اينكه خداوند ششمين ايشان است و نه تعداد كمترى و نه بيشتر از آن؛ مگر اينكه او همراه آنان است، هر جا كه باشند».
همچنين: «أَوَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»؛[3] «آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟!» و «أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ»؛[4] «آگاه باشيد كه خداوند به همه چيز احاطه دارد».
دوست نزديكتر از من به من است
وين عجبتر كه من از وى دورم
چه كنم با كه توان گفت كه دوست
در كنار من و من مهجورم
انسان فطرتى خدا آشنا و خداجو دارد. خداوند انسان را بر معرفت و شناخت خود آفريده است.
حضرت باقر عليهالسلام در پاسخ به سؤالى در مورد معناى آيه «فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها»[5] مىفرمايد: «فطرهم على معرفة انه ربهم»؛[6] «خداوند آنها را بر معرفت پروردگارشان آفريده است».
در حديث ديگرى، حضرت صادق عليهالسلام در پاسخ به همين پرسش مىفرمايد: «التوحيد»؛[7] يعنى، خداوند آنها را بر فطرت توحيد و يگانهپرستى آفريده است. اگر آينه جان و فطرت انسانها، از زنگار گناهان، غفلتها و خودبينىها پاك و صيقلى مىشد، مانند پيامبران و اولياى بزرگ الهى و تربيت شدگان آنها، جمال احديت و انوار پروردگار را آشكارا مشاهده مىكردند و چهره دلرباى يار را بدون هيچ حجابى، به تماشا مىنشستند و مىگفتند:
يار بى پرده از در و ديوار
در تجلّى است يا اولى الابصار
خداوند با ما است و هرگز از ما جدا نيست؛ ولى گرد و غبار آلودگىها، دلبستگىها و خودبينىها، ما را از ديدن خورشيد عالمتاب حقيقت، محروم ساخته و ميان ما و محبوبمان فاصله انداخته است:
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست
تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز
امام سجاد عليه السلام در دعاى ابوحمزه مىفرمايد: «و انك لا تحتجب عن خلقك الا ان تحجبهم الاعمال دونك»؛ «خدايا! مىدانم كه تو از بندگان مخفى و پنهان نيستى و تنها اعمال ناشايست آنان است كه آنها از تو پوشانده است».
از حضرت كاظم عليه السلام پرسيده شد: چرا خداوند از مردم پنهان و پوشيده است. آن حضرت مىفرمود: «انّ الحجاب عن الخلق لكثرة ذنوبهم»؛[8] «در پرده بودن خداوند از مردم به سبب گناهان زياد آنان است».
مهمترين وظيفه ما، زدودن آلودگىها و كنار زدن خار و خاشاك گناهان و غفلت از چهره تابناك فطرت است و تنها با رفع اين موانع و حجابها، مىتوان نظارهگر تجلّيات حق از در و ديوار عالم بود و چهره دلآراى شاهد مقصود را بىنقاب تماشا كرد:
جمال يار ندارد نقاب و پرده ولى
غبار ره بنشان تا نظر توانى كرد
از جمله اهداف اساسى پيامبران، يادآورى پيمانى است كه انسان در درون و فطرتش با خداى خود بسته و آن را بر اثر غرق شدن در زندگى مادى و قالب تنگ عالم دنيا، فراموش كرده است. آنان پاىبندى و تعهد به آن پيمان ازلى را ـ كه سرچشمه همه خيرات و بركات است ـ از ما خواستهاند: «فبعث فيهم رسله و واتر اليهم انبياءه ليستأدوهم ميثاق فطرته و يذكروهم منسى نعمته و يحتجوا عليهم بالتبليغ و يثيروا لهم دفائن العقول»؛[9] «خداوند پيامبرانش را در ميان مردم برانگيخت و پى در پى آنها را به سوى مردم فرستاد تا از آنان بخواهد به پيمان فطرت خود وفا كنند و نعمتهاى فراموش شده خداوند را به يادشان بياورند و با رساندن پيام خداوند، عذرى براى آنان باقى نگذارند و گنجينه هاى پنهان شده عقل را آشكار سازند».
پس ميان ما و خداى متعال، فاصله و جدايى نيست بلكه توهّم دورى، موجب محجوب ماندن و محروم گشتن از لقاى پروردگار شده است. سختىها و دشوارىهاى راه بندگى، مربوط به برطرف ساختن موانع و سدهايى است كه با اعمال ناشايست، عقايد نادرست، افزونطلبىها، حرصها و خودبينىها، ميان خود و خداى خويش ايجاد كردهايم. انسان هنگامى سالك الى اللّه و مسافر كوى دوست است كه با پيروى از انبيا و اوليا و مجاهدت و استقامت، حجاب خود ساخته را كنار بزند و خويش را از راههاى انحرافى و گمراه كننده، به راه هموار و مستقيم الهى بكشاند. روشن پيدا است كه گام برداشتن در چنين راهى، سختى و دشوارى به همراه ندارد و نيل به آرمان و رسيدن به مقصد، ثمره قطعى چنين سفرى است. به طورى كه انسان با يك «ياد»، لطف خدا را در خود مىيابد و با يك «نگاه» و «آه» برخاسته از پيوستگى به خدا، مىتواند نزديكى سفر به خدا را به چشم دل مشاهده كند.
از اميرمؤمنان پرسيده شد: فاصله آسمان و زمين چه مقدار است؟ فرمود: «قال مد البصر و دعوة المظلوم»؛[10] «طول يك نگاه و دعاى يك مظلوم».
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان
[1] – حديد57، آيه 4.
[2] – مجادله58، آيه 7.
[3] – فصلت41، آيه 53.
[4] – همان، آيه 54.
[5] – روم30، آيه 30.
[6] – اصول كافى، ج 2، ص 10؛ الميزان، ج 16، ذيل آيه 33 سوره روم، بحث روايى.
[7] – همان، و نيز رجوع كنيد به: بحارالانوار، ج 3، ص 277، باب 11، ح 6.
[8] – بحارالانوار، ج 3، ص 15، ج 1،؛ على، سعادت پرور، سرالاسراء، ج 1، ص 141.
[9] – نهج البلاغه، خطبه 1.
[10] – ابراهيم بن محمد الثقفى، الغارات، ج 1، ص 179، تحقيق جلال الدين المحدث، دو جلدى، چاپ بهمن.