شیخ مفید گوید:

امام همان شب، شب یکشنبه 28 رجب به سوی مکّه بیرون آمد، در حالی که فرزندان و برادرزادگانش و برادرانش و بیشتر بستگانش همراهش بودند مگر محمّد حنفیه، و آن حضرت این آیه را می‌خواند: «بیمناک و نگران از شهر بیرون رفت، در حالی که می‌گفت: پروردگارا! مرا از ستمکاران نجات بخش».


 

قال شیخ المفید:

فَخَرَجَ (ع) مِنْ تَحْتِ لَيْلَتِهِ وَ هِيَ لَيْلَةُ الْأَحَدِ لِيَوْمَيْنِ بَقِيَا مِنْ رَجَبٍ مُتَوَجِّهاً نَحْوَ مَكَّةَ وَ مَعَهُ بَنُوهُ وَ بَنُو أَخِيهِ وَ إِخْوَتُهُ وَ جُلُّ أَهْلِ بَيْتِهِ إِلَّا مُحَمَّدَ ابْنَ الْحَنَفِيَّةِ رَحمَةُ اللَّهِ عَلَیهِ وَ هُوَ يَتْلُو هَذِهِ الْآيَةَ: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[1]».[2]


[1]– القصص: 21.

[2]– الارشاد: 201، تاریخ الطبری 3: 272، الکامل فی التاریخ 2: 531، العوالم 17: 181، ینابیع المودة: 402، اعیان الشیعة 1: 588، وقعة الطف: 85 و اشار فی غیر المصدر الاوّل الی الآیة فقط، موسوعة کلمات الامام الحسین (ع): 269.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *