ابن قولویه به سند خویش روایت کرده است:

علی (ع) بر مردم خطبه می‌خواند و می‌فرمود: پیش از آن‌که مرا از دست بدهید از من بپرسید. به خدا سوگند از هیچ چیزِ گذشته و آینده از من نمی‌پرسید مگر آن‌که به شما خبر می‌دهم. سعد بن ابی وقاص برخاسته، پرسید: یا امیر المؤمنین! مرا خبر ده که در سر و صورتم چند مو هست؟ به او فرمود: به خدا سوگند تو از من چیزی پرسیدی که دوست من رسول خدا (ص) به من فرموده بود که تو از آن خواهی پرسید. در سر و صورت تو هیچ مویی نیست مگر آن‌که در بیخ آن شیطانی نشسته است و در خانه‌ی تو بچّه‌ای است که پسرم حسین را می‌کشد. آن روز عمر سعد، کودکی بود که جلو پدرش بازی می‌کرد.

 

 

قال ابن قولویه:

حَدَّثَنِي أَبِي (ره)، عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ، عَنْ عَبْدِ السَّمِينِ، يَرْفَعُهُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع)، قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) يَخْطُبُ النَّاسَ وَ هُوَ يَقُولُ: سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ اللَّهِ مَا تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْ‏ءٍ مَضَى وَ لَا شَيْ‏ءٍ يَكُونُ إِلَّا نَبَّأْتُكُمْ بِهِ، قَالَ: فَقَامَ إِلَيْهِ سَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ وَ قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ: أَخْبِرْنِي كَمْ فِي رَأْسِي وَ لِحْيَتِي مِنْ شَعْرَةٍ، فَقَالَ لَهُ: وَ اللَّهِ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ مَسْأَلَةٍ حَدَّثَنِي خَلِيلِي رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنَّكَ سَتَسْأَلُنِي عَنْهَا، وَ مَا فِي رَأْسِكَ وَ لِحْيَتِكَ مِنْ شَعْرَةٍ، إِلَّا وَ فِي أَصْلِهَا شَيْطَانٌ جَالِسٌ وَ أَنَّ فِي بَيْتِكَ لَسَخْلًا يَقْتُلُ الْحُسَيْنَ ابْنِي وَ عُمَرُ [بن سعد] يَوْمَئِذٍ يَدْرُجُ بَيْنَ يَدَيْ أَبِيهِ.[1]


[1]– کامل الزیارات: 155 ح 191، الامالی للصدوق: 115 ح 1، خصائص امیر المؤمنین: 47، النماقب لابن شهر آشوب 2: 269، شرح نهج البلاغة لابن ابی الحدید 2: 286، کشف الیقین: 90 ح 79، اثبات الهداة 4: 474 ح 65، البحار 41: 313 و 44: 256 ح 5 عن امالی الصدوق، المناقب للشروانی: 211، العوالم 17: 143 ح 1، المعاجز 2: 173 ح 77، المنتخب للطریحی: 160 مع اختلاف فی بعض المصادر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *