حریم ملکوت ۲۶۰

درس اخلاق آیت الله صدیقی؛ ۱ دی ۱۴۰۴

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري * وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْريَ * وَ احْللْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ * يَفْقَهُوا قَوْلي[1]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

نکاتی به مناسبت آغاز ماه رجب

ابتدائاً حُلول ماه رجب، میلاد پُر بَرکت امام محمّد باقر (علیه السلام) که امروز روز میلاد آن بزرگوار بود و سایر مَوالید این ماه که دو مولود در دعاهای ماه رجب به همین عُنوان تَوسُّل به این دو امام را برجسته کرده است و آن دعا هم از امام زمان (ارواحنا فداه) است. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ[2]»؛ خدایا! به دو مولود این ماه تو را مَسئلت می‌کنم، قَسم می‌دهم؛ یکی «مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی» است. امام باقر (علیه السلام) «مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الاوَّل» هستند. پدر بزرگوارشان علی‌بن‌الحسین (علیه السلام) است و وجود نازنین امام باقر (علیه السلام) که اسم ایشان را هم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اسم خودشان را برای ایشان گذاشتند، اوّلین «مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ» مولود امروز است. ولی سُفره‌دار این ماه این دو امامی است که در این دعا آمده است: «مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی»؛ دوّمین «مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ» حضرت محمّد تقی (علیه السلام) و پدر بزرگوارشان هم امام علی‌بن‌موسی (علیه السلام) است؛ «مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی». «وَ ابْنِهِ»؛ و فرزند بزرگوار او «عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ»؛ که فرزند امام محمّد تقی (علیه السلام) حضرت امام علی‌بن‌محمد ‌الهادی (علیه الصلاة و السلام) است. و نکاتی که در آن دعا نسبت به این دو امام بزرگوار است، ان‌شااءالله شما که با زبان عربی آشنا هستید، طلبه‌های عزیزمان دقّت کنند و عزیزان دیگری که با زبان عربی آشنا نیستند، در «مفاتیح» با ترجمه بخوانند؛ بسیار جالب است. «وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ[3]»؛ این‌ها وسیله‌ی قُرب ما به خداوند هستند؛ ولی بهترین راهِ قُرب تَوسُّل به امام جواد و امام هادی (علیهما السلام) در این ماه است. در این ماه چاشنی این ماه، رونق مَعنوی این ماه به حضرت امام محمّد تقی و امام علی‌النّقی (علیهما الصلاة و السلام) است.

و میلاد سراسر عظمت مَظهر العَجائب، مُظهر الغَرائب حضرت اسدالله الغالب امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب (علیه الصلاة و السلام) که نه تنها سُفره‌ی گُسترده‌ی ماه رجب هستند؛ بلکه عالَم بر سر سُفره‌ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند. امامان ما (علیهم السلام) هم بر سر سُفره‌ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند و وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی (علیه السلام) را به مَنزله‌ی سر خودش مُعرّفی کرد و قرآن کریم به عُنوان جانِ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مُعرّفی کرد و این میلاد هم در این ماه هست.

و مبعث شریف که بزرگترین روز روزگار عالَم امکان هست، تولّد قرآن کریم است که آن هم در ماه رجب واقع شده است. اصل ماه رجب تبریک گفتنی است. این مُناسبت‌ها مُزید بر شرافت و کرامت این ماه است. لذا تبریک عرض می‌کنم.

یکی از اعمال مهم در ماه رجب «استغفار» است

راجع به ماه رجب هم قَدر بدانیم. این نُسخه‌هایی که در مَفاتیح هم نگاه می‌کنید، نُسخه‌هایی برای ماه رجب پیچیده‌اند و آغاز یک سِیر و سُلوک فصلی است. فصل عبادت 3 ماه است؛ ماه رجب، ماه شعبان و ماه رمضان. اما نُسخه‌هایی که در ماه رجب پیچیده شده است، در رأس آن‌ها استغفار است. استغفار را خیلی جِدّی بگیریم. «آقای بهجت» (رضوان خداوند بر او باد) هرکسی با هر نیّتی درخواست دعا داشت، مریض داشت، گرفتاری‌های دیگری برایش وجود داشت، چند چیز را به عُموم توصیه می‌کردند؛ در رأس آن‌ها استغفار بود. استغفار، صدقه، تَوسُّل و دعا. استغفار هم بَلا را رَفع می‌کند و هم بَلا را دَفع می‌کند. چندگونه استغفار هم در ماه رمضان مأثور است، ائمه (علیهم السلام) دستور خاصّ داده‌اند که آسان‌ترین آن این است که صبح و شام صد مرتبه بگوییم: «أستَغفِرُ اللّهَ و أتوبُ إلَيهِ» و بعد از صد بار بگوییم: «اَللُّهمَّ اغْفِرْلي وَ تُبْ عَلَیَّ»؛ مَغفرت یک مَسأله است، توبه یک مَسأله‌ی دیگری است. مَغفرت این است که انسان از خداوند عَفو می‌خواهد، از خداوند درخواست می‌کند منِ آلوده را پاک کُن، نگذار نَجس بمانم. گناه نجاست است و آدمِ گنهکار عُفونت دارد و استغفار باران جاری است که عفونت‌های گناه را از کشور جان و دل ما می‌شوید و می‌بَرد. و کسانی که از سنگر استغفار بیرون نمی‌آیند، خداوند آن‌ها را از آلوده‌شدن به گناهان بعدی نگاه می‌دارد. اگر استغفار جان داشته باشد، استغفار‌ با حُضور قلب باشد، استغفار برای تَحصیل رضای خدا باشد، از این‌ها بالاتر استغفار برای اجرای دستور خدا باشد، چون خداوند در آیات مُتعدّد ما را اَمر به استغفار کرده است و اجرای فرمان خدا در رأس همه‌ی اُمور قُربی است. اگر انسان برای اجرای دستور خدا استغفار بکند، خداوند مَنّان هم درخواست او را در شُمول مَغفرت قبول می‌کند و هم توفیق تَرک گناه به او می‌دهد. استغفار خیلی مهمّ است.

جایگاه بالای روزه‌ی ماه رجب

یکی هم مَسأله‌ی روزه است. روزه‌ی ماه رجب تنها روزه‌ای است که روزه‌ی مُستحبّی بَدل دارد؛ برای روزه‌ی واجب را خداوند قَضا قرار داده است برای کسانی که در سفر هستند یا بیمار هستند؛ این روزه‌ی واجب است. نماز واجب را خداوند ارفاق کرده است و برایش قضا قرار داده است. روزه‌ی واجب را خداوند به بندگانش ارفاق کرده است. حالا که مریض هستید و نمی‌توانید روزه بگیرید، از خیر روزه‌ی واجب مَحروم نشوی؛ قَضای آن را به جای بیاور. ولی برای روزه‌ی مُستحبّی فقط روزه‌ی ماه رجب است که اگر کسی به هر دلیلی نتوانست در روزهای ماه رجب که روزه‌اش خیلی قیمت دارد و خداوند به قیمت بالا روزه‌های این ماه را می‌خَرد؛ اگر نتوانستیم یا روزی یک مُدّ طَعام، یک ‌چارَک، 10 سیر خُرما یا برنج به مُستحقّ بدهیم؛ یا اگر نمی‌توانیم یک مُدّ بدهیم، روزی یک قُرص نان به فقیر بدهیم؛ یا اگر کسی امکانات مالی ندارد و روزی یک قُرص نان هم نمی‌تواند بدهد، یک خط دعا هست که در مفاتیح آمده است: «سُبْحانَ الْإِلهِ الْجَلِيلِ![4]»؛ آن دعا را به جای روزه گرفتن بخواند. و این‌ها نُسخه‌هایی است که خداوند می‌خواهد بَهانه بدهید برای تَقرُّب به خدا و رفتن به بهشت. خداوند خیلی داراست؛ مُنتظر است ما برویم و از دارایی‌اش استفاده کنیم. لذا روزه بسیار مهم است. روزه و استغفار هر دو تَخلیه هستند، هر دو روح و جان آدم را از گناهان پاکسازی می‌کنند. این‌که خداوند متعال در ماه رمضان 30 روز روزه را واجب کرده است، برای این است که آلودگی که در اَثر غفلت حضرت آدم (علیه السلام) و بیرون شدن او از بهشت برایش پیش آمد، با 30 روز روزه پاک شد. روزه غُبار جان را پاک می‌کند؛ روزه دل را رَقیق می‌کند؛ روزه مَعرفت را بالا می‌بَرد. استغفار هم همین‌جور است. وَجه مُشترک استغفار و روزه، یکی از وُجوه مُشترک‌شان پاکسازی خانه‌ی دل از لَکّه‌های گناه و از عُفونت‌های رَذائل اخلاقی هست.

اَهمیّت زیارت رَجبیه در ماه رجب

سوّمین نُسخه‌ی این ماه زیارت رَجبیه است. زیارت همیشه مَطلوب است. زیارت بیعت است؛ زیارت صِله‌ی رَحِم با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل پیامبر (سلام الله علیهم اجمعین) است؛ زیارت وصل کردن قطره‌ی آلوده‌ی ما به دریای طَهارت ولایت است؛ زیارت بازخوانی مرام‌نامه‌ی حضرات ائمه‌ی مَعصومین (علیهم السلام) است؛ زیارت هم دیدار است، هم دعاست، هم تَجدید بیعت با امامان مَعصوم (سلام الله علیهم اجمعین) است. لذا همیشه زیارت برای شیعه عشق است، زیارت دل است. اما در ماه رجب حضرات مَعصومین (علیهم السلام) نُسخه‌ی خاصّ زیارتی به طور مُشترک برای همه‌ی زیارتگاه‌ها خودشان تنظیم فرموده‌اند که اگر در ماه رجب به زیارت رفتید، این نوع زیارت کنید. زیارت رجبیه جایگاه خاصّی دارد که زیارت در ماه‌های دیگر جای زیارت ماه رجب را نمی‌گیرد. کَما این‌که عُمره‌ی رَجبیه مانند حَجّ تَمتُّع است؛ در سایر مواقع ارزش عُمره کمتر از حَجّ است؛ ولی در ماه مبارک رمضان ارزش عُمره مساوی با حَجّ تَمتُّع هست. و حَدس زده می‌شود که ماه رجب را آقای ما، امیرالحاجّ ما، امام زمان ما (ارواحنا فداه) در مکّه و مدینه حضور دارند و لذا ارزش زیارت خانه‌ی خدا و اعتمار، عُمره رفتن در ماه رجب خیلی بیشتر از ماه‌های دیگری است. بنابراین زیارت رَجبیه‌ را وَلو شده آدم چند ساعت زیر قُبّه‌‌ی امام رضا (علیه السلام) برود که ویزا نمی‌خواهد، خرج زیادی ‌ندارد. برود و این زیارت رَجبیه را مُقابل ضریح مُقدّس بخواند و برگردد. «فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ، وَ يُشْفَى الْمَرِيضُ، وَ مَا تَزْدَادُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَغِيضُ[5]»؛ چه عبارت‌های زیبایی را حضرات مَعصومین (سلام الله علیهم اجمعین) در زیارت رَجبیه به ما اِلقاء فرموده‌اند.

و نُسخه‌ی دیگر در ماه رجب عبارت است از دعاهای ماه رجب. حضرات مَعصومین (علیهم السلام)، امام صادق ما (علیه السلام)، امام زمان ما (ارواحنا فداه)، پیامبر ما (صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) هرکُدام برای ماه رجب یک دعایی برای روزهای ماه رجب، نمازی برای روزهای ماه رجب و برای شب‌های ماه‌ رجب این‌ها نُسخه‌های خاصّ نیایشی در اختیار ما قرار داده‌اند.

ماه رجب ماه ارتقاء آدمی به آسمان هفتم است

و در ماه رجب یک مَلَکی است که نام آن «مَلَک داعی» هست، او پایین نمی‌آید؛ او در عَرش الهی در آسمان هفتم است. هرشب نوای او، ندای او از آسمان هفتم پَرده‌ها را پاره می‌کند و به زمین می‌رسد و دعوت خداوند متعال را به بندگان خدا اعلان می‌کند. و چه عبارت‌هایی زیبایی است! «الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی[6]»؛ این ماه ماهِ من است، بنده هم بنده‌ی من است. و خداوند می‌فرماید: من این ماه را حَبْل خودم قرار دادم. یک ریسمانی، یک رشته‌ای بین خود و خدا به نام ماه رجب قرار داده شده است. هرکسی بخواهد بالا برود باید این رشته را بگیرد تا به خدا خودش برسد. بعضی از عبارت‌هایش را مرحوم آقای «میرزا جواد آقای ملکی[7]» (اعلی الله مقامه الشریف) اعجاب می‌کنند و می‌گویند که جای دارد آدم جان خودش را بدهد که خداوند با این لَحن با بنده‌اش صحبت می‌کند. «مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی[8]»؛ عَجیب است! خداوند به بنده‌اش می‌گوید: اگر کسی در این شب‌ها من را یاد کند، «جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی[9]»؛ من با او همنشین هستم. با من نشستی، با خودم هستی، فاصله نداری، با من هم‌مجلس شده‌ای، مأنوس شده‌ای. «جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی»؛ من همنشین هستم با کسی که دل به من بدهد. در این شب‌ها اگر کسی دل به من بدهد، من با او همنشین هستم؛ با او یار هستم؛ همدَم او هستم. حالا که همنشین هستم چه کار می‌کنم؟ می‌فرماید: اگر کسی چیزی از من بخواهد، من خواسته‌ی او را برآورده می‌کنم؛ اگر کسی هدایت بخواهد، من او را هدایت می‌کنم؛ اگر کسی بخواهد پَرونده‌اش را جمع کنم، یک عُمری گناه کرده است و پَرونده‌اش قطور شده است؛ اما حالا در این شب‌های ماه رجب بیاید و بگوید: خدایا! دیگر برایم کافی است! پَرونده‌ام را جمع کُن؛ من او را می‌بَخشم، پَرونده‌اش را جمع می‌کنم. این ماه رجب ماه ارتقاء به آسمان هفتم است. نمی‌گوید مَلَک می‌آید. آقای میرزا جواد آقای ملکی (اعلی الله مقامه الشریف) در سَحَرها در کتاب «لقاءالله» خود دارند که من سَحَرها صدا می‌شنوم: جواد برخیز. اگر مُسامحه کنم دوباره می‌شنوم: جواد برخیز؛ دیر می‌شود. بیدار می‌شوم، نماز شب می‌خوانم؛ ولی صاحب صدا را نمی‌بینم. مَلَک این‌جا آمده و صدایش می‌زند. ولی ماه رجب ماه صُعود است. انسان ظرفیّت دارد، خداوند یک انرژی به او می‌دهد که انسان می‌تواند با حَبل‌الله تا آسمان هفتم بالا برود. لذا مَلَک داعی از آسمان هفتم صدایش را به زمین می‌رساند.

دعاهای زیبا و جامعی که توسط ائمه (علیهم السلام) در ماه رجب توصیه شده است

و دعاهای ماه رجب یکی زیباتر از یکی است. «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ، وَ عَمَلَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ[10]»؛ خیلی دعای جامعی است که در روایت دارد: پس از ابراهیم خلیل (علیه السلام) هیچ پیامبری دعایی جامع‌تر از این دعا نیاورده است که پیامبر ما (صلی الله علیه و آله و سلم) این را به عنوان یک دعای جامع در اختیار ما قرار داده است. چند دعا از امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) هست که در مفاتیح الجنان این دعاها را آورده است. یکی این دعایی است که عَرضه می‌داریم: «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِمَعانِى جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ[11]»؛ خداوند متعال «وُلاةُ أَمْرِ» دارد. یعنی علاوه بر ولی‌ الله الاعظم، کسانی هستند که آن‌ها هم بر ما ولایت دارند. ما نمی‌دانیم رابطه‌ی حضرت خِضر (علیه السلام) با ما چه نوع رابطه‌ی ولایی هست؛ یا برحَسب روایتی جناب ادریس (علیه السلام) زنده هستند، بعضی از انبیاء (سلام الله علیهم اجمعین) هنوز حیات دارند. و برخی از اولیاء الهی ولایت دارند. علاوه بر امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) اَشخاصی مانند مرحوم جَمال السّالکین آقای «میرزا علی آقای قاضی» یا خودِ آقای میرزا جواد آقای ملکی یا آقای «شیخ محمّد بهاری[12]» (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) این‌ها اولیاء الهی بودند و شُعاع ولایت‌شان در طول ولایت امام زمان (ارواحنا فداه) بود که مرحوم آقای «سیّد جمال گُلپایگانی[13]» (اعلی الله مقامه الشریف) با اجرای نُسخه‌های سِیر و سُلوکی به جایی رسیده بود که یافته بود زمین و آسمان، خاک و افلاک از وجود او دارند فیض می‌گیرند؛ هرچه نَصیب‌شان می‌شود از طَریق آقای سیّد جمال (اعلی الله مقامه الشریف) به آن‌ها می‌رسد. این بار را نتوانسته بود تَحمُّل کند. به حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) رفته بود، التماس و اِلتجاء کرده بود که یا امیرالمؤمنین! من نمی‌توانم بار آسمان و زمین را به دوش بگیرم و در تَدبیر این‌ها سَهیم باشم؛ در نظام عالَم من دَخیل باشم؛ وجود ضعیف من بِستر رساندن فیض به این‌ها باشد. التماس و اِلتجاء کرده بود و صدای نازنین حضرت امیر (علیه السلام) را با گوش جان شنیده بود. حضرت امیر (علیه السلام) فرموده بودند: چاره‌ی درد تو به دست جَدّت حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه السلام) است؛ بُرو و از ایشان کمک بخواه. که مرحوم آیت الله العُظمی آقای سیّد جمال گُلپایگانی (اعلی الله مقامه الشریف) یکی از افتخاراتی که به خودش مُباهات می‌کرده است، می‌گفته که سیادَت من را آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) تأیید کرده‌اند. فرمودند: نزد جَدّت حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه السلام) بُرو. که ایشان هم به مُراجعه‌ی به حرم مُطهّر موسی کاظم (علیه السلام) این بار را از روی دوش ایشان برداشته بودند. ولی این ولایت بود که به ایشان داده بودند که ولایت در آن حَدّ را در حَدّ ظرفیّت خودش ندیده بود و با التماس خداوند متعال از او رَفع مَسئولیّت کرده بود. در این دعا یک ظرایف خاصّی است که یکی توجّه به مَسأله‌ی ولایت است. نبوّت، رسالت و امامت توقیفی است. «ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ[14]»؛ رسالت را، نبوّت را، امامت به مَعنای خاصّی که خداوند به حضرت ابراهیم (علیه السلام) داد و 12 امام ما دارند و پیامبر ما (صلی الله علیه و آله و سلم) دارا هستند، این‌ها کلاس ندارد، با ریاضت به دست نمی‌آید؛ خداوند این‌ها را در اِنحصار این ذوات مُقدّس قرار داده است. ولی ولایت این‌گونه نیست. اگر انسان در زندگی امین زندگی کند و اَمانت الهی را در اَبعاد مُختلف که «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا[15]»؛ اَمانت را آسمان و زمین نتوانستند بکِشند؛

«آسمان بارِ امانت نتوانست کِشید     *****     قرعه‌ی کار به نامِ منِ دیوانه زدند[16]».

بَشر پذیرفت. اگر این اَمانتی را که خودش قبول کرده است، در اَمانت‌داری‌اش با مُراقبه موفّق بشود نُمره بیاورد، خداوند به او ولایت می‌دهد. یک‌ کسی برای شِفا ولایت دارد؛ مانند مرحوم آقای «شیخ حسنعَلی نُخودکی» (رضوان الله علیه). یک‌ کسی در علم ولایت دارد، می‌تواند تَصرُّف کند و یک‌ کسی از علم برخوردار بشود. یک‌ کسی در روزی ولایت دارد؛ می‌تواند تَصرُّف بکند و با یک نگاهی بَرکت وارد زندگی آدم می‌شود. این‌ها ولایت‌هایی است که تقسیم شده است. آن کسی که اسم اَعظم دارد، ولایت مُطلقه دارد و آن وجود مُقدّس حضرت مولی‌المُوحّدین امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.

صلوات خَتم بفرمایید.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

و هرچیزی که خداوند ولایت دارد، خداوند اذن ولایت را به امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرات ائمه‌ی معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) داده است. همه‌ی این‌ها ولایت‌شان ولایت مُطلقه‌ی کُلیّه‌ی الهیّه است. اما غیر از این بزرگواران اَشخاص در اَثر علم و تقوا می‌توانند به دَرجاتی از ولایت دست پیدا کنند که آقای بهجت ما (اعلی الله مقامه الشریف) این‌جور بود، مرحوم «آقای بهاءالدینی» (رضوان خداوند بر او باد) صاحب ولایت بود و ایشان می‌گفتند: امام راحل (اعلی الله مقامه الشریف) که با یک اطلاعیه، با یک اعلامیه کشور را تعطیل می‌کرد، با یک اطلاعیه، با یک اعلامیه مردم همه‌ی کشور را، شهرهای مُختلف را از خانه‌ها بیرون می‌کِشید، این اَثر اطلاعیه نبود؛ این ولایتی بود که امام زمان (ارواحنا فداه) به ایشان داده بود. در دل‌ها تَصرُّف می‌کرد و نام قدرت تَصرُّف در تَکوین ولایت است. این دعایی که از امام زمان (ارواحنا فداه) ابوالقاسم جناب «حسین بن روح[17]» این دعا را از شخص شَخیص امام عصر (ارواحنا فداه) نَقل کرده‌اند و مرحوم «مُحدّث قُمی» (رحمت الله علیه) هم در مفاتیح آورده‌اند: «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِمَعانِى جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ». دعاهایی که «وُلاةُ أَمْر» می‌خوانند به مَعانی دعاهای آن‌ها قَسم می‌دهیم. این دعا از وجود نازنین حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) است. و دعای دیگری که می‌خوانیم: «اللّهُمَّ يَا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ، وَ الْآلَاءِ الْوَازِعَةِ»؛ آن را هم گاهی ما فلسفه‌ی دعا و شأن نزولش را گفته‌ایم. دیگر امشب می‌خواهیم مقداری هم از نهج البلاغه عرض بکنیم. آن طلب شما برای هفته‌ی دیگر باشد.

یک صلوات بر محمّد و آل محمّد عنایت بفرمایید.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

مُتّقین نسبت به برادران مؤمن خود بی‌تفاوت نیستند

آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) یکی از صفات مُتّقین را که نُهمین صفتی است که در این خُطبه آمده است، فرمودند: «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ[18]»؛ این‌ها همیشه دلِ نگرانی دارند، قلبِ حَزینی دارند. انسانِ مؤمن هیچ‌وقت بی‌دَغدغه نیست. مؤمن دَغدغه‌ی دین دارد؛ مؤمن دَغدغه‌ی مسلمان‌ها را دارد؛ مؤمن دَغدغه‌ی بیماران را دارد؛ مؤمن دَغدغه‌ی فقرا را دارد؛ مؤمن دَغدغه‌ی‌ جوان‌ها را دارد؛ مؤمن دَغدغه‌ی دین مردم را دارد. این نگرانی‌ها و این دَغدغه‌ها همیشه قلب او را مشغول کرده است؛ «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ». نه انسانِ اسلامی انسانِ جمعی است، انسانِ اجتماعی است، انسانِ الهی است و ما در سوره‌ی ناس می‌خوانیم: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ[19]»؛ سه مرتبه خداوند متعال را با سه اسم به مردم نسبت می‌دهیم. یک: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»، دو: «إِلَهِ النَّاسِ»، سه: «مَلِكِ النَّاسِ»؛ خداوند «إِلَهِ النَّاسِ» است، خداوند «رَبِّ النّاس» هست، خداوند «مَلِكِ النَّاسِ» هست؛ پس همه‌ی مردم تَحت رُبوبیّت خداوند متعال هستند، تَحت سلطنت خداوند هستند و تَحت اُلوهیّت خداوند عُبودیّت دارند برای آن مألوه و برای آن مَعبود. و انسان نمی‌تواند بر کسی که تَحت سلطنت خداوند است، تَحت رُبوبیّت خداوند متعال است، تَحت اُلوهیّت و قیمومیّت خداوند است، این نسبت به عائله‌ی خداوند بی‌‌توجّه باشد؛ لذا همواره غُصّه‌ی دیگران را دارد. ببینید قرآن در مورد وجود نازنین پیامبر ما (صلی الله علیه و آله و سلم) چه می‌فرماید؟ می‌فرماید: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[20]»؛ پیامبری سُراغ شما را گرفته است که او از خود شماست. بیگانه‌ی شما نیست؛ پدر شماست، از خود شماست، شما از گِل او آفریده شده‌اید، شما از فاضل طینت او، از ریزش زائد وجود او، دریای وجود او در موجی، در جَزر و مَدی رطوبش تبدبیل به شما شده است. شما رطوبت دریای وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل پیامبر (سلام الله علیهم اجمعین) هستید. چون یک نوع مُجانست و سِنخیّت دارید، «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ»؛ امکان ندارد کسی سرش  درد بکند، چشمش آسیب ببیند، زمین بخورد، دشمنی به او هُجوم بیاورد و او بترسد و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این را احساس نکند و ناراحتی‌اش در وجودش مُنعکس نشود؛ «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ». لابُد شنیده‌اید حضرت موسی کاظم (علیه السلام) که طولانی‌ترین زندان را تَحمُّل کردند، برحَسب گزارشی فرمودند: دیدم اگر گناهان همین‌جور بماند شیعیان ما نابود می‌شوند؛ من برای جلوگیری از عذاب زندان را پذیرفتم. جور شیعیانم را کشیدم. خدایا! بَلای آن‌ها در جان من باشد، ولی این گناهان آن‌ها را نابود نکند. امام این‌قَدر مهربان است، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این‌قَدر مهربان است. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ»؛ آنچه شما را به مشقّت و دردسر می‌اندازد، برای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قابل تَحمُّل نیست. او برنمی‌تابد؛ سر درد شما را برنمی‌تابد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ما با مریضی شما مریض می‌شویم، با ناراحتی شما ناراحت می‌شویم. این عمل و عکس‌العمل است؛ کما این‌که «يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا[21]». یکی از وُجوهی که در این‌جا «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ» است، این ارتباطی است که یک مؤمن از جانب خداوند با همه‌ی مؤمنین دارد. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ[22]»؛ کلمه‌ی «إِنَّمَا» دارد؛ اگر کسی مؤمن نباشد، آن سیمِ نامَرئی را با دل‌های مؤمنین ندارد، ارتباطی با مؤمنین ندارد. لذا مُنافقون این‌جور نیستند؛ آن‌ها بر هم ولایت ندارند؛ زیرا اُخوّت ندارند. «تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى[23]»؛ این‌ها در ظاهر با همدیگر ارتباطات سیاسی دارند، برای از بین بُردن اسلام دست به دست یکدیگر می‌دهند؛ ولی خودشان گُرگ یکدیگر هستند. قرآن تَصریح می‌کند که این‌ها هیچ‌وقت دل‌هایشان با یکدیگر انسجام ندارد. اما مؤمنین چطور هستند؟ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»؛ فقط مؤمن است که با یکدیگر ارتباط اُخوّت دارند. زیرا یک سیمِ نامَرئی، یک ارتباط نامَرئی در قلوب مؤمنین نسبت به یکدیگر هست و مؤمنین گرفتاری‌ها دارند، مشکلات دارند، مشکلات فرهنگی دارند، مشکلات سیاسی دارند، مشکلات اقتصادی دارند. مؤمنین نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد و غُصّه‌ی این‌ها مؤمنین را ایذاء می‌کند؛ «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ». لذا همیشه دَغدغه‌ی برادرانش را دارد. این همه کُشتارهایی که در غَزّه انجام می‌دهند، مسلمان نمی‌تواند غُصّه‌ی این‌ها را نخورد. حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) گاهی در سَجده‌ها هم به نابودی دشمنان دعا می‌کردند. در شرایط خاصّ می‌رفتند و «نماز جعفر طیّار» می‌خواندند که خداوند متعال بَلا را از مؤمنین برطرف نماید.

مؤمنین همیشه نسبت به هجران حبیب و محبوب خود نگرانی دارند

وَجه دیگری که «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ» هست، آن هجرانی است که مؤمن با امام زمانش دارد. این هجران او را پیر می‌کند. این هجران همیشه دل او را آب می‌کند. هر روز که می‌گذرد، می‌بیند طول کِشید، ولی آقا نیامد. دیگر حوصله‌اش تمام می‌شود. می‌گوید: خدایا! یا جانم را بگیر و یا جانانم را برسان؛ من را به جانان برسان. یکی هم لقاءالله است. مؤمن مُدام می‌خواهد بالا برود و به لقاء الهی برسد. کسانی هم که لقاء دارند، نگران هستند نکند خداوند بگوید بُرو. الآن رسیده است، ولی همیشه نگرانی دارد نکند یک کاری بکند، یک غفلتی برایش پیش بیاید و از چشم دوست خودش بیُفتد، سُقوط کند. از ترس سُقوط از چشم حبیب و محبوب، از ترس این‌که نکند همیشه دَرب مُلاقات امام زمان (ارواحنا فداه) به روی من بسته بشود، این‌ها برایش مایه‌ی حُزن می‌شوند. و این غیر از آن آیه‌ای است که می‌فرماید: «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ[24]»؛ که ان‌شاءالله توضیح آن برای جلسه‌ی بعدی به شرط عُمر در خدمت شما خواهیم بود.

روضه و تَوسُّل به حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)

درست است که روز میلاد حضرت باقرالعلوم (علیه السلام) است، ولی امام باقر (علیه السلام) کربلایی بود. امام باقر (علیه السلام) بدن‌های بی‌سَر را خودش دیده بود؛ امام باقر (علیه السلام) قُنداقه‌‌ی خونین را خودش تماشا کرده بود؛ امام باقر (علیه السلام) بدن نازنین مُتلاشی حضرت علی اکبر (علیه السلام) را دیده بود؛ امام باقر (علیه السلام) بدن بی‌دست حضرت اباالفضل (علیه السلام) را خودش دیده بود. لذا یادِ امام باقر (علیه السلام) یاد صحنه‌های دلخَراش کربلاست و ما هم امشب بر سر سُفره‌ی حضرت امام باقر (علیه السلام) هستیم. چون خودش کودک بود و اَسیر شد. در 4 سالگی یا 2 سالگی جُزء اُسرای کربلا بود. چهل منزل با دست بسته عَمّه‌هایش را دیده است که زیر تازیانه قرار گرفته اند. ایشان زندان کشیده است، سر بُریده را بالای نیزه دیده است. اما امشب دلم می‌خواهد یک جُمله از باب‌الحَوائج‌مان حضرت علی اصغر (علیه السلام) بگویم. نثار اَرواح گذشتگان، حق‌داران و این عزیز سفر کرده‌ی ما که هنوز داغش بر دل‌ها سنگینی می‌کند؛ «لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی[25]»؛ حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) این مَنظره را خیلی مهم می‌داند. می‌گوید: شیعیان کاش بودید، کاش خودتان می‌دیدید چه صحنه‌ای بود. بَچّه‌ام را روی دستم گرفته بودم؛ «کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی[26]»؛ می‌دانید با چه زبانی منّت این‌ها را می‌کشیدم! فرمود: «مُنّوا عَلَیّ[27]‏»؛ به من منّت بگذارید، بَچّه‌ام را بگیرید و به او آب بدهید. «فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی»؛ نمی‌گوید به بَچّه‌ام رَحم نکردند؛ بلکه می‌گوید به پدر رَحم نکردند. به پدرش‌ رَحم نکردند؛ فرزندش را در آغوشش با تیر سه ‌شُعبه ذبح کردند…

لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم

اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین

دعا

خدایا! لباس ظُهور بر قامت مولایمان حضرت مَهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) بپوشان.

خدایا! به حقّ محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم دست ما را به دامانش برسان.

خدایا! اگر تَمسُّک به حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) نَصیب ما شده است، دست ما را از دامان مولایمان کوتاه مَگردان.

خدایا! چشم ما را به جَمال ایشان آشنا بفرما.

خدایا! گوش‌های جانمان را به صدای مُناجات ایشان آشنا بفرما.

خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم در این سه ماهی که ماه اولیاء است، ماه وصال است، آنچه از توفیقات به اولیائت عنایت کردی، به ما هم مَرحمت بفرما.

خدایا! آنی در این سه ماه ما را از یاد خودت و یاد اولیائت و عبادت و مُناجات خود غافل مَفرما.

الها! پروردگارا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم مریض‌ها عُموماً، مریض‌های مورد نظر را بی‌مَعونه شفا عنایت بفرما.

خدایا! گرفتاران را بدون مَعونه از گرفتاری نجات عنایت بفرما.

خدایا! کسانی که به هر نَحوی نظام را بدنام می‌کنند، خیانت می‌کنند، ظُلم می‌کنند، نارضایتی ایجاد می‌کنند، بدون مَعونه و هزینه برای نظام آن‌ها را حذف بفرما.

خدایا! دستشان را کوتاه بفرما.

خدایا! شَرّشان را به خودشان برگردان.

خدایا! شبکه‌های نفاق را اِفشا، رُسوا و نابود بگردان.

خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم حَوائج مُلتمسین‌مان، مُتوقّعین‌مان، حق‌دارانمان و عزیزان حاضر در این مَحفل و مُلتمسین‌شان را به شرافت این ماه، به شرافت مَوالید این ماه برآورده بفرما.

خدایا! جوان‌ها خاصّه جوان‌های مورد نظر که التماس دعا دارند را به مَقاصد و آرزوهایشان برسان.

خدایا! از شَرّ شیاطین و نَفْس اَمّاره همه‌ی ما را همیشه مُحافظت بفرما.

خدایا! سایه‌ی پُر بَرکت مرجع عالیقدر ما، رهبر نورانی ما، عَمود خیمه‌ی اَمنیّت کشور، خیمه‌ی استقلال کشور را تا ظُهور حضرت مَهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) با اقتدار، با صحّت، با عزّت مُستدام بفرما.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[1] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.

[2] مفاتیح الجنان، از ناحیه مقدّسه به دست شیخ ابو القاسم رحمه الله این دعا در ایّام رجب صادر شده است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ یَا مَنْ إِلَیْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِیمَا لَدَیْهِ رُغِبَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُیُوبُهُ فَطَالَ عَلَى الْخَطَایَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَایَا خُطُوبُهُ یَسْأَلُکَ التَّوْبَهَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَهِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَهِ وَ مِنَ النَّارِ فَکَاکَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِی رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلایَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ [ثِقَتُهُ ] اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ بِمَسَائِلِکَ الشَّرِیفَهِ وَ وَسَائِلِکَ الْمُنِیفَهِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِی فِی هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَهٍ مِنْکَ وَاسِعَهٍ وَ نِعْمَهٍ وَازِعَهٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَهٍ إِلَى نُزُولِ الْحَافِرَهِ وَ مَحَلِّ الْآخِرَهِ وَ مَا هِیَ إِلَیْهِ صَائِرَهٌ».

[3] همان.

[4] مفاتیح الجنان، تسبیحات ماه رجب؛ دعای سبحان الاله الجليل.

«سُبْحانَ الْإِلهِ الْجَلِيلِ! سُبْحانَ مَنْ لَايَنْبَغِى التَّسْبِيحُ إِلّا لَهُ! سُبْحانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ! سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ».

[5] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت رجبیه.

«…اللّهُمَّ فَكَما أَشْهَدْتَنا مَشْهَدَهُمْ فَأَ نْجِزْ لَنا مَوْعِدَهُمْ، وَ أَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ، غَيْرَ مُحَلَّئِينَ عَنْ وِرْدٍ فِى دارِ الْمُقامَةِ وَ الْخُلْدِ، وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ، إِنِّى قَدْ قَصَدْتُكُمْ وَ اعْتَمَدْتُكُمْ بِمَسْأَلَتِى وَ حَاجَتِى وَ هِىَ فَكَاكُ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ، وَ الْمَقَرُّ مَعَكُمْ فِى دَارِ الْقَرارِ، مَعَ شِيعَتِكُمُ الْأَبْرَارِ، وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ، أَنَا سائِلُكُمْ وَ آمِلُكُمْ فِيمَا إِلَيْكُمُ التَّفْوِيضُ، وَ عَلَيْكُمُ التَّعْوِيضُ، فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ، وَ يُشْفَى الْمَرِيضُ، وَ مَا تَزْدَادُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَغِيضُ؛ إِنِّى بِسِرِّكُمْ مُؤْمِنٌ، وَ لِقَوْلِكُمْ مُسَلِّمٌ، وَ عَلَى اللّهِ بِكُمْ مُقْسِمٌ فِى رَجْعِى بِحَوَائِجِى وَ قَضَائِها وَ إِمْضَائِها وَ إِنْجَاحِها وَ إِبْراحِها وَ بِشُؤُونِى لَدَيْكُمْ وَ صَلَاحِها، وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ سَلَامَ مُوَدِّعٍ، وَ لَكُمْ حَوائِجَهُ مُودِعٌ‌، يَسْأَلُ اللّهَ إِلَيْكُمُ الْمَرْجِعَ، وَ سَعْيُهُ إِلَيْكُمْ غَيْرَ [غَيْرُ] مُنْقَطِعٍ، وَ أَنْ يَرْجِعَنِى مِنْ حَضْرَتِكُمْ خَيْرَ مَرْجِعٍ إِلَى جَنَابٍ مُمْرِعٍ، وَ خَفْضِ عَيشٍ مُوَسَّعٍ، وَ دَعَةٍ وَ مَهَلٍ إِلَى حِينِ الْأَجَلِ، وَ خَيْرِ مَصِيرٍ وَ مَحَلٍّ فِى النَّعِيمِ الْأَزَلِ، وَ الْعَيْشِ الْمُقْتَبَلِ، وَ دَوامِ الْأُكُلِ، وَ شُرْبِ الرَّحِيقِ وَ السَّلْسَلِ ، وَ عَلٍّ وَ نَهَلٍ لَاسَأَمَ مِنْهُ وَ لَا مَلَلَ…».

[6] إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸.

«إِنَّ اللهَ تَعَالَی نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی [نادی] ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَهٍ مِنْهُ إِلَی الصَّبَاحِ: طُوبَی لِلذَّاکِرِینَ طُوبَی لِلطَّائِعِینَ وَ یَقُولُ اللهُ تَعَالَی: «أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَهُ رَحْمَتِی فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ».

[7] میرزا جواد آقا مَلکی تبریزی (رضوان الله تعالی علیه) فقیه، عارف و استاد اخلاق. کتاب المراقبات یا اعمال السَّنَه از آثار اوست. گفته شده امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) از شاگردان اوست اما به گفته آیت‌الله خامنه‌ای (مدّ ظله العالی) رهبر جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) فقط دو بار درس وی حاضر شده است. میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رضوان الله تعالی علیه)، فرزند میرزاشفیع در تبریز متولد شد. تاریخ دقیق ولادت وی مشخص نیست، اما گفته شده اواخر قرن ۱۳ یا اوایل قرن ۱۴ قمری بوده‌است. دلیل نامگذاری او به ملکی، نسبت فامیلی با خاندان ملک‌التجار تبریزی است. ملکی تبریزی برای تحصیل به نجف رفت و در سال ۱۳۲۱ قمری، به تبریز بازگشت و به ترویج دین پرداخت. در سال ۱۳۲۹ق (۱۲۹۰ش) و در ابتدای جریانات مشروطه و درگیری‌های تبریز مجبور به عزیمت به قم شد و تا پایان عمر نیز در همان‌جا ماند. میرزا جواد آقا (رضوان الله تعالی علیه) در ۱۱ ذی‌الحجه سال ۱۳۴۴ق (۳۱ خرداد ۱۳۰۵ش) درگذشت. پیکر او پس از تشییع در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.

[8] إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸.

[9] همان.

[10] مفاتیح الجنان، فرازی از اعمال مشترک ماه رجب.

«اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ، وَ عَمَلَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ، وَ يَقِينَ الْعَابِدِينَ لَكَ. اللّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ، وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِيرُ، أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ، وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِيلُ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَامْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى، وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى، وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى، يَا قَوِىُّ يَا عَزِيزُ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِياءِ الْمَرْضِيِّينَ، وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

[11] مفاتیح الجنان، فرازی از دعاهای امام زمان (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) برای ماه رجب.

«اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِمَعانِى جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّكَ، الْمُسْتَبْشِرُونَ بأَمْرِكَ، الْواصِفُونَ لِقُدْرَتِكَ، الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِكَ، أَسْأَلُكَ بِما نَطَقَ فِيهِمْ مِنْ مَشِيئَتِكَ فَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ لِكَلِماتِكَ، وَ أَرْكاناً لِتَوْحِيدِكَ، وَ آياتِكَ وَمَقاماتِكَ الَّتِى لَاتَعْطِيلَ لَهَا فِى كُلِّ مَكَانٍ يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ، لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَها إِلّا أَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ، فَتْقُها وَ رَتْقُها بِيَدِكَ، بَدْؤُها مِنْكَ وَعَوْدُها إِلَيْكَ، أَعْضادٌ وَ أَشْهادٌ وَ مُناةٌ وَ أَذْوَادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ، فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لَا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، فَبِذلِكَ أَسْأَلُكَ، وَ بِمَواقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ بِمَقاماتِكَ وَ عَلامَاتِكَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَزِيدَنِى إِيماناً وَ تَثْبِيتاً…».

[12] محمد بهاری (۱۲۶۵ـ۱۳۲۵ق)، عالم و عارف شیعه قرن سیزدهم و چهاردهم هجری و از شاگردان ملاحسینقلی همدانی است. تنها اثر باقیمانده از او تذکره المتقین است که در بیان آداب سیر و سلوک، نوشته شده است. بهاری فرزند میرزا محمد بهاری در ۱۲۶۵ق، در بهار همدان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود به انجام رساند و برای تکمیل آن به بروجرد و نجف رفت و به درجه اجتهاد رسید. او به علت بیماری و برای تغییر آب و هوا، نجف را ترک کرد و به ایران رفت. وی مدتی در مشهد به سر برد و سرانجام در (۹ رمضان ۱۳۲۵ق) در زادگاهش درگذشت. مزارش در بهار همدان همواره زیارتگاه بوده و ساختمانی بر آن بنا شده است. شیخ محمد، از جوانی اهل تهجد و ریاضات شرعی بود. در نجف به محضر ملاحسینقلی شوندی همدانی، از شاگردان حکیم سبزواری، راه یافت و تا هنگام وفات وی در ۱۳۱۱ق در زمره ارادتمندان خاص و همراهان وی بود. پس از درگذشت ملاحسینقلی، چندی در نجف ماند و بسیاری از علما و طلاب و تجار و عامه مردم از ایرانی، عرب و هندی، در طی مراحل سلوک از شاگردان وی بودند. سید علی قاضی طباطبایی از شاگردان معروف اوست. شهرت بهاری بیشتر به جهت نَفَس گیرا و جاذبه حضورش بود و کراماتی هم به وی نسبت داده‌اند. تنها اثر باقیمانده از بهاری، مجموعه نوشته‌هایی است مشتمل بر رساله‌ای در آداب سلوک: دو فصل در «صفات علمای حقه» و «اصناف مغرورین»، گفتاری تحت عنوان «دستورالعمل» و شانزده مکتوب که برای دوستان و مریدانش نوشته و یکی از مریدان وی به نام شیخ اسماعیل تائب تبریزی آن‌ها را فراهم آورده و تذکره المتقین نامیده است. این اثر بارها به چاپ رسیده است.

[13] سید جمال‌الدین گلپایگانی (۱۲۹۵-۱۳۷۷ق) فقیه شیعی قرن ۱۴ هجری قمری، از شاگردان میرزای نائینی بود و تقریرات دروس او را به رشته تحریر درآورد. همچنین با سید حسین بروجردی هم‌درس و هم‌ مباحثه بود.  جمال‌الدین گلپایگانی در سال ۱۲۹۵ق در سعیدآباد گلپایگان متولد شد. پدرش سیدحسین گلپایگانی از علمای این منطقه بود. سید جمال‌الدین گلپایگانی خواندن و نوشتن را در روستای خود فرا گرفت و دروس حوزوی را در پیش برادران خود آموخت. سپس برای ادامه دروس به گلپایگان رفت و آمد می‌کرد. بیشتر علوم عربی، بلاغت و منطق را از علمای گلپایگان آموخت. در سال ۱۳۱۱ق در ۱۶ سالگی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت. درباره‌ی ویژگی‌های اخلاقی وسلوکی و [تزکیه|تهذیب نفس] سیدجمال الدین گلپایگانی مطالب متعدد ومتنوعی گزارش شده مانند: دیدن صورت‌های برزخی، کشف وکرامات، ملاقات با ارواح، عبادت های طولانی و خلوت وتفکر در قبرستان ها، انس با صحیفه سجادیه و صبر و شکیبایی بیش از حد توان در برابر مشکلات وسختی ها و… سید محمدحسین حسینی تهرانی او را از مردان پاك و منزّه و از مراجع عاليقدر نجف اشرف می داند که در عين حال داراى روابط معنوى و باطنى با حضرت حقّ متعال بود. وى را فردی متين و استوار و مراقب و او را جمال السّالكين إلى الله تعالى نام برده است. و او را نمونه ظاهر و بارزى از علماء راستين، و مشايخ طائفه حقّه مذهب جعفريّه و آئينه و آيتى از سير و سلوك أئمّه طاهرين سلام الله‌ عليهم أجمعين، و ياد آورنده خدا و عالم آخرت دانسته است. در جریان جنگ جهانی اول و تهاجم به کشورهای اسلامی، برخی از علمای شیعه در نجف و ایران به مبارزه برخاسته و خود نیز در صفوف مسلمانان به جبهه‌های جنگ اعزام شدند. در عراق، زمانی که میرزا محمدتقی شیرازی فتوا به وجوب جهاد علیه کفار داد و همه اقشار مردم و علما را به مبارزه با دشمنان اسلام فرامی‌خواند، سید جمال الدین گلپایگانی به همراه علما از بلاد اسلامی دفاع می‌کند. پس از انقلاب ۱۹۲۰م در عراق، ملک فیصل نامزد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شد او و برخی از علمای شیعه عراق از جمله محمد مهدی خالصی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی و سید حسن صدر فتوا به تحریم انتخابات در عراق دادند. آن‎ها فیصل را وابسته به انگلیس میدانستند. ملک فیصل پس از انتخاب شدن، دستور تبعید علمای ایرانی ساکن عراق را صادر کرد. گلپایگانی عصر دوشنبه ۲۹ محرم ۱۳۷۷ق در ۸۲ سالگی درگذشت و در قبرستان وادی السلام نجف دفن شد.

[14] سوره مبارکه جمعه، آیه 4.

«ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ».

[15] سوره مبارکه احزاب، آیه 72.

[16] حافظ، غزلیات، غزل شماره ۱۸۴.

[17] حسین بن روح نوبختی (متوفای ۳۲۶ق)، سومین نایب از نواب اربعه امام مهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) است که به مدت ۲۱ سال (۳۰۵ – ۳۲۶ق) نیابت خاصه را بر عهده داشت. او از اصحاب امام عسکری (علیه السلام) و از یاران نزدیک نایب دوم در بغداد بود. محمد بن عثمان در واپسین روزهای حیات خود، حسین بن روح را به دستور امام زمان، جانشین خود کرد. پس از مدتی در ۶ شوال ۳۰۵ق، اولین توقیع از سوی حضرت مهدی (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) در تأیید حسین بن روح صادر شد. حسین بن روح در ابتدای نیابت خود در دستگاه حاکم عباسی دارای موقعیت و احترام ویژه بود، اما بعدها دچار مشکل شد و مدتی زندگی مخفیانه داشت و سپس پنج سال زندانی شد. از مهم‌ترین اتفاقات دوران حسین بن روح، ماجرای شلمغانی است که وکیل مورد اعتماد او بود، اما دچار انحراف عقیده گردید و توقیعی از جانب امام زمان (عَجَّل الله تعالی فرجه الشریف) در لعن او صادر شد. موقعیت علمی حسین بن روح نوبختی، به دلیل تألیف کتب فقهی و اشراف کافی در مناظرات علمی، ممتاز دانسته شده است. در منابع روایی، کراماتی از او نقل شده است.

[18] نهج البلاغه، بخشی از خطبه 193 (مشهور به خطبه متقین).

«و من خطبة له (علیه السلام) يَصِفُ فيها المتقين‏: رُوِيَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) يُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ كَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْ لِيَ الْمُتَّقِينَ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ فَتَثَاقَلَ (علیه السلام) عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ يَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ، «فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْ يَقْنَعْ هَمَّامٌ بِهَذَا الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَيْهِ. فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ (صلی الله علیه وآله) ثُمَّ قَالَ (علیه السلام): أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ. فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعَايِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيَا مَوَاضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ، غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ، نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ كَالَّتِي نُزِّلَتْ فِي الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ‏] عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ، فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ، قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ‏ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ، صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ، أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا. أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَكَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ يَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِي فَكَاكِ رِقَابِهِمْ…».

[19] سوره مبارکه ناس، آیات 1 الی 3.

[20] سوره مبارکه توبه، آیه 128.

[21] تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، جلد ۱۴، صفحه ۵۰۷.

«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ اَلْأَصَمِّ عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِكِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ أَ مَا تَذْكُرُ مَا صُنِعَ بِهِ يَعْنِي بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ، قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ تَجْزَعُ قُلْتُ إِي وَ اَللَّهِ وَ أَسْتَعْبِرُ بِذَلِكَ حَتَّى يَرَى أَهْلِي أَثَرَ ذَلِكَ عَلَيَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ اَلطَّعَامِ حَتَّى يَسْتَبِينَ ذَلِكَ فِي وَجْهِي فَقَالَ رَحِمَ اَللَّهُ دَمْعَتَكَ أَمَا إِنَّكَ مِنَ اَلَّذِينَ يُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ اَلْجَزَعِ لَنَا وَ اَلَّذِينَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا أَمَا إِنَّكَ سَتَرَى عِنْدَ مَوْتِكَ حُضُورَ آبَائِي لَكَ وَ وَصِيَّتَهُمْ مَلَكَ اَلْمَوْتِ بِكَ وَ مَا يَلْقَوْنَكَ بِهِ مِنَ اَلْبِشَارَةِ أَفْضَلُ وَ لَمَلَكُ اَلْمَوْتِ أَرَقُّ عَلَيْكَ وَ أَشَدُّ رَحْمَةً لَكَ مِنَ اَلْأُمِّ اَلشَّفِيقَةِ عَلَى وَلَدِهَا إِلَى أَنْ قَالَ: مَا بَكَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِينَا إِلاَّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ اَلدَّمْعَةُ مِنْ عَيْنِهِ فَإِذَا سَالَ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِي جَهَنَّمَ ، لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لاَ يُوجَدَ لَهَا حَرٌّ وَ ذَكَرَ حَدِيثاً طَوِيلاً يَتَضَمَّنُ ثَوَاباً جَزِيلاً يَقُولُ فِيهِ وَ مَا مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ لَنَا إِلاَّ نُعِّمَتْ بِالنَّظَرِ إِلَى اَلْكَوْثَرِ ، وَ سُقِيَتْ مِنْهُ مَعَ مَنْ أَحَبَّنَا».

[22] سوره مبارکه حجرات، آیه 10.

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ».

[23] سوره مبارکه حشر، آیه 14.

«لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ».

[24] سوره مبارکه یونس، آیه 62.

[25] موسوى وادقانى، سید احمد، یاران کوچک امام حسین علیه السلام، ص ۱۳۲؛ به نقل از اسرار الشهاده، فاضل دربندى، ص ۴۶۲؛ دمعه الساکبه، ملا باقر بهبهانى، ص ۳۵۰؛ معالى السبطین، محمد مهدى، مازندرانى، ج ۲ ص ۳۱.

«شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی     ***     أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی‏

وَ أَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی     ***     وَ بِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی

لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی     ***     کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی

و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ     ***     یا لَرُزْءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ

وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ     ***     فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ».

[26] همان.

[27] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏۴۵، ص ۲۸۷، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه السلام)، ج ‏۲، ص ۱۶۵، قم، انوار الهدى‏، چاپ دوم‏، ۱۴۲۳ق‏.

«منّوا عَلَی‏ ابن المصطفى بشربه یحیا بها   ***   أطفالنا من الظماء حیث الفرات سائل».