خزّاز قمی با سند خویش از عبدالله بن عبّاس چنین نقل کرده است:

خدمت رسول خدا (ص) رسیدم، در حالی که حسن بر دوش او و حسین روی زانوی حضرت بود. حضرت رسول آن دو را نوازش می‌کرد و می‌بوسید و می‌فرمود: خدایا! دوست باش با کسی که با این دو دوستی کند و دشمن بدار کسی را که با این دو دشمنی کند. سپس فرمود: ای ابن عبّاس! گویا می‌بینمش که صورتش از خونش رنگین است، فرا می‌خواند و پاسخش نمی‌دهند، به یاری می‌طلبد و یاری‌اش نمی‌کنند.

گفتم: یا رسول الله! چه کسی چنین می‌کند؟ فرمود: بدترین افراد امّتم. آنان را چه می‌شود؟! خدا شفاعت مرا به آنان نرساند… ، تا آخر حدیث.

 

 

 

قال الخزّاز القمیّ:

حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ زَكَرِيَّا الْعَدَوِيُّ النَّصْرِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْمُنْذِرِ الْمَكِّيِّ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَيْثَمِ، قَالَ: حَدَّثَنِي الْأَجْلَحُ الْكِنْدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَفْلَحُ بْنُ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ كَعْبٍ، عَنْ طَاوُسٍ الْيَمَانِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ (ص) وَ الْحَسَنُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ الْحُسَيْنُ عَلَى فَخِذِهِ يَلْثِمُهُمَا وَ يُقَبِّلُهُمَا وَ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُمَا وَ عَادِ مَنْ‏


عَادَاهُمَا» ثُمَّ قَالَ: يَا ابْنَ عَبَّاسٍ كَأَنِّي بِهِ وَ قَدْ خُضِبَتْ شَيْبَتُهُ مِنْ دَمِهِ، يَدْعُو فَلَا يُجَابُ وَ يَسْتَنْصِرُ فَلَا يُنْصَرُ. قُلْتُ: مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟

قَالَ: شِرَارُ أُمَّتِي، مَا لَهُمْ لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي… الخبر.[1]


[1]– کفایة الاثر: 16، اثبات الهداة 2: 286 مختصراً، العوالم 17: 137 ح 5 عن کفایة الاثر، البحار 36: 285 ح 107 عن کفایهة الاثر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *