گفتنى است مفهوم سهو، خطا و نسيان، با «گناه» متفاوت است؛ زيرا، گناه با علم و اراده صورت مى گيرد؛ ولى سهو، خطا و نسيان چنين نيست. گناه همواره مخالفت با اوامر الهى است؛ ولى سهو، خطا و نسيان، امكان دارد گاهى با امر خداوند مخالف باشد (مثلاً سهو در به جا آوردن يكى از اجزا و اركان عمل عبادى) و گاه هيچ ارتباطى با اوامر خداوند ندارد (مثلاً خطا در يك عمل مباح فردى يا اجتماعى). بر اساس دلايل متقن، پيامبران، هم از گناه مبرّا هستند و هم از سهو، خطا و نسيان؛ زيرا، آنان و حتى ائمه (علیهم السلام) ، از دو علم برخوردارند:
1 – علم غير عادى كه به واسطه آن بر تمامى حقايق عالم اشراف و آگاهى دارند.
2 – علوم عادى كه همچون ساير افراد از طريق معمولى به دست مى آورند.
آنان در مقام عمل و انجام دادن كارهاى روزمره خود و حتى مسائل اجتماعى، در بيشتر موارد از علوم غير عادى خويش استفاده نمى كنند؛ هر چند به واقعيت همه مسائل آگاه باشند؛ لذا آن چه به طور حتم مى توان گفت: پيامبران در تلقى وحى و ابلاغ وحى و به طور كلى در هدايت مردم از هرگونه گناه و خطا منزه اند. همچنين در انجام دستورات الهى كه به عنوان واجب و حرام (امر مولوى) مى باشد. هيچ گونه نافرمانى ندارند اما چه بسا در برخى امور شخصى و يا دستورات الهى كه به عنوان واجب و حرام نيست بلكه امر ارشادى مى باشد، به طور غير عمدى گرفتار سهو شوند و به دنبال آن به مشقت و سختى مبتلا شوند كه از آن به «ترك اولى» تعبير مى شود. البته درباره پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) اينگونه موارد نيز مشاهده نشده است. بر اين اساس هيچ گونه سهو، خطا و اشتباه واقعى را نمى توان به معصومين (علیهم السلام) نسبت داد.
علاوه بر آنكه آيات و روايات، سهو، خطا و اشتباه را از ايشان نفى مى كند.[1] به عنوان نمونه امام هادى (علیه السلام) در مقام درود و تحيت بر پيامبر (صلی الله علیه وآله) مى گويد: «اللهم اجعل افضل صلواتك على سيدنا محمد عبدك و رسولك… المعصوم من كل خطأ و زلل، المنزه من كل دنس و خطل»؛[2] «بارالها! برترين درودهايت را بر سرور ما محمد، بنده و فرستاده ات، نثار فرما… آن كه از هر خطا و لغزشى معصوم و از هر گونه آلودگى و ياوه گويى پيراسته است».
پی نوشت ها
[1]– نگا: نجم53، 4 ـ 3؛ انعام(6)، 50.
[2]– بحارالانوار، ج 99، ص 178 ؛ براى اطلاع تفصيلى در اين باب ر.ك: حسن يوسفيان و احمد حسين شريفى، پژوهشى در عصمت معصومان، (پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، تهران: چاپ اوّل، 1377 ش)، صص 233 ـ 265.