نخست بايد دانست هر مجموعه نظام‏مندى تابعى از هدفمندى‏ها و ابزارهاى لازم براى رسيدن به آن اهداف است. پس از بيان اين واقعيت به خوبى قابل درك است كه زندگى در دنيا و برآوردن نيازهاى مختلف جسمى و روحى انسان و چگونگى روابط با دوستان و مقابله با دشمنان و… نيازمند نيروها و ابزارهايى ويژه است؛ و اگر با نگاهى همه جانبه به زندگى انسان در دنيا نگريسته شود وجود همه نيروها و غرايز، تعريف شده و نمايانگر هندسه مستحكم نظام هستى و مطابق با ساختار وجودى انسان است.

از اين رو كاركرد غضب و خشم مى‏تواند براى خروش بر عليه بدها و بدى‏ها قرار بگيرد و سرچشمه غيرت دينى و ملى باشد به گونه‏اى كه اگر انسان  داراى نيروى خشم نبود موجودى‏ترسو و وامانده مى‏بود و كاركرد شهوت نيز مى‏تواند براى تمايل به خورد و خواب و پيوند خانوادگى و اظهار علاقه و محبت كاربرد داشته باشد كه بدون آن انسان خمود و منزوى خواهد بود. بنابراين خداوند اصل وجود غرايز را براى گناه كردن نيافريده است.

و اين كه «خداوند انسان را از ناحيه غريزه جنسى و ديگر غرايز آسيب‏پذير آفريده» تعبير دقيقى نيست. خداوند انسان را با دو دسته كنش و واكنش نيرومند (معنوى و مادى) آفريده است و اين خود انسان است كه مى‏تواند با تكيه بر اراده نيرومندى كه خداوند به او داده است، كاربرد هر يك از آن‏ها را بر ديگرى غلبه دهد و به پيروى يا سرپيچى از هر كدام اقدام كند. بنابراين، آسيب‏پذيرى انسان تابع خواست و اراده او است. آنچه مستقيماً به كار خدا مربوط مى‏شود، قرار دادن چنين غريزه نيرومندى در انسان است و آسيب‏پذيرى انسان، به جهت سستى و يا سوء استفاده خود اوست.

شايد گفته شود سؤال اصلى همين بود كه چرا خداوند چنين نيرو و توانمندى دو سويه را در انسان قرار داده آيا نمى‏شد تنها توانايى بر خوبى‏ها را داشته باشيم؟

در پاسخ بايد گفت معناى قدرت و توانمندى همين است كه انسان در دو جهت متخالف، امكان فعاليت داشته باشد. در غير اين صورت، قدرت و توانمندى معنا ندارد. انتساب حدوث زيبايى به هر كس و اثبات قابليت و لياقت براى هر چيز آن گاه معنا دارد كه او توانايى بر زشتى و قدرت بر نافرمانى داشته باشد.

نكته مهم‏تر آن كه شكل‏گيرى خوبان و بدان انجام نمى‏پذپرد مگر با وجود غرايزى چون شهوت و غضب كه داراى دو چهره خوبى و بدى‏اند و ظرفيت  وجودى ما ساخته و پرداخته نمى‏شود مگر آن كه در كنار عقل و قلب، داراى نيروى شهوت و غضب نيز باشيم تا لياقت راه‏يابى به بهشت را پيدا كنيم و يا با نگون‏بختى جهنم را براى خود بسازيم؛ زيرا بهشت و جهنم ما بايد با گذر از اين دنيا ساخته شود و شكل گيرد.

از اين رو به عنوان يك اصل كليدى گفته مى‏شود كه «دنيا محل حدوث و اثبات قابليت‏ها است و آخرت جايگاه ظهور و ثبات قابليت‏ها؛» به عبارت ديگر، دنيا بستر«شدن»ها است و آخرت استقرار در «شده»ها. اين گونه نيست كه «درجات بهشتى» يا «دركات جهنمى» ما از قبل ساخته شده باشد. بايد آن را بسازيم و ساخته شدن آن به وجود نيروهاى شهوت و غضب در كنار عقل و قلب وابسته است. بنا بر آنچه گفته شد، چهره زيبايى‏ها آن‏گاه آشكارتر مى‏شود كه در كنار زشتى‏ها قرار گيرد و هنر مردان خدا آن گاه بيش‏تر جلوه‏گر مى‏شود كه با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقايسه شوند و در برابر حق ستيزان قرار گيرند. از اين رو، با نگاهى كلان به زندگى انسان‏ها وجود شهوت و غضب در تجلى زيبايى‏ها و حتّى به فعليت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.

در پايان شايد گفته شود با وجود اين كه اكثر انسان‏ها در برابر غرايز جنسى و خشم نقطه ضعف دارند، آيا سزاوار است خداوند اين غرايز را در انسان قرار دهد؟!

در پاسخ بايد يادآور شد، زمينه‏هاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسيارى از جوانان را آزرده مى‏كند؛ اما بايد دانست كه خروش شهوت و برافروختگى غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جوان دلان نه تنها قابل فروكشى است؛ بلكه حتّى با يك بار ايستادگى در برابر شهوت مى‏توان چون يوسف و ابن سيرين به مقامات دست يافت و از رسوايى‏ها دور ماند و خاطره  خوش آن تجربه نورانى را در زندگى ماندگار ساخت.

در اين مسير لطف خداوند و امدادهاى غيبى او نيز هميشه همراه و راه گشا است؛ خداوند مى‏فرمايد:

«وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»؛[1] «و كسانى كه در راه ما كوشيده‏اند به يقين راه‏هاى خود را بر آنان مى‏نماييم و در حقيقت خدا با نيكوكاران است».

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق و عرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[1] – عنكبوت 29، آيه 69.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *