چرا پيامبر برانگيخته شد؟[1]
خداى متعال، پيامبراکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) را به عنوان آخرين پيامبر و نسخ کننده تمام آيين هاى قبل از خود در برهه اى براى همه بشر سياه و سفيد، عرب و عجم برانگيخت که مدت ها از انقطاع رسالت و بعثت پيامبران پيشين مى گذشت و آن بزرگوار يك تنه در برابر تمام جهان قد برافراشت و همه را به سوى ايمان به معبودى يكتا، آفريدگار و روزى دهنده اى فراخواند که مالك هر چيز است و سود و زيان در دست اوست; خدايى که نه شريكى در حكومت دارد و نه از سر ناتوانى و ناچارى، حامى و سرپرستى، نه همسرى براى خود برگزيده و نه فرزندى، زاده نشده و همتايى ندارد.
خداوند او را برانگيخت تا مردم را به پرستش ذات بى شريكش فراخواند و بر پرستش بت هايى که سود و زيان و عقل و خِرَد و گوش شنوا نداشتند و قادر بر دفع ضرر و جور و ستمى از خود و ديگران نبودند، خط بطلان بكشد و سجاياى اخلاقى را کامل و مردم را بر آراستگى به صفات پسنديده تشويق کند و به هر کار نيكى فرمان دهد و از هر عمل زشتى باز دارد.
آيينِ سهل و ساده
رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به همين بسنده نمود که مردم لا اله الاّ الله محمد رسول الله بگويند ونماز به پادارند و زکات بپردازند و روزه بگيرند و حج خانه خدا جاى آورند و پايبند احكام اسلام باشند بر زبان جارى ساختن همين دو کلمه لا اله الاّ الله، محمد رسول الله حقوق متقابل بين مسلمانان را براى گوينده اين جملات، ضمانت مى کرد.
تعاليم والاى اسلام
پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) برپايه تساوى حقوق ميان تمام آفريدگان وعدم برترىِ فردى بر ديگرى جز به تقوا و برقرارى برادرى و برابرى ميان مؤمنان از جهت حرمت يكسان خونشان و ارزشمند بودن پيمانشان وعفو عمومى نسبت به گروندگان، برانگيخته شد.
آن حضرت آيينى درخشان و قانونى عادلانه، که آن را از خدا دريافت کرده بود، بنا نهاد. قانونى که تمام احكامِ عبادات و داد و ستدها و امور مورد نياز دنيا و دين مسلمانان را در برداشت، قانونى عبادى، اجتماعى، سياسى، اخلاقى که از بيان هيچ مسأله اى که امكان وقوع آن در زندگى آينده بشر مطرح و بشر بدان نيازمند باشد، فرو نگذارده است. از ديدگاه مسلمانان حكم هر حادثه و رخدادى از ريشه هاى قانونىِ آيين اسلام قابل تشخيص است که بايد بدان رجوع کرد.
عبادات، در دين مقدس اسلام تنها جنبه عبادى ندارند بلكه از فوايد جسمى و اجتماعى و سياسى نيز برخوردارند [مثلاً] طهارت، پاکيزگى و نظافت را به ارمغان مى آورد و در نماز، جنبه هاى معنوى و جسمى انسان تقويت مى شود و در نمازِ جماعت و حج فوايد اجتماعى و سياسى آشكارى وجود دارد، روزه داراى فوايد بهداشتى غير قابل انكارى است و به يك سخن، پى بردن به راز و رمز ظاهرى احكام اسلام امرى ناممكن و دشوار است تا چه رسد به فوايد نهانى آن ها که به مراتب دشوارتراست. از آن جا که دين اسلام دستوراتى پسنديده و احكامى سازگار با عقل و خِرد دارد و سهل و ساده است و بر طرف کننده تنگناها و به ابراز شهادتين اکتفا می کند و تعاليم و دستوراتش عالى و قاطع و جدّى است، مردم دسته دسته به اين آيين گرويدند و مسلمانان بر بزرگ ترين ممالك زمين، سرورى يافتند و نورانيّت اين دين، شرق و غرب گيتى را درنَورديد و تمام سرزمين هاى آن زير پرچم اسلام درآمد و همه ملّت ها از هر نژاد و زبان در برابرآن سرتسليم فرود آوردند.
ديرى نپاييد همان مردى که روزى از مكه نهانى بيرون رفت و يارانش مورد آزار و شكنجه وجور وستم قرار مى گرفتند و در راه دين و آيين خويش، دچار رنج وگرفتارى بودند، گاهى پنهانى رهسپار حبشه مى شدند و گاهى به صورت ناشناس رهسپار مدينه، اکنون با همين ياران، براى اداى عمره قضا آشكارا وارد مكه شده و دشمنان قادر بر باز گرداندن و جلوگيرى از او نبودند و پس از اندك مدتى پيروزمندانه وارد مكه گرديد و بى آن که خونى به اندازه شاخ حجامت و حتى قطره اى خون به زمين بريزد، بر مردم آن سامان سيطره يافت و آنان با ميل و رغبت و يا بى ميلى، پذيراى اسلام شدند و سران عرب به حضور وى شرفياب گشته و به اطاعت او درآمدند و پيش از اين فتح، قدرت پيامبر به پايه اى رسيده بود که فرستادگان و سفيران خويش را نزد پادشاهان جهان چون کسرى و قيصر و مقامات پايين تر از آنان اعزام وآن ها را به پذيرش اسلام فراخواند و با وجود مسافت زياد، به سرزمين قيصر يورش برد و همان گونه که پروردگارش در سوره نصر و فتح و ديگر سوره ها وعده به آن را بيان فرموده، دين خود را بر همه آيين ها غالب ساخت که کتب تاريخى گوياى آن است. آن گونه که بدخواهان ترسيم مى کنند دين اسلام با زورِ شمشير بر پانشد بلكه آن گونه که خداى متعال فرمان داده بودگسترش يافت:
(ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ).[2]
با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنان به روشى که نيكوتراست استدلال مناقشه نما.
رسول اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) تا زمانى که مردم مكه و ساير اعراب با او به مبارزه برنخاسته و آهنگ کشتن وى نكردند و او را بيرون نراندند، با آنان نجنگيد اديانى را که داراى کتب آسمانى بودند به حال خود وانهاد و پيروان آنان را به پذيرش اسلام مجبور نساخت.
قرآن کريم
آن گاه که خداى متعال فرستاده خويش را به پيامبرى برگزيد، قرآنى به زبان عربى و بيانگر، که باطلى در آن راه ندارد، بر او نازل کرد که رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)به وسيله آن سرآمد فصيحان و بليغان عرب را به هماوردى طلبيد و به عجز و ناتوانى واداشت; اين کتاب عزيز که از پيشگاه خداى حكيم دانايى نازل شده، در برگيرنده احكام دين و سرگذشت پيشينيان و تهذيب اخلاق است و به عدالت فرمان داده، از جور و ستم بازداشته و به بيان هر چيز پرداخته و همين ويژگى آن را از ساير کتب حتى کتب آسمانى متمايز ساخته است. اين کتاب عزيز همواره تلاوت مى شود و هم چنان تازه و شاداب است و با بيان خود، عقل و خِرَد را مبهوت مى سازد و هر اندازه تلاوت شود و زمان بر آن بگذرد، ملال آورنيست.
قرآن کریم با ايجاد انقلابى علمى و فرهنگى در تاريكى هاى دوران جاهليّت، اعجاز خود را به نمايش گذارد. پايه و ارکان نهضتِ خود را بر شيوه علمى صحيحى استوار ساخت و مردم را به کسب علم و دانش، تشويق کرد و آن را نخستين عامل ترقى انسان به سوى کمال درخورِ او، قرار داد و به تفكّر و انديشيدن و تجربه و تحقيق و بررسى پديده هاى طبيعت و ژرف نگرى در آن در جهت کشف رموز و فرمول هاى آن ترغيب کرد و کسب هر گونه علم و دانشى را، که زندگى اجتماعى انسان بدان وابسته باشد، واجب شمرد و به علوم نظرى کلام، فلسفه، تاريخ، فقه و اخلاق توجه خاصّى مبذول داشت و مردم را از تقليد در اعتقادات و پيروى از ظن و گمان باز داشت و پايه هاى تمسّك به دليل و برهان را تحكيم بخشيد.
قرآن، مردم را به تلاش و کوشش و پيشى گرفتن در کارهاى نيك تشويق کرد و از بيكارى و تنبلى نهى فرمود و به وحدت و دورى از پرا کندگى فراخواند و بر تعصّبات نژادى و قبيله اى جاهلى خط بطلان کشيد.
آيين اسلام، عدالت را در آفرينش و هستى، قانونگذارى، مسئوليّت پذيرى، مجازات و پاداش به عنوان يك اصل پذيرفته است. اسلام، نخستين آيينى است که نداى حق مساوات در برابر قانون و دين الهى را بين انسان ها سر داده و تقسيم مردم به دسته هاى گوناگون و نژاد پرستى را محكوم کرده است و ملاك برترى در پيشگاه خدا را امرى معنوى، يعنى همان تقوا و پيشى گرفتن در کارهاى نيك، مقرّر داشته بى آن که اين برترى را سبب امتياز طبقاتى ميان افراد جامعه بشرى قرار دهد.
دين مقدس اسلام زمينه هاى لازم استقرار امنيّت و عدالت را تحكيم بخشيده و کيفر را به گونه اى که با آزادىِ عطا شده به انسان سازگار باشد، آخرين راه چاره براى مداواى اين گونه بيمارى هاى اجتماعى مقرّر داشته است و در حفظ امنيّت و حراست از جان و مال و آبرو و نواميس مردم و تعيين کيفرهاى شديد براى عاملان سلب امنيّت، نهايت توجه و دقّت را مبذول داشته است. وبه راستى که امر قضاوت در آيين اسلام، با همه ضمانت هاى لازمش بر ايجاد عدالت و امنيّت و احقاقِ حقوقِ مشروع، استوار است.
دين اسلام به حفظ صحت و سلامت جسم و روح انسان فوق العاده توجه کرده و تمام قوانين خود را با اين اصل مهم زندگى انسان هماهنگ و منطبق ساخته است.
واجبات و محرمات در اسلام
واجبات و محرمات در آيين اسلام بر پايه هاى فطرى واقعى و امورى که زمينه ساز اهداف بلند اين آيين است استوار گرديده، چرا که دين اسلام براى خارج ساختن اين انسان از تاريكى هاى جاهليّت و هدايتش به نورِ حق و کمال آمده است.
آيين اسلام، هر چيزى را که جامعه انسانى به عنوان پايه اتكاى کمال بشر بدان نيازمند باشد، برانسان لازم شمرده و راه هاى دست يابى به آن را برايش مهيا ساخته است و هر چيزى را که مانع دست يافتن انسان به سعادت حقيقى مورد نظر وى باشد، تحريم کرده و همه گذرگاهاى سقوط به پرتگاه شقاوت و بدبختى را بسته است.
روزى هاى پاکيزه و لذايذ و پيرايه هاى زندگى دنيوى را تا آن جا که به اصول و ارزش هاى دين و آيين و درجات کمال بشرلطمه اى وارد نسازد، بر وى حلال شمرده و آن گاه که به تعيين اهداف بلند پرداخته راه هاى دست يابى به آن امور را نيز معين کرده است. آن چه را مايه زيان بود تحريم کرده و آن چه را سزاوار بوده انسان انجام دهد، واجب ساخته است.
افزون بر همه، آيين اسلام سجاياى اخلاقى را اهدافى اساسى دانسته که مى سزد انسان هوشيار و عاقل در زندگى دنيوى بدان ها دست يابد تا بدينوسيله به سعادت دنيوى نايل و در آخرت به حياتى ابدى و جاودانى برسد.
دين اسلام به زن توجه خاصى مبذول داشته و او را پايه و رکن خانواده و در زندگى زناشويى اساس سعادت برشمرده است و حقوق و وظايفى براى او تعيين کرده که ضامن عزّت و سربلندى و احترام اوست و سعادتمندى وى و فرزندان و جامعه انسانى اش را در پى دارد.
خلاصه اين که، اسلام از وضع هر قانونى که جامعه بشرى در مسير تكامل و ترقى بدان نياز دارد، غفلت نورزيده است.
منبع: کتاب پیشوایان هدایت 1 – خاتم الانبیاء؛ حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم / مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام
[1]– اين بحث را مى توان در سيره پيامبر از کتاب اعيان الشيعه، اثر سيد محسن امين عاملى، ملاحظه نمود.
[2]– نحل/ 125.