در راه حمید باکری چشمش به چند جفت پوتین و شلوار خورد، ماشین را نگه داشت. وسایل را جمع کرد و درون ماشین گذاشت. و گفت:
«این وسایل که حاصل دست رنج پابرهنگان و فقراست، بایستی حفظ شوند.»[1]
تقوای مالی، شهید حمید باکری، ص 50.
[1]. گمشدگان مجنون، صص 71 و 74.