ابن قولویه با سند خویش از ابی عبدالله جدلی نقل کرده است:

خدمت امام (ع) رسیدم، در حالی که حسین نزد او بود. با دستش بر شانه‌ی حسین زد. سپس فرمود: این فرزند کشته می‌شود و کسی یاری‌اش نمی‌کند. گفتم: ای امیر المؤمنین! به خدا سوگند که چنین زندگانی بسیار بد است. فرمود: این حادثه، حتمی است.

 

 

قال ابن قولویه:

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ الْقُرَشِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي خَالِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَةَ، عَنْ أَبِي دَاوُدَ السَّبِیعِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِيِّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحُسَيْنُ (ع) إِلَى جَنْبِهِ، فَضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى كَتِفِ الْحُسَيْنِ (ع) ثُمَّ قَالَ: إِنَّ هَذَا يُقْتَلُ وَ لَا يَنْصُرُهُ أَحَدٌ، قَالَ: قُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ اللَّهِ إِنَّ تِلْكَ لَحَيَاةُ سَوْءٍ، قَالَ إِنَّ ذَلِكَ لَكَائِنٌ.[1]


[1]– کامل الزیارات: 149 ح 176، عنه اثبات الهداة 4: 569 ح 235 و البحار 44: 261 ح 15.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *