مقدمه
مسئلۀ امامت، از مهم ترین مسائل مورد اختلاف بین فرقه های اسلامی است. امامیه، به نصب الهی امام و وجود نص بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام  معتقد بوده و بر این باور است که ابلاغ امامت آن حضرت برای مردم، بارها توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  صورت گرفته است. برخلاف اهل سنت که بعضی، وجود نص را به کلی منکرند و برخی دیگر، به وجود نص خفی آن هم برای ابوبکر قائل شده اند.
یکی از نصوص امامت امیرالمؤمنین علیه السلام ، سخن صریح پیامبر صلی الله علیه وآله  نسبت به ایشان است که فرمودند: «علی بعد از من ولیّ هر مؤمنی است». این تعبیر در موقعیت های مختلفی صادر شده که از مهم ترین آن ها، جریان فرستادن علی علیه السلام  و خالد بن ولید به یمن در سال هشتم هجرت است.[2] در جریان این سفر، خالد که نسبت به علی علیه السلام  بغض و کینه داشت، بُریِدِه و چند نفر دیگر را، برای شکایت از علی علیه السلام  خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله  فرستاد، با این مضمون که آن حضرت، کنیزی را از غنائم برای خود برداشته است! ولی رسول خدا صلی الله علیه وآله  به جای تأیید آن ها، از این شکایت غضبناک شده و در کلامی، به ولایت علی علیه السلام  بعد از خود تصریح می کنند.
این روایت و احادیث شبیه آن را فریقین با اسناد صحیح در آثار مکتوب خویش منعکس کرده اند. دقت در این احادیث، صدور آن ها را در موقعیت های مختلف، توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  مشخص می سازد.
شایان ذکر است که فضای عمومی موضوع نوشتار پیش رو، باآنکه دارای سابقۀ پژوهش های مشابه از سوی برخی از اندیشمندان نامدار، چون علامه امینی در الغدیر،[3] میر حامد حسین در عبقات الانوار و آیت الله میلانی در نفحات الازهار[4] است؛ ولی نگارندۀ این سطور، نوشتۀ درخوری پیرامون تطبیق بین روایات فریقین نیافته است.
این نوشتار، ناظر به اثبات گونه های محتوا، طرق و تنوع صدور این حدیث و احادیث همگون آن، بر پایۀ آثار مکتوب فریقین بوده و صدور آن را از رسول خدا صلی الله علیه وآله  در اثبات ولایت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام  حتمی می داند.
 حمل این گونه روایات بر مفهوم ولایت بر اساس معنای ظاهری و دیدگاه امامیه است؛ هم چنین اعتبار اجمالی مجموع این احادیث، پیش فرض در نظر گرفته شده است. إن شاء الله دلالت و اعتبار سنجی گونه ای و موردی این احادیث، در نوشتاری دیگر تقدیم خواهد شد.
 

 

1 – متن حدیث ولایت

حدثنا قُتَيْبَةُ حدثنا جَعْفَرُ بن سُلَيْمَانَ الضُّبَعِيُّ عن يَزِيدَ الرِّشْكِ عن مُطَرِّفِ بن عبد اللَّهِ عن عِمْرَانَ بن حُصَيْنٍ قال: بَعَثَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم جَيْشًا وَاسْتَعْمَلَ عليهم عَلِيَّ بن أبي طَالِبٍ فَمَضَى في السَّرِيَّةِ فَأَصَابَ جَارِيَةً فَأَنْكَرُوا عليه وَتَعَاقَدَ أَرْبَعَةٌ من أَصْحَابِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَقَالُوا: إذا لَقِينَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَخْبَرْنَاهُ بِمَا صَنَعَ عَلِيٌّ _ وكان الْمُسْلِمُونَ إذا رَجَعُوا من السَّفَرِ بَدَءُوا بِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَسَلَّمُوا عليه_ ثُمَّ انْصَرَفُوا إلى رِحَالِهِمْ؛ فلما قَدِمَتْ السَّرِيَّةُ سَلَّمُوا على النبي صلى الله عليه وسلم فَقَامَ أَحَدُ الْأَرْبَعَةِ فقال: يا رَسُولَ اللَّهِ! أَلَمْ تَرَ إلى عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ صَنَعَ كَذَا وَكَذَا؟ فَأَعْرَضَ عنه رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم؛ ثُمَّ قام الثَّانِي فقال مِثْلَ مَقَالَتِهِ فَأَعْرَضَ عنه؛ ثُمَّ قام الثَّالِثُ فقال مِثْلَ مَقَالَتِهِ فَأَعْرَضَ عنه؛ ثُمَّ قام الرَّابِعُ فقال مِثْلَ ما قالوا فَأَقْبَلَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَالْغَضَبُ يُعْرَفُ في وَجْهِهِ فقال: ما تُرِيدُونَ من عَلِيٍّ؟! ما تُرِيدُونَ من عَلِيٍّ؟! ما تُرِيدُونَ من عَلِيٍّ؟! إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي وأنا منه و هو وَلِيُّ كل مُؤْمِنٍ بَعْدِي.
قال أبو عِيسَى: هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ.[5]
عمران بن حصین می گوید: رسول خدا صلی الله علیه[وآله] لشکری را به یمن فرستاد و علی[ علیه السلام ] را بر آن ها فرمانده کرد. بعد از پیروزی، علی [ علیه السلام ] کنیزی را از غنائم برداشت. عده ای این کار را زشت دانسته و چهار نفر از اصحاب رسول خداصلی الله علیه[وآله] با هم تبانی کردند که وقتی رسول خدا صلی الله علیه [و آله] را ملاقات کردند، از این عمل علی[ علیه السلام ] به ایشان خبر دهند _ مسلمانان وقتی از سفر برمی گشتند ابتدا نزد پیامبرصلی الله علیه[وآله] رفته و به ایشان سلام می دادند و بعد به منازل خود می رفتند _ وقتی لشکر برگشت،[6] آن چهار نفر خدمت پیامبرصلی الله علیه[وآله]رسیده و بعد از عرض سلام به آن حضرت، یکی از آن ها گفت: آیا علی را نمی بینید که چنین و چنان کرده است؟! رسول خدا صلی الله علیه [و آله] از او روی گرداند؛ سپس نفر دوم و سوم و چهارم یکی پس از دیگر بلند شده و همان شکایت را تکرار کردند. حضرت نیز از هرکدام روی برگرداند. بعد از شکایت نفر چهارم، رسول خداصلی الله علیه[وآله] _ درحالی که غضب از چهرۀ شریفشان نمایان بود _ سه مرتبه فرمودند: از علی چه می خواهید؟! علی از من است و من از علی؛ و او ولیّ هر مؤمنی بعد از من است.
این جریان را عالمان شیعه و اهل سنت با اسناد صحیح و تفاوت هایی در متن، نقل کرده اند. در غالب گزارش ها، شکایت کننده بریدة بن حصیب و چند نفر دیگر که او  را همراهی می کردند، نام برده شده اند که خالد بن ولید آن ها را  بر  این امر ترغیب کرده است.
تصریح رسول خدا صلی الله علیه وآله  به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام  در پی این ماجرا، به «حدیث ولایت» شهرت یافته و با گونه های مختلف محتوایی و طرق متعدد در آثار مکتوب فریقین منعکس شده است. تنوع صدور عین روایت یا مضمون آن در موقعیت های مختلف توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله  نشانگر اهمیت این گونه از معرفی حضرت علی علیه السلام  به امامت و خلافت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  است.
 

 

2 – تنوع منابع حدیث

عالمان و محدثان زیادی از شیعه و سنّی، به نقل این روایت و روایات همگون با آن پرداخته اند. در اینجا، به نام تعدادی از آن ها اشاره می کنیم.
 

2_ 1_ نگاشته های اهل سنت
مسند طیالسی، المصنف ابن ابی شیبه، مسند و فضائل الصحابه احمد بن حنبل، السنه ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، سنن الکبری، المحاسن والمساوی، معجم الکبیر، المستدرک علی الصحیحین، الاستیعاب، اسد الغابه، فضائل الخلفاء الراشدین، ذخائر العقبی، تاریخ الاسلام، الوافی بالوفیات، البدایة والنهایه، مجمع الزوائد، فتح الباری فی شرح صحیح بخاری، و … .
آیت الله سید علی میلانی، در جلد 15 و 16 نفحات الازهار به بررسی این حدیث تحت عنوان «حدیث الولایه» پرداخته و نام 65 نفر از بزرگان اهل سنت را که این حدیث را در آثار خود منعکس کرده اند، ثبت نموده اند.
 

2_ 2_ نگاشته های شیعه
کتاب سلیم بن قیس، مناقب الامام أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، تفسیر فرات کوفی، الکافی، تفسیر قمی، فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام ، الغیبه، شرح الاخبار فی الائمه الاطهار، امالی شیخ مفید، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، امالی شیخ طوسی، الروضه فی فضائل امیرالمو منین علیه السلام ، عمدة عیون صحاح الاخبار فی الائمه الاطهار، الطرائف فی معرفة الطوائف، کشف الغمه، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام  و … .
ازآنجاکه در شیوه های بررسی احادیث، احصاء و استقصاء تمام میراث حدیثی، گام نخست به شمار می آید، بنابراین در این نوشتار مرحلۀ اول را به جمع آوری تمام طرق اختصاص داده ایم.
 

 

3 – گونه شناسی طرق

حدیث ولایت و احادیث همگون آن، داری طرق بسیاری در آثار مکتوب فریقین هستند؛ بعضی از این طرق، مشترک و برخی اختصاص به هر یک از فریقین دارد که برای پرهیز از طولانی شدن و تکرار، در هر طریق یک منبع را ذکر، و دیگر منابع هر طریق را در قسمت متون روایات متذکر خواهیم شد.
 

3_ 1_ طرق مشترک فریقین
طرق مشترک عبارت اند از: امام علی علیه السلام ،[7] امام حسن بن علی علیهما السلام ،[8] امام حسین بن علی علیهما السلام ،[9] بریدة بن حصیب،[10] عبدالله بن عباس،[11] عمران بن حصین،[12] ابن عمر،[13] عمرو بن عاص،[14] ابی لیلی
 انصاری،[15] براء بن عازب،[16] ابوذر غفاری،[17] جابر بن عبدالله انصاری[18] و زید بن ارقم.[19]
 

3_ 2_ طرق مختص اهل سنت
این طرق عبارت اند از: حذیفة بن یمان العبسی،[20] عبدالله بن مسعود،[21] وهب بن حمزه،[22] ابو هریره،[23] عمر بن خطاب[24] و سعد بن ابی وقاص.[25]
 

3_ 3_ طرق مختص شیعه
این طرق، از صحابۀ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  عبارت اند از: ابو سعید خدری،[26] قیس بن سعد بن عباده،[27] مقداد،[28] سلمان،[29] یعلی بن مره[30] و یزید.[31]
و از اصحاب سایر حضرات معصومین علیهم السلام  عبارت اند از: سلیم بن قیس،[32] زاذان بن سلمان فارسی،[33] ابو الجارود،[34] علقمه بن محمد حضرمی،[35] حسین بن عباس،[36] جابر جعفی،[37] حسن بن عباس بن جریش،[38] حارث بن عبدالله حاسدی،[39] عمرو بن ابی سلمه،[40] ابراهیم بن عباس صولی،[41] ابان بن تغلب،[42] محمد بن فضیل،[43] محمد حلبی،[44] موسی بن عبدالله بن حسن[45] و حسین بن سعید.[46]
نتیجه این که حدیث ولایت و احادیث همگون آن دارای 40 طریق بوده که 13 طریق مشترک، 6 طریق از اهل سنت و 21 طریق از منابع شیعه هستند که بعضی از این طرق، به صحابۀ پیامبر صلی الله علیه وآله  و بعضی دیگر به اصحاب اهل بیت علیهم السلام  منتهی می گردد.
 

 

4 -گونه شناسی محتوایی حدیث ولایت

حدیث ولایت دارای تنوع محتوا و متون مختلف با تفاوت اندک در لفظ است؛ مانند: «هو ولیّ کل مؤمن بعدی»،[47] «انت ولیّ کل مؤمن بعدی»،[48] «علي وليّ كل مؤمن بعدي»،[49] «إنّ عليّا وليّكم بعدي»،[50] «من کنت ولیّه فعلیّ ولیّه»،[51] «انت ولیّی فی الدنیا و الاخرة»،[52] «انّك ولىّ المؤمنين من بعدي»،[53] «فليتول علي بن أبي طالب»،[54] و «فليوال عليّا من بعدي»،[55] «انّ الولایه لعلیّ من بعدی»،[56] «بايعا عليّا بالولاية من بعدی»[57] و… صادر شده است. در ادامه به نقل تفصیلی هر یک از این متن ها بنابر ترتیب سال وفات علمای اهل سنت و شیعه می پردازیم.
4_ 1_ زمانی و غیابی[58]
4_ 1_ 1_ تعبیر «إنّ علیّا ولیّکم بعدی»
این عبارت را ابن عساکر[59] و خوارزمی[60] از علمای اهل سنت، و ابوالصلاح
 حلبی،[61] شیخ طوسی،[62] طبری آملی،[63] اربلی،[64] محمد بن حسن قمی[65] و سید بن طاووس[66] از علمای شیعه، روایت کرده اند.
4_ 1_ 2_ تعبیر «وهو ولیّکم بعدی»
این عبارت را از اهل سنت، احمد بن حنبل،[67] طبرانی،[68] ابن عساکر،[69] محب الدین طبری[70] و ذهبی؛[71] و از علمای شیعه، محمد بن سلیمان کوفی،[72] فرات کوفی،[73] ابن عقدۀ کوفی،[74] قاضی نعمان مغربی،[75] محمد بن جریر طبری،[76] شیخ طوسی،[77] طبری آملی[78]، ابن بطریق[79]، سید بن طاووس[80] و اربلی[81] آورده  اند.
4_ 1_ 3_ تعبیر «هذا ولیکم من بعدی»
در میان عالمان اهل سنت، نسائی،[82] بیهقی،[83] عنبری ملحمی،[84] حاکم حسکانی؛[85] و در میان عالمان شیعی، محمد بن سلیمان کوفی،[86] کلینی،[87] علی بن ابراهیم قمی،[88] قاضی نعمان مغربی،[89] سید بن طاووس[90] و فیض کاشانی،[91] متن فوق را روایت کرده اند.
4_ 1_ 4_ تعیبر «هو ولیّ کل مؤمن بعدی»
این روایت را اندیشمندان اهل سنت چون ترمذی،[92] شیبانی،[93] راغب اصفهانی،[94] ابن عساکر،[95] زرندی حنفی،[96] شمس الدین ذهبی،[97] ابن مغازلی،[98] صالحی شامی[99] و با اضافۀ کلمۀ «مِن»، ابن ابی عاصم شیبانی،[100] نسائی،[101] ابن اثیر جزری،[102] ابن ابی الحدید،[103] طبری،[104] گنجی شافعی،[105] ذهبی،[106] ابن حجر عسقلانی؛[107] و از محدثین و علمای شیعه، سلیم بن قیس،[108] محمد بن سلیمان کوفی،[109] فرات کوفی،[110] ابن عقدۀ کوفی،[111] نعمانی،[112] قاضی نعمان مغربی،[113] شیخ صدوق،[114] فضل بن شاذان،[115] ابن بطریق[116] و اربلی[117] نقل کرده  اند.
4_ 2_ ذکر روایت به گونۀ مطلق
نسائی،[118] حاکم نیشابوری،[119] و ابو نعیم اصفهانی[120] روایت را بدون کلمۀ «بعدی» منعکس کرده اند. در برخی منابع شیعه نیز عبارت «هو ولیّکم بعد الله و رسوله» توسط علمایی چون فتال نیشابوری،[121] سید بن طاووس،[122] علی بن یوسف بن مطهر حلی،[123] مجلسی اول[124] و فیض کاشانی،[125] از امام باقر علیه السلام  نقل شده است. برخی هم مانند طبری آملی،[126] شیخ صدوق[127] و شیخ حرّ عاملی،[128] این حدیث را اینگونه نقل کرده اند: «انّ امامکم و ولیّکم علی بن ابی طالب».
4_ 3_ ذکر جریان شکایت بدون تصریح به حدیث ولایت
احمد بن حنبــــــــل،[129] بخـــــــاری،[130] بـــــــزار،[131] نســــــــایی،[132] طحــــــــاوی،[133] ابن حبــــــــان،[134]
ابن عساکر،[135] مزی،[136] ابن کثیر،[137] یوسف بن موسی حنفی،[138] هیثمی،[139] ابن حجر عسقلانی،[140] عینی[141] و شوکانی،[142] روایت بُریده را بدون ذکر مطلبی که دلالت بر ولایت کند نقل کرده اند.
4_ 4_ ذکر حدیث ولایت بدون اشاره به جریان شکایت
عده ای دیگر از محدثین اهل سنت مانند ابن ابی شیبه،[143] احمد بن حنبل،[144] نسائی،[145] رویانی،[146] ابن الاعرابی،[147] ابن حبان،[148] ابن عساکر[149] و ذهبی،[150] حدیث ولایت را بدون اشاره به ماجرای شکایت، نقل کرده اند.
4_ 5_ ذکر روایت با عبارت «من کنتُ ولیّه فعلیّ ولیّه»
احمد بن حنبل،[151] نسائی،[152] حاکم نیشابوری،[153] ابن عساکر،[154] ابن حجر هیثمی،[155] ابن حجر عسقلانی،[156] از میان اهل سنت، و محمد بن سلیمان کوفی،[157] ابوالصلاح حلبی،[158] ابن مغازلی،[159] ابن بطریق،[160] اربلی[161] و علامه حلی[162] از میان شیعه، حدیث یاد شده را در آثار خود بازتاب داده اند.
4_ 6_ حدیث ولایت با متن «من کنت مَوْلاَهُ فعلی مَوْلاَهُ»
از اهل سنت، روایت جیش یمن را با این عبارت، احمد بن حنبل،[163] ابن کثیر،[164] سیوطی،[165] شیخ علی قاری،[166] آلوسی،[167] مبارکفوری؛[168] و از علمای شیعه، محمد بن جریر طبری،[169]  منعکس کرده اند.
4_ 7_ زمانی و خطابی[170]
 4_ 7_ 1_ «أنت ولیّ کل مؤمن بعدی»
این روایت را گروهی از بزرگان اهل سنت مانند طیالسی،[171] احمد بن حنبل،[172] ابن ابی عاصم،[173] آجری،[174] طبرانی،[175] حاکم نیشابوری،[176] ابن عبدالبر،[177] ابن عساکر،[178] تلمسانی بالبُریَّ،[179] محب الدین طبری،[180] صفدی،[181] ابن کثیر،[182] هیثمی،[183] ابن حجر
عسقلانی[184] و نیز برخی از عالمان شیعه مانند شیخ طوسی،[185] ابن بطریق،[186] اربلی[187] و علامه حلی[188] یاد کرده اند.
 و متن «یا علیّ! أنت ولی الناس بعدی» را شیخ مفید[189] از طریق یعلی بن مره منعکس کرده است.
در بعضی روایات متن: «هُوَ أَوْلَى‏ النَّاسِ‏ بِكُمْ‏ بَعْدِي»‏ را پیامبر صلی الله علیه وآله  به بریده فرمودند و بریده نیز با شنیدن این سخن از آن حضرت، با طلب مغفرت از رسول خدا صلی الله علیه وآله  توبه کرده و بعداً به استناد همین سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله  با ابوبکر بیعت نکرد.
این متن را از علمای اهل سنت ابن مردویه،[190] میر خواند محمد بن خاوند؛[191] و از علمای شیعه، سید بن طاووس[192] و علی بن یونس عاملی بیاضی[193] روایت کرده اند.
4_ 7_ 2_ «أنت ولییّ فی الدنیا والآخرة»
این روایت را عده ای از علمای اهل سنت چون احمد بن حنبل،[194] ابن ابی عاصم،[195] آجری،[196] طبرانی،[197] حاکم نیشابوری،[198] ابن عساکر[199] و ابن منظور؛[200] و از علمای شیعه، ابن بطریق،[201] اربلی،[202] محمد بن حسن قمی[203] و علامه حلی[204] آورده اند.
4_ 7_ 3_ «أنت امام کل مؤمن ومؤمنة، وولیّ کل مؤمن ومؤمنة بعدی»
این حدیث را خوارزمی[205] و قندوزی[206] از علمای اهل سنت، و شیخ طوسی،[207] سید بن طاووس،[208] اربلی[209] و علامه حلی[210] از بزرگان شیعه نقل کرده اند.
 

 

5 – گونه شناسی موقعیتی حدیث ولایت

توجه رسول اکرم صلی الله علیه وآله  به موضوع امامت و خلافت بعد از خود، آن چنان بوده که در موقعیت های مختلف، به این مهم سفارش نموده و با ایراد نصوص صریح بر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام  برای امت خویش روشنگری کرده اند. اولین موطن ابراز این حدیث، ماجرای دعوت عمومی خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه وآله  به اسلام در یوم الدار است. بعدازآن واقعه، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  در همۀ مدت رسالت خویش، بارها و تا آخرین لحظۀ حیات شریفشان، به موضوع ولایت و وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام  تصریح کرده اند.
حدیث ولایت دارای دوازده گونۀ صدور است. چهار گونه، مشترک بین فریقین (جریان شکایت بریده، یوم الدار، شکایت وهب بن حمزه و واقعۀ غدیر خم) و هشت گونه مخصوص شیعه (جریان شکایت اهل یمن، ذیل آیات <فاوحی الی عبده ما اوحی>، <صالح المومنیـن>، ولایت و ذیل تفسیر سورۀ قدر، بیعت گرفتن از مردم بر ولایت علی علیه السلام ، معرفی علی علیه السلام  به عنوان ولیّ به شخص اعرابی) است.
 در ادامه، برخی از این موارد را برمی شماریم:
5_ 1_ واقعۀ شکایت بریدة بن حصیب
مهم ترین روایتی که بحث این مقاله حول آن و احادیث مشابهش، سامان یافته است، حدیث منصوص ولایت است که به جریان شکایت بریده از علی علیه السلام  در ماجرای بازگشت از یمن اشاره دارد. همان گونه که در صدر این نوشتار به تفصیل آن را بیان کردیم، رسول خدا صلی الله علیه وآله  در پاسخ به شکایت بریده فرمود: «علیّ منّی و انا منه و هو ولیّ کلّ مؤمن بعدی».
5_ 2_ واقعۀ یوم الدار
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  در اولین دعوت عمومی به وحدانیت خدا و اعلام رسالت خویش، علی علیه السلام  را به عنوان ولیّ و وصیّ بعد از خود به حاضرین معرفی فرمودند. این جریان با الفاظ مختلف در منابع فریقین، روایت شده است:
1_ «هو ولییّ و وصییّ من بعدی»
2_ «من يبايعني على أن يكون أخي و صاحبي و وليّكم بعدي؟»
3_ «و وليّ‏ كلّ ‏مؤمن‏ بعدي»‏
متن اول را عده ای از علمای اهل سنت مانند ثعلبی[211] و حاکم حسکانی[212] و عده ای از علمای شیعه مانند ابن بطریق،[213] سید بن طاووس علی بن موسی،[214] ابن طاووس احمد بن موسی[215] و استرابادی[216] نقل کرده اند.
متن دوم را ابن مردویه[217] و متقی هندی[218] از اهل سنت، و سید بن طاووس[219] از علمای شیعه به نقل از ابن مردویه، در آثار خود آورده اند.
متن سوم را نیز برخی از محدثین و علمای شیعه مانند سلیم بن قیس[220] و به نقل از ایشان، شیخ حرّ عاملی[221] و سید هاشم بحرانی[222] روایت کرده اند.
5_ 3_ واقعۀ شکایت وهب بن حمزه
در جواب شکایتی که وهب بن حمزه از علی علیه السلام  به رسول خدا صلی الله علیه وآله  می کند، آن حضرت می فرماید: «این چنین درباره علی علیه السلام  سخن مگوی! چراکه علی، ولیّ شما بعد از من است».
و در نقلی دیگر فرمود: «سزاوارترین مردم به شما بعد از من اوست».
این جریان با دو متن «فإنّ عليّا وليّكم بعدی» و «اولی الناس بکم بعدی» نقل گردیده است.
متن اول را ابن عساکر[223] و ابن کثیر[224] و متن دوم را طبرانی،[225] أبونعیم اصفهانی،[226] هیثمی[227] و سیوطی[228] منعکس کرده اند.
5_ 4_ واقعۀ غدیرخم
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  در جریان غدیر خم نیز با الفاظی شبیه به حدیث ولایت، بر وصایت علی علیه السلام  تصریح فرموده اند که با الفاظ متفاوتی در منابع فریقین ثبت شده است:
1_ «یا معشر المسلمین! هذا ولیّکم من بعدی»
2_ «علی بن ابی طالب مولی کل مؤمن و مومنة و هو ولیّکم من بعدی»
3_ «وهو وليّكم بعد الله ورسوله»
4_ «علیّ ولیّ المومنین بعدی»
5_ «انّ علیّا ولیّ المومنین»
6_ «هذا ولییّ والمؤدی عنّی»
7_ «الولایه لعلیّ من بعدی»
متن اول را بزرگانی از محدثین و علمای شیعه مانند محمد بن سلیمان کوفی،[229]
کلینی،[230] قاضی نعمان مغربی[231] و فیض کاشانی؛[232] و از اهل سنت، عنبری ملحمی[233] نقل کرده و به جریان بیعت و تهنیت گفتن عمر بن خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام  با بیان عبارت «انت ولیّ کل مسلم» اشاره کرده اند. و برخی چون محمد بن سلیمان کوفی،[234] ابن عساکر،[235] ابن اثیر جزری،[236] ابن منظور[237] و ابن کثیر[238] نیز ماجرای بیعت را با عبارت «الیوم ولیّ کل مؤمن» یاد کرده اند.
متن دوم را شیخ طوسی[239] و طبری آملی[240] روایت کرده اند.
متن سوم را نیز عده ای از محدثان شیعه مانند فتال نیشابوری،[241] سید بن طاووس،[242] علی بن یوسف بن مطهر حلی،[243] مجلسی اول[244] و فیض کاشانی[245] از امام باقر علیه السلام  روایت کرده اند.
امیرالمؤمنین علیه السلام  در شورای شش نفره، به همین حدیث احتجاج کرده و فرمود:
 آیا در بین شما کسی غیر از من هست که رسول خدا صلی الله علیه وآله  دست او را بلند کرده و فرموده باشد: او ولیّ شما است؟[246]  
متن چهارم را نیز طبرسی[247] و با اندکی اختلاف، سید بن طاووس[248] نقل کرده اند.
متن پنجم را آلوسی[249] در ذیل آیۀ تبلیغ[250] از ابن مسعود آورده است.[251]
متن ششم را ابن ابی عاصم،[252] نسائی[253] و ابن کثیر[254] یاد کرده اند.
متن هفتم را نیز طبرسی[255] و سید بن طاووس[256] روایت کرده اند.
5_ 5_ جریان شکایت اهل یمن از قضاوت علی علیه السلام
در جریان گسیل علی علیه السلام  به یمن توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  برای قضاوت میان مردم و عدم رضایت آن ها از قضاوت حضرت، رسول خدا صلی الله علیه وآله  در جواب اعتراض آن ها فرمودند:
علی علیه السلام  برای ظلم خلق نشده! او ولیّ شما بعد از من است، حکم او حکم خدا است. کسی حکم او را رد نمی کند مگر کافر؛ و کسی حکم او را نمی پذیرد مگر مؤمن.
اهل یمن بعد از این کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله  ضمن قبولی حکم علی علیه السلام  توبه کردند.
کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  در این واقعه، به دو گونه نقل شده است: «هو وليّكم من بعدی» و «انّ الولایه لعلیّ من بعدی».
متن اول را قاضی نعمان مغربی،[257] قطب راوندی،[258] ابن شهر آشوب[259] و متن دوم را کلینی،[260] شیخ طوسی،[261] علامه حلی[262] و فیض کاشانی[263] روایت کرده اند.
5_ 6_ ذیل آیۀ < فَأَوْحـی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحـی >
امام باقر علیه السلام  فرمودند:
از رسول خدا صلی الله علیه وآله  دربارۀ وحی در آیۀ شریفۀ <فَأَوْحـی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحـی> سؤال شد، آن حضرت فرمودند: «به من وحی شد تا علی علیه السلام  را به ولایت نصب کنم؛ بنابراین به شما می گویم: این ولیّ شما بعد از من است».
این روایت را علی بن ابراهیم قمی[264] در تفسیر خود آورده و عده ای دیگر چون فیض کاشانی[265]، شیخ حر عاملی[266] و سید هاشم بحرانی[267] آن را از وی نقل کرده اند.
5_ 7_ ذیل آیۀ <صالح المؤمنین>
برابر با نقل برخی از محدثین شیعه چون سید بن طاووس،[268] استرابادی[269] و علامه مجلسی،[270] نبی اکرم صلی الله علیه وآله  امیرالمؤمنین علیه السلام  را دومرتبه به اصحابش شناسانده و از آن ها پیمان گرفته و فرمودند: «آیا می دانید ولیّ شما بعد از من کیست؟» گفتند: «خدا و رسولش بهتر می دانند» حضرت فرمود: «او صالح المومنین است»[271] بعد به علی علیه السلام  اشاره کرده و فرمودند: «این ولیّ شما بعد از من است».
 5_ 8_ بیعت گرفتن رسول خدا صلی الله علیه وآله  بر ولایت علی علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه وآله  در مواقع مختلفی از مردم برای ولایت علی علیه السلام  بیعت می گرفتند. در روایتی، ابو داوود از عمران بن حصین نقل می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  اصحاب را امر فرمودند تا به عنوان بیعت و میثاق بر ولایت علی علیه السلام  بر آن حضرت سلام دهند؛ و بعدازآن فرمود:
شما از من سؤال کردید که ولیّ شما بعد از من کیست؟ به شما خبر دادم و بیعت گرفتم، همان گونه که خداوند از بنی آدم میثاق و بیعت گرفت.
این روایت را کشّی[272] نقل کرده است و سید بن طاووس[273] و شیخ حر عاملی[274] آن را از وی روایت کرده اند.
5_ 9_ ذیل آیۀ «ولایت»
روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله  به مسجد آمده و از فقیری که در حال خارج شدن از مسجد بود پرسیدند: «آیا کسی به تو صدقه داد؟» فقیر با اشاره به علی علیه السلام  گفت: «بله؛ آن مرد در حال رکوع نمازش به من صدقه داد و انگشترش را به من بخشید». در این هنگام آیۀ 55 سورۀ مائده نازل شد. رسول خدا صلی الله علیه وآله  بعد از نزول آیه فرمودند: «او ولیّ شما بعد از من است».
این روایت با سه تعبیر «هو ولیّکم من بعدی»، «هذا ولیّکم من بعدی یعنی علیّا» و «علی بن ابی طالب ولیّکم بعدی» ذکر شده است.
متن اول را فرات کوفی،[275] متن دوم را محمد بن سلیمان کوفی[276] و متن سوم را شیخ صدوق[277] روایت کرده اند.
5_ 10_ ذیل تفسیر سورۀ قدر
امام محمدتقی علیه السلام  در تفسیر سورۀ قدر می فرمایند:
ملائکه در این شب [= شب قدر] خدمت ولی امر هر عصری می رسند؛ هر کس شب قدر را تصدیق کند باید بداند که این امر از  ما خاندان است، به خاطر سخنی که رسول خدا صلی الله علیه وآله  نزدیک رحلتشان به علی علیه السلام  فرمودند که این [علیّ] ولیّ شما بعد از من است، اگر از او اطاعت کنید هدایت می شوید.
این روایت را کلینی[278] و فیض کاشانی[279] نقل کرده اند.
5_ 11_ توصیۀ رسول خدا صلی الله علیه وآله  به فرد اعرابی
رسول خدا صلی الله علیه وآله  در جواب مردی که بعد از حجة الوداع خدمت حضرت رسیده و مسلمان شد، فرمود:
اگر سؤالی داشتی و مرا نیافتی، از علی علیه السلام  سؤال کن؛ زیرا که او ولیّ مؤمنین بعد من است.[280]
 

 

6 – احادیث مستقل و همگون با حدیث ولایت

6_ 1_ درخواست خصلت های پنج گانه از خداوند متعال برای علی علیه السلام
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  به علی علیه السلام  فرمودند:
از خداوند برای تو پنج خصلت درخواست کردم؛ یکی از آن خصلت ها این است که تو ولیّ مؤمنین بعد از من باشی.
این حدیث را خطیب بغدادی،[281] متقی هندی،[282] رافعی،[283] بدخشانی،[284] محمد صدر عالم،[285] مولوی حسن زمان[286] و نیز  زرندی حنفی،[287] صالحی شامی[288] و شافعی عاصمی[289] از خطیب بغدادی و رافعی نقل کرده اند.
6_2_ اولین سؤال بعد از مرگ، ولایت علی علیه السلام
روزی پیامبر صلی الله علیه وآله  به علی علیه السلام  فرمود:
اولین سؤال بعد از مرگ، شهادت به وحدانیت خدا و رسالت من و این که تو ولی مؤمنین هستی، خواهد بود.
این روایت را شیخ صدوق،[290] سید بن طاووس[291] و ملا فتح الله کاشانی[292] آورده اند.
6_ 3_ حیات و ممات رسول خدا صلی الله علیه وآله  با ولایت علی علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه وآله  فرمودند:
هر کس دوست دارد زندگی و مرگش مانند من باشد و  وارد بهشت شود، باید ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام  را بپذیرد.
این روایت با دو متن: «فليتول عليّ بن أبي طالب» و «فليوال عليّا من بعدی» نقل شده است.
متن اول را آجری،[293] طبرانی،[294] حاکم نیشابوری[295] و ابو نعیم اصفهانی[296] و متن دوم را رافعی،[297] متقی هندی به نقل از رافعی،[298] ابو نعیم اصفهانی،[299] ابن حجر عسقلانی،[300] سیوطی،[301] ابن عساکر،[302] خوارزمی،[303] صفّار،[304] شیخ صدوق[305] و طبری آملی[306] روایت کرده اند.
 

نتیجه
با بررسی حدیث ولایت و احادیث همگون آن در آثار مکتوب فریقین، معلوم می شود که این حدیث، مجموعاً دارای چهل طریق مسند و مرسل از صحابۀ پیامبر و اصحاب اهل بیت علیهم السلام  است که از آن میان، سیزده طریق مشترک، شش طریق مختص اهل سنت و بیست ویک طریق از منابع شیعه است. همچنین این حدیث دارای نُه گونۀ محتوایی و دوازده گونۀ صدور بوده که چهار گونه مشترک بین فریقین و هشت گونه مختص شیعه است. تعابیر «انک ولیّ المومنین بعدی»، «انک ولیّ المومنین» و «فلیتول علیّ بن ابیطالب» یا «فلیوال علیّا بعدی» نیز از احادیث مستقل و همگون با حدیث ولایت هستند.
با توجه به فراوانی نقل های این حدیث، قطعی الصدور بودن و حتی تواتر آن از رسول خدا صلی الله علیه وآله  به اثبات می رسد؛ إن شاء الله در نوشتار دیگری به بررسی اعتبارِ  گونه ای این روایات و همچنین دلالت این مجموعۀ نفیس بر ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام  خواهیم پرداخت.
ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة للنعمانی، تهران، 1397 ق.
ابن أبی شیبة، أبو بکر عبد الله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والآثار، تحقیق: کمال یوسف الحوت، مکتبة الرشد، الریاض، 1409 ق.
ابن اثیر الجزری، أبی الحسن علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، الطبعة: الأولی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت/لبنان، 1417 ق/1996 م.
ابن الاثیر الجزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی _ محمود محمد الطناحی، دار النشر: المکتبة العلمیة، بیروت، 1399 ق/1979 م.
ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام  تهران، بی جا، 1378 ق.
ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، بی جا، 1395 ق.
ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، تهران، بی جا، 1376 ش.
ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، قم، بی جا، 1407 ق.
ابن حجرالعسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، تحقیق: محب الدین الخطیب دار المعرفة، بیروت، بی تا.
ابن حجرعسقلانی، أحمد بن علی، لسان المیزان، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1406/1986.
مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، قم، بی جا، 1385 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام  قم، بی جا، 1409 ق.
ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الفضائل، قم، بی جا، 1363 ش.
ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم السلام  قم، بی جا، 1379 ق.
ابن طاووس، احمد بن موسی، بناء المقالة الفاطمیة فی نقض الرسالة العثمانیة، قم، بی جا، 1411 ق.
ابن طاووس، علی بن موسی، التحصین لأسرار ما زاد من کتاب الیقین، ایران؛ قم، بی جا، 1413 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ایران، قم، بی جا، 1400 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ الیقین باختصاص مولانا علی علیه السلام بإمرة المؤمنین، ایران، قم، بی جا، 1413 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ طرف من الأنباء و المناقب، مشهد، بی جا، 1420 ق.
ابن أبی الحدید، حمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد عبد الکریم النمری، الطبعة: الأولی، دار الکتب العلمیة، بیروت/لبنان _ 1418 ق/1998 م.
ابن عبد البر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، الطبعة: الأولی، دار الجیل، بیروت، 1412
ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، دار الفکر، بیروت، 1995 م.
ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام  ایران؛ قم، بی جا، 1424 ق.
ابن کثیر القرشی، إسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، دار النشر: مکتبة المعارف، بیروت، بی تا.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ السیرة النبویة، بی جا، بی تا.
ابن مردویه الأصفهانی، أحمد بن موسی، مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام  وما نزل من القرآن فی علی علیه السلام  تحقیق: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، دار الحدیث، قم، بی تا.
ابن منظور، محمد بن مکرم الافریقی المصری، مختصر تاریخ دمشق، بی جا، بی تا.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ لسان العرب، بیروت، بی جا، 1414 ق.
ابن حبان، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، دار النشر، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1414 ق/1993 م.
ابو الصلاح الحلبی، تقی بن نجم، تقریب المعارف، قم، بی جا، 1404 ق.
أبو نعیم، أحمد بن عبد الله الأصبهانی، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، دار الکتاب العربی، بیروت، 1405 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، معرفة الصحابة، بی جا، بی تا.
آجری، محمد بن الحسین، الشریعة، تحقیق: الدکتور عبد الله بن عمر بن سلیمان الدمیجی، دار الوطن، الریاض/السعودیة _ 1420 ق/1999 م.
احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول صلی الله علیه و آله و سلّم، ایران، قم، بی جا، 1419 ق.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بی جا، 1381 ق.
استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ایران، قم، بی جا،
 1409 ق.
ألبانی، محمد ناصر، ظلال الجنة، المکتب الإسلامی، بیروت، 1413 /1993 م.
آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
أنصاری، عبدالله بن محمد، طبقات المحدثین بأصبهان والواردین علیها، تحقیق: عبدالغفور عبدالحق حسین البلوشی، الطبعة: الثانیة، دارالنشر: مؤسسة الرسالة، بیروت، 1412 ق/1992 م.
بالبری، محمد بن أبی بکر الانصاری التلمسانی، الجوهرة فی نسب النبی وأصحابه العشرة، بی جا، بی تا.
بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال، الإمام علی بن ابی طالب علیه السلام  ایران، قم، 1382 ش.
بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، 1374 ش.
بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع الصحیح المختصر، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، دار ابن کثیر، الیمامة، بیروت، 1407 ق/1987 م.
بزار، أبو بکر أحمد بن عمرو، البحر الزخار، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم، بیروت، 1409 ق.
بغدادی خطیب، أحمد بن علی، تاریخ بغداد، دار الکتب العلمیة _ بیروت، بی تا.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، خزانة الأدب ولب لباب لسان العرب، تحقیق: محمد نبیل طریفی/امیل بدیع الیعقوب، الطبعة: الأولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1998 م.
بیهقی، إبراهیم بن محمد، المحاسن والمساوئ، تحقیق: عدنان علی، دار الکتب العلمیة، بیروت/لبنان، 1420 ق/1999 م.
ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
ثعلبی، أبو إسحاق أحمد بن محمد، الکشف والبیان (تفسیر الثعلبی)، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدیدار إحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، 1422 ق/2002 م.
حسکانی، عبید الله بن عبد الله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران، 1411 ق.
حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، تحقیق: الشیخ إبراهیم البهادری، قم، بی تا.
حلی، رضی الدین علی بن یوسف بن المطهر (برادر علامه حلی)، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة _ قم، 1408 ق.
حنفی، أبو المحاسن یوسف بن موسی، المعتصر من المختصر من مشکل الآثار، مکتبة سعد الدین، بیروت/القاهرة/دمشق، بی تا.
خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، قم، بی تا.
ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، دار الکتاب العربی _ لبنان، بیروت، 1407 ق/1987 م.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ سیر أعلام النبلاء، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1413.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، دار النشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، 1995 م.
رافعی، عبد الکریم بن محمد، التدوین فی أخبار قزوین، تحقیق: عزیز الله العطاری، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1987 م.
زرندی، محمد بن یوسف، نظم درر السمطین فی فضائل المصطفی والمرتضی والبتول والسبطین، تحقیق علی عاشور، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، دار الفکر، بیروت، 1993 م.
شوکانی، محمد بن علی، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، دار الجیل، بیروت، 1973 م.
شیبانی، أبو بکر أحمد بن عمرو بن الضحاک، الآحاد والمثانی، تحقیق: د. باسم فیصل أحمد الجوابرة، دار الرایة، الریاض، 1411 ق/1991 م.
شیبانی، أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، دار النشر: مؤسسة الرسالة، بیروت، 1403 ق/1983 م.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، مسند الإمام أحمد بن حنبل، دار النشر: مؤسسة قرطبة، مصر، بی تا.
شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنة، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی، بیروت، 1400 م.
شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، قم، بی جا، 1420 ق.
عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، بی جا، 1425 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، بی جا، 1409 ق.
صالحی الشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1414 ق.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلی الله علیهم، قم، بی جا، 1404 ق.
صفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی، دار إحیاء التراث، بیروت، 1420 ق/2000 م.
طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، دار الحرمین، القاهرة، بی تا.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، دار النشر: مکتبة الزهراء، الموصل، 1404 ق/1983 م.
طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد، بی جا، 1403 ق.
طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، بی جا، 1390 ق.
طبری آملی کبیر، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامة علی بن ابی طالب علیه السلام  قم، بی جا، 1415 ق.
طبری آملی، عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، بی جا، 1383 ق.
طبری أبو جعفر، أحمد بن عبد الله بن محمد، الریاض النضرة فی مناقب العشرة، تحقیق: عیسی عبد الله محمد مانع الحمیری، دار الغرب الإسلامی، بیروت، 1996 م.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، دار الکتب المصریة، مصر، بی تا.
طحاوی، أحمد بن محمد بن سلامة، شرح مشکل الآثار، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، دار النشر: مؤسسة الرسالة، لبنان/بیروت، 1408 ق/1987 م.
طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی، قم، بی جا، 1414 ق.
طیالسی، سلیمان بن داود، مسند أبی داود الطیالسی، دار المعرفة، بیروت، بی تا.
عاصمی، عبد الملک بن حسین، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود_ علی محمد معوض، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1419 ق/1998 م.
عسقلانی، أحمد بن علی بن حجر، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: علی محمد البجاوی، دار الجیل، بیروت، 1412 ق/1992 م.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، تهذیب التهذیب، دار الفکر، بیروت، 1404 ق/1984 م.
عسقلانی، شهاب الدین أحمد بن علی بن محمد، النکت الظراف علی الأطراف، تحقیق: عبد الصمد شرف الدین، زهیر الشاویش، دار النشر: المکتب الإسلامی، بیروت/لبنان، 1403 ق/1983 م.
شیرازی، محمد طاهر القمی، الأربعین فی إمامة الأئمة الطاهرین، تحقیق السید مهدی الرجائی، قم المقدسة، بی تا.
عنبری الملحمی، أبو بکر أحمد بن محمد، مجلسان لأبی بکر، مخطوط نُشر فی برنامج جوامع الکلم المجانی التابع لموقع الشبکة الإسلامیة، 2004 م.
عینی، بدر الدین محمود بن أحمد، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ایران، قم، بی جا، 1375 ش.
فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، اصفهان، بی جا، 1406 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، تفسیر الصافی، تهران، بی جا، 1415 ق.
قاری، علی بن سلطان، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، تحقیق: جمال عیتانی، دار الکتب العلمیة، لبنان/بیروت، 1422 ق/2001 م.
قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء علیهم السلام  مشهد، بی جا، 1409 ق.
قمّی، محمّد بن حسن، العقد النضید والدرّ الفرید فی فضائل أمیر المؤمنین واهل بیت النبی علیهم السلام  التحقیق: علی أوسط الناطقی، قم، دار الحدیث، 1422 ق.
قندوزی حنفی، سلیمان بن إبراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، تحقیق سید علی جمال أشرف الحسینی، دار الأسوة للطباعة والنشر المطبعة، بی جا، بی تا.
کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی، قم، بی جا، 1363 ش.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، اسلامیه، تهران، 1407 ق.
کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تهران، بی جا، 1410 ق.
کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام أمیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام  تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، قم، بی تا.
کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر کبیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، بی جا، 1333 ش.
گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، تحقیق و تصحیح: محمد هادی امینی، دار احیاء التراث اهل البیت، بی جا، 1404 ق.
ماحوذی بحرانی، سلیمان بن عبدالله، الأربعون حدیثا فی إثبات إمامة أمیر المؤمنین علیه السلام  تحقیق السید مهدی الرجائی، القم، بی جا، 1417 ق.
مبارکفوری، محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم، تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی، دار الکتب العلمیة، بیروت، بی تا.
مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، بی جا، 1403 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، بی جا، 1404 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم، بی جا، 1406 ق.
مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، شرح إحقاق الحق وإزهاق الباطل، تصحیح: السید إبراهیم المیانجی، منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، قم، بی تا.
 هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، تهران، 1400 ق.
مزی، یوسف بن الزکی، تهذیب الکمال، تحقیق: د. بشار عواد معروف، دارالنشر: مؤسسة الرسالة، بیروت، 1400 ق/1980 م.
 محمد بن هارون الرویانی أبو بکر، مسند الرویانی، أیمن علی أبو یمانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة، القاهرة، 1416 ق.
مفید، محمد بن محمد، الأمالی، قم، بی جا، 1413 ق.
مناوی، عبد الرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المکتبة التجاریة الکبری، مصر، 1356 ق.
میر خواند، محمد بن خاوند، تاریخ روضه الصفا فی سیره الانبیاء و الملوک و الخلفا، تصحیح و تحشیه جمشید کیان فر، انتشارات اساطیر، بی تا.
نسائی، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن، السنن الکبری، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411 ق/1991 م.
نسائی، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن، خصائص أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، دار النشر: مکتبة المعلا، الکویت، 1406 ق.
نسائی، أحمد بن شعیب، فضائل الصحابة، دار النشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، 1405 ق.
_ _ _  _ _ _ _   _ _ _ ، السنن الکبری، دار الکتب العلمیة، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، بیروت، 1411 ق/1991 م.
نیسابوری حاکم، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411 ق/1990 م.
نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، بی جا، 1408 ق.
هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ایران، قم، بی جا، 1405 ق.
هندی المتقی، کنز العمال، تحقیق: الشیخ بکری حیانی _ تصحیح و فهرست: الشیخ صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، بیروت _ لبنان، 1409 ق/1989 م.
هیثمی، علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی، القاهرة/بیروت، 1407 ق.
 

 


پی نوشت ها :

[1] دانش آموختۀ حوزۀ علمیۀ قم و فارغ التحصیل مرکز تخصصی امامت اهل‌بیت علیهم‌السلام  eskandarihoseyn@yahoo.com.
[2]. زینی دحلان، احمد، السیرة النبویه، 2/371. زینی دحلان این جریان را مربوط به سال هشتم دانسته است. سخن وی، تلاش کسانی را که خواسته‌اند این جریان را با جریان غدیر مرتبط ساخته تا بگویند منظور پیامبر صلی‌الله‌علیه وآله  در روز غدیر، دوستی و موالات علی علیه‌السلام  بوده است، رد می‌کند.
[3]. امینی، عبدالحسین، الغدیر، 1/376 و 3/245.
[4]. ر.ک: میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج 15 و 16.
[5]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، 5/632.
[6]. در برخی از منابع تصریح شده است که خالد بن ولید این چهار نفر را پیشاپیش دیگر مسلمانان برای شکایت از علی علیه‌السلام  خدمت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه وآله  فرستاده است. این امر نشانگر بغض و کینۀ بعضی از صحابه نسبت به علی علیه‌السلام  است.
[7]. ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة، 83؛ خطیب بغدادی، أحمد بن علی، تاریخ بغداد، 5/100.
[8]. طوسی، محمد بن الحسن، امالی، 563؛ قندوزی، سلیمان بن إبراهیم، ینابیع المودة، 1/42.
[9]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ‌2/130؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، 34.
[10]. طوسی، محمد بن الحسن، امالی، 1/253؛ نسائی، أحمد بن شعیب، سنن الکبری، 5/133.
[11]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ‌4/884؛ شیبانی، أحمد بن حنبل، مسند، 1/331.
[12]. مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، 2/255؛ شیبانی، أحمد بن حنبل، همان، 4/438.
[13]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، 319؛ قندوزی حنفی، سلیمان بن إبراهیم، همان، 2/313.
[14]. خوارزمی، موفق بن احمد، همان، 200؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ‌1/257.
[15]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، 352؛ خوارزمی، موفق بن احمد، همان، 61.
[16]. کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام أمیر المؤمنین علیه‌السلام ، 1/444 و 2/441؛ ثعلبی، أحمد بن محمد، الکشف والبیان، 7/182.
[17]. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة دمشق، 42/242؛ ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الفضائل، 136.
[18]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، 1/152؛ بیهقی، إبراهیم بن محمد، المحاسن والمساوی، 1/37.
[19]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، 478؛ آجری، محمد بن الحسین، الشریعة، 4/2097.
[20]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، 1/86؛ ابن حجرعسقلانی، أحمد بن علی، لسان المیزان، 2/34؛ ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء و المناقب، 322.
[21]. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، 6/193.
[22]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/199 و 200.
[23]. قندوزی حنفی، سلیمان بن إبراهیم، همان، 2/234.
[24]. شیبانی، أبو بکر أحمد بن عمرو، الآحاد والمثانی، 4/279.
[25]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنة، 2/565.
[26]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ‌2/734.
[27]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، 247.
[28]. ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، همان، 136؛ همو، الروضة، 127.
[29]. همان.
[30]. مفید، محمد بن محمد، امالی، 113.
[31]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، 247.
[32]. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال‌الدین و تمام النعمة، ‌1/277.
[33]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشارة المصطفی، 323. بنا بر تحقیق انجام شده، فرزندی برای سلمان فارسی به این نام یافت نشد؛ ازاین‌رو ممکن است منظور از ذاذان، زادان فرخ یا یکی از شاگردان سلمان فارسی به نام زاذان ابوعمر الکندی باشد که از کبار تابعین و صدوق و ثقه است.
[34]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ‌1/291.
[35]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، 92.
[36]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ‌2/335.
[37]. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ‌1/145.
[38]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، ‌3/17.
[39]. استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة، 663.
[40]. عاملی، محمد بن حسن، همان، ‌3/197.
[41]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ‌2/130.
[42]. طبرسی، احمد بن علی، همان، ‌1/145 و 79.
[43]. استرآبادی، علی، همان، 572.
[44]. همان، 158.
[45]. علم الهدی، سید مرتضی، الشافی فی الامامة، 3/244.
[46]. کوفی، فرات بن ابراهیم، همان، 38.
[47]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، 5/632.
[48]. طیالسی، سلیمان بن داود، مسند، 1/360.
[49]. ابن أبی شیبة، عبد‌الله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والآثار، 6/372 و 7/504.
[50]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/191.
[51]. نسائی، أحمد بن شعیب، سنن الکبری، 5/45 و 130.
[52]. شیبانی، أحمد بن حنبل، همان، 1/330.
[53]. خطیب بغدادی، أحمد بن علی، همان، 5/100.
[54]. آجری، محمد بن الحسین، همان.
[55]. ابن حجرعسقلانی، أحمد بن علی، همان، 2/34.
[56]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، 7/353.
[57]. ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء و المناقب، 323؛ دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب، ‌2/332. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه وآله  به عمر و ابوبکر امر فرمودند با علی علیه‌السلام  به عنوان ولی بعد از خویش، بیعت کنند.
[58]. منظور از «زمانی»، وجود کلمۀ «بعدی» در روایت و مقصود از «غیابی»، آن است که روایت در غیبت امیرالمؤمنین علیه‌السلام  بیان شده است.
[59]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/191.
[60]. خوارزمی، موفق بن احمد، همان، 200: «علیّ ولیّکم بعدی».
[61]. ابو الصلاح الحلبی، تقی بن نجم، تقریب المعارف، 198. ‌
[62]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، 251.
[63]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشارة المصطفی، 122.
[64]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌1/257: «وَ قَالَ فِيهِ عَلِيٌ‏ وَلِيُّكُمْ‏ بَعْدِي‏ وَ أَكَّدَ الْقَوْلَ عَلَيَّ وَ عَلَيْكَ وَ عَلَى جَمِيعِ الْمُسْلِمِين».
[65]. قمّی، محمّد بن حسن، العقد النضید، 89.
[66]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف، 66.
[67]. شیبانی، أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة، 2/688 و 5/356.
[68]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، 6/162: «أنه ولیّکم من بعدی».
[69]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/189 و 190.
[70]. طبری، أحمد بن عبد الله، ذخائر العقبی، 1/19؛ الریاض النضرة، 2/187.
[71]. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام، 3/628 و 631: «أخرجه أحمد فی المسند والترمذی وحسّنه، والنسائی».
[72]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، 1/434 و 480 و 2/391 و 419.
[73]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، 81، 125.
[74]. ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین علیه‌السلام ، 56.
[75]. مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ‌1/94.
[76]. طبری آملی، محمد بن جریر، المسترشد، 620: «یا بریدة! الست أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ قلت: بلی، قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، هو ولیکم من بعدی یا بریدة».
[77]. طوسی، محمد بن حسن، همان، 248.
[78]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشارة المصطفی، 121.
[79]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار، 198.
[80]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف، ‌1/67.
[81]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌1/291.
[82]. نسائی، أحمد بن شعیب، همان، 5/133: «ذکر قوله صلی‌الله علیه وسلم: عليّ وليّكم بعدي».
[83]. بیهقی، إبراهیم بن محمد، المحاسن والمساوئ، 1/37.
[84]. عنبری الملحمی، أحمد بن محمد، مجلسان لابی بکرالعنبکری، 1/14.
[85]. حسکانی، عبید‌الله بن عبد الله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ‌1/240.
[86]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، 1/442 و 444 و 151 و 2/441: «هذا ولیکم من بعدی، والی‌الله من والاه وعادی من عاداه … انت ولیّ کل مسلم».
[87]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، 1/253 و 291: «یا معشر المسلمین! هذا ولیکم من بعدی؛ فلیبلغ الشاهد منکم الغائب».
[88]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ‌2/335.
[89]. مغربی، نعمان بن محمد، همان، 1/221.
[90]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، 303.
[91]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، ‌2/274؛ همو، الأصفی فی تفسیرالقرآن، 1/286؛ همو، تفسیر الصافی، 2/53 و ‌5/89 و 90.
[92]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، 5/632.
[93]. شیبانی، أحمد بن عمرو، الآحاد والمثانی، 4/278.
[94]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، محاضرات الأدباء، 2/494.
[95]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/199 و 200.
[96]. زرندی، محمد بن یوسف، نظم درر السمطین، 118.
[97]. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن أحمد، میزان الاعتدال، 2/38.
[98]. ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، 186 و 190.
[99]. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد، 11/296: «عَلِیّ ولیّ کل مؤمن من بعدی». وی روایت را از از ابن ابی شیبه نقل کرده است.
[100]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنة، 2/564.
[101]. نسائی، أحمد بن شعیب، همان، 5/45 و 132؛ همو، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، 1/109؛ همو، فضائل الصحابة، 1/14.
[102]. ابن اثیر الجزری، علی بن محمد، أسد الغابة، 4/116.
[103]. ابن أبی الحدید، عز‌الدین بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، 9/102.
[104]. طبری، أحمد بن عبد الله، الریاض النضرة، 2/186.
[105]. گنجی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب، 114 و 115.
[106]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، 8/199 و 200.
[107]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، النکت الظراف علی الأطراف، 8/193.
[108]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ‌2/347: «وَوَلـيُّ‏ كُلِ‏ مُؤْمِنٍ‏ بَعْدِي
(و مؤمنه)‏ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ».
[109]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، 1/450، «وهو ولـیّ کل امرئ من بعدی».
[110]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، 319: «فإنه ولـیّ کل مؤمن ومؤمنة بعدی».
[111]. ابن عقدۀ کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین علیه‌السلام ، 162.
[112]. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، 70، 75 و 83.
[113]. مغربی، نعمان بن محمد، همان، 2/255: «عَلِـیُّ ولـیّ کل مؤمن بعدی».
[114]. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال‌الدین و تمام النعمة، ‌1/277.
[115]. ابن شاذان قمی، أبو الفضل شاذان بن جبرئیل، الفضائل، 136؛ همو، الروضة، 127.
[116]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار، 199.
[117]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌1/291: « و هو ولـیّ کل مؤمن و مومنة بعدی».
[118]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، 1/110.
[119]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، 3/119.
[120]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، فضائل الخلفاء الراشدین، 1/143: «وهو ولـیّ کل مؤمن».
[121]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، 92.
[122]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، 343 و 578.
[123]. حلی، علی بن یوسف، العدد القویة، 171.
[124]. مجلسی، محمد باقر، روضة المتقین، 13/251.
[125]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ‌2/46 و 57.
[126]. طبری آملی، محمد بن جریر، المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه‌السلام ، 633.
[127]. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، 478.
[128]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، ‌3/70.
[129]. شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، 2/690؛ همو، مسند، 5/350.
[130]. بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع الصحیح، 4/1581.
[131]. بزار، أحمد بن عمرو، البحر الزخار، 10/283.
[132]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، 1/115.
[133]. طحاوی، أحمد بن محمد، شرح مشکل الآثار، 8/58.
[134]. أنصاری، عبدالله بن محمد، طبقات المحدثین، 3/388.
[135]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/195.
[136]. مزی، یوسف بن الزکی، تهذیب الکمال، 20/460.
[137]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، 4/201 و 202؛ همو، البدایة والنهایة، 5/104.
[138]. حنفی، یوسف بن موسی، المعتصر من المختصر من مشکل الآثار، 2/95 و 128.
[139]. هیثمی، علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، 9/127؛ همو، کشف الأستار، 3/201: «قَالَ الْبَزَّارُ: لا نَعْلَمُ رُوِيَ هَذَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُرَيْدَةَ، عَنْ أَبِيهِ، بِإِسْنَادٍ أَحْسَنَ مِنْ هَذَا».
[140]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری، 8/66.
[141]. عینی، محمود بن أحمد، عمدة القاری، 18/7.
[142]. شوکانی، محمد بن علی، نیل الأوطار، 7/110 و 111.
[143]. ابن أبی شیبة، عبد‌الله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والآثار، 6/365.
[144]. شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، 2/563.
[145]. نسائی، أحمد بن شعیب، فضائل الصحابة، 1/14؛ همو، سنن النسائی الکبری، 5/45.
[146]. رویانی، محمد بن هارون، مسند، 1/92.
[147]. ابن الأعرابی، أحمد بن محمد، معجم، 1/21.
[148]. ابن حبان، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، 15/374.
[149]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/188 و 191.
[150]. ذهبی، محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام، 3/629.
[151]. شیبانی، أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة، 2/563 و 689؛ همان، مسند، 5/350، 358
و 361.
[152]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه‌السلام ، 1/50، 96 و 98؛ همان، سنن النسائی الکبری، 5/45 و 130.
[153]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، همان، 2/141.
[154]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/192.
[155]. هیثمی، علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، 9/108: «فقلت: لا أسؤک فیه أبدا رواه البزار ورجاله رجال الصحیح».
[156]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، همان، 8/66 و 67.
[157]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، 1/450، 453، 454 و همان، 2/385 و 443.
[158]. حلبی، ابو الصلاح تقی بن نجم، تقریب المعارف، 198.
[159]. ابن مغازلی، علی بن محمد، همان، 38 و 41.
[160]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار، 97، 109، 111.
[161]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌1/290.
[162]. حلّی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین علیه‌السلام ، 251.
[163]. شیبانی، أحمد بن حنبل، مسند، 5/347.
[164]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، 4/415 و 416؛ وی می‌گوید: «وهذا إسناد جید قوی رجاله کلهم ثقات»؛ همو، البدایة والنهایة، 5/209.
[165]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، 6/566.
[166]. قاری، علی بن سلطان، مرقاة المفاتیح، 11/247.
[167]. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، 6/194.
[168]. مبارکفوری، محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم، تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی، 10/147.
[169]. طبری آملی، محمد بن جریر، المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه‌السلام ، 620: «یا بریدة! الست أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ قلت: بلی، قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، هو ولیکم من بعدی یا بریدة».
[170]. منظور از «زمانی»، احادیثی است که در آن‌ها واژۀ «بعدی» آمده و مقصود از خطابی، احادیثی است که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه وآله  در آن‌ها حضرت امیر علیه‌السلام  را مخاطب قرار داده‌اند.
[171]. طیالسی، سلیمان بن داود، مسند، 1/360.
[172]. شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، 2/684، با اضافۀ کلمۀ «مومنة»؛ همو، مسند، 1/331: «أنت ولییّ فی کل مؤمن بعدی».
[173]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنة، 552: «أنت ولییّ فی کل مؤمن بعدی».
[174]. آجری، محمد بن الحسین، الشریعة، 4/2023.
[175]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، 12/98.
[176]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، همان، 3/143، با اضافۀ کلمۀ «مومنة».
[177]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، 3/1091.
[178]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/102 و 199.
[179]. تلمسانی، محمد بن أبی بکر، الجوهرة فی نَسَب النبی وأصحابه العشرة، 1/292.
[180]. طبری، أحمد بن عبد‌الله، ذخائر العقبی، 1/87.
[181]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، 21/178.
[182]. ابن کثیر القرشی، إسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، 7/339 و 346.
[183]. هیثمی، علی بن أبی بکر، همان، 9/120.
[184]. عسقلانی، علی بن حجر، الإصابة فی تمییز الصحابة، 4/568.
[185]. طوسی، محمد بن حسن، امالی، 563.
[186]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، همان، 86 و 240، با اضافۀ کلمۀ «مومنة».
[187]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌1/84 و 179.
[188]. حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین، ص 34؛ همو، منهاج الکرامة، 88.
[189]. مفید، محمد بن محمد، امالی، 113.
[190]. ابن مردویه، أحمد بن موسی، مناقب علی بن أبی طالب، 120.
[191]. میر خواند، محمد بن خاوند، تاریخ روضة الصفا، 4/1682.
[192]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ‌1/67.
[193]. عاملی نباطی، علی بن محمد، الصراط المستقیم، 2/59.
[194]. شیبانی، أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة، 2/684؛ همو، مسند، 1/330.
[195]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنة، 2/603.
[196]. آجری، محمد بن الحسین، الشریعة، 4/2022.
[197]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، 3/165؛ همو، المعجم الکبیر، 12/98.
[198]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، همان، 3/143.
[199]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/98 و 101.
[200]. ابن منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، 5/381.
[201]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، همان، 86 و 239.
[202]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌1/83، 179، 257 و 294: «اما ترضی … وَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ؟»
[203]. قمّي، محمّد بن حسن، العقد النضيد، 89: «اما ترضی … وَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ؟»
[204]. حلی، حسن بن یوسف، همان، 29.
[205]. خوارزمی، موفق بن احمد، همان، 61.
[206]. قندوزی حنفی، سلیمان بن إبراهیم، ینابیع المودة، 1/405.
[207]. طوسی، محمد بن الحسن، همان، 352.
[208]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب، ‌2/522.
[209]. اربلی، علی بن عیسی، همان، ‌1/399.
[210]. حلی، حسن بن یوسف، همان، 467.
[211]. ثعلبی، أحمد بن محمد، الکشف والبیان، 7/182: «ومَن یواخینی ویؤازرنی ویکون ولییّ ووصییّ بعدی».
[212]. حسکانی، عبیدالله بن عبد الله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ‌1/543.
[213]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، همان، 78 و 89.
[214]. ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ‌1/22.
[215]. ابن طاووس، احمد بن موسی، بناء المقالة الفاطمیة فی نقض الرسالة العثمانیة، 130.
[216]. استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة، 392.
[217]. ابن مردویه، أحمد بن موسی، همان، 289.
[218]. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، 13/149.
[219]. ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء و المناقب، 430.
[220]. هلالی، سلیم بن قیس، همان، ‌2/780.
[221]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، ‌3/197.
[222]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، حلیة الأبرار، ‌4/189.
[223]. ابن عساکر، علی بن حسن، همان، 42/199 و 200.
[224]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، 7/346.
[225]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، 22/135.
[226]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، معرفة الصحابة، 5/2723.
[227]. هیثمی، علی بن أبی بکر، همان، 9/109: «رواه الطبرانی وفیه دکین، ذکره ابن أبی حاتم ولم یضعفه أحد وبقیة رجاله وثقوا».
[228]. سیوطی، جلال الدین، جامع الأحادیث، 8/250.
[229]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، 1/434، 444، 480 و 2/391، 419 و 441.
[230]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، ‌1/291.
[231]. مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، 1/221.
[232] فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، ‌2/274؛ همو، التفسیر الأصفی، 1/286؛ همو، تفسیر الصافی، 2/53 و 5/89.
[233]. عنبری ملحمی، أحمد بن محمد، مجلسان، 1/15.
[234]. کوفی، محمد بن سلیمان، همان، 2/441.
[235]. ابن عساکر، علی بن الحسن، همان، 42/220.
[236]. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، 5/228؛ أبو نعیم، أحمد بن عبد‌الله اصفهانی، معرفة الصحابة، 4/118: «وقول عمر لعَلی ‹ أصْبَحْتَ مَوْلَى كُلِّ مُؤمِن › أي ولِيَّ كُلِّ مؤمن».
[237]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، 15/410.
[238]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، 7/386.
[239]. طوسی، محمد بن الحسن، امالی، 248.
[240]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشارة المصطفی، 121.
[241]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، 92.
[242]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، 343؛ همو، التحصین، 578.
[243]. حلی، علی بن یوسف، العدد القویة، 171.
[244]. مجلسی، محمد باقر، روضة المتقین، 13/251.
[245]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ‌2/46 و 57.
[246]. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج، ‌1/145؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ‌31/343: «فَإِنَّهُ‏ وَلِيُّكُمْ‏ غَيْرِي؟ قَالُوا لا».
[247]. طبرسی، احمد بن علی، همان، ‌1/79.
[248]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، 342.
[249]. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، 6/193.
[250]. مائده/67.
[251]. «عن ابن مسعود قال: ‹کنّا نقرأ علی عهد رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم <یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک > إن علیاً ولیّ المؤمنین <وإن لم تفعل فما بلغت رسالته >›»
[252]. شیبانی، عمرو بن أبی عاصم، السنة، 2/565.
[253]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، 1/28؛ همو، السنن الکبری، 5/107.
[254]. ابن کثیر، إسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، 5/212: «قال شیخنا الذهبی و هذا حدیث حسن غریب».
[255]. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، 134.
[256]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب، 310.
[257]. مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ‌2/426.
[258]. قطب‌الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء علیهم‌السلام ، 395؛ نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، ‌18/323.
[259]. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام ، ‌2/34.
[260]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، 7/353.
[261]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، 10/228.
[262]. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام، 5/550.
[263]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، 16/845.
[264]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ‌2/335.
[265]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ‌5/90.
[266]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، ‌3/150.
[267]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ‌5/192.
[268]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، 303.
[269]. استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة، 572، 675، 555 و 571.
[270]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ‌36/158.
[271]. تحریم/4:< فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ>
[272]. کشّی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ‌1/309.
[273]. ابن طاووس، علی بن موسی، همان، 389.
[274]. عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، ‌3/165.
[275]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، 125.
[276]. کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام أمیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام ، 1/151.
[277]. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، 186.
[278]. کلینی، محمد بن یعقوب، همان، 1/253.
[279]. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، ‌2/57.
[280]. شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم، 323.
[281]. خطیب بغدادی، أحمد بن علی، تاریخ بغداد، 4/338.
[282]. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، 11/625.
[283]. رافعی، عبد الکریم بن محمد، التدوین فی أخبار قزوین، 2/126.
[284]. ر.ک: میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ‌15/146، به نقل از مفتاح النجا فی مناقب آل العبا.
[285]. ر.ک: همان، به نقل از معارج العلی فی مناقب المرتضی.
[286]. ر.ک: همان، به نقل از القول المستحسن فی فخر الحسن، 214.
[287]. زرندی، محمد بن یوسف، نظم درر السمطین، 153.
[288]. صالحی الشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد، 11/296 و 297.
[289]. عاصمی، عبد الملک بن حسین، سمط النجوم، 3/65.
[290]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ‌2/130.
[291]. ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الأنباء المناقب، 221.
[292]. کاشانی، فتح‌الله بن شکر الله، منهج الصادقین، 10/338.
[293]. آجری، محمد بن الحسین، الشریعة، 4/2097: «فلیتول علی بن أبی طالب فإنه لن یخرجکم من هدی، ولن یدخلکم فی ضلالة».
[294]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، 5/194.
[295]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، همان، 3/139؛ وی می‌گوید: «هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه».
[296]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، 4/349.
[297]. رافعی، عبد الکریم بن محمد، التدوین فی أخبار قزوین، 2/485.
[298]. متقی هندی، علی بن حسام، همان، 12/48.
[299]. أبو نعیم، أحمد بن عبد الله، همان، 1/86.
[300]. ابن حجرعسقلانی، أحمد بن علی، لسان المیزان، 2/34: «فلیتول علی بن أبی طالب من بعدی».
[301]. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الأحادیث، 7/34.
[302]. ابن عساکر، علی بن حسن، همان، 42/242: «فلیتول علیا بعدی»؛ همو، 240: «فلیوال علیّا من بعدی ولیوال ولیّه ولیقتد بالأئمة من بعدی»
[303]. خوارزمی، موفق بن احمد، همان، 34: «فلیتول علی بن أبی طالب وذریته الطاهرین، أئمة الهدی ومصابیح الدجی من بعده».
[304]. صفّار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ‌1/49_ 53.
[305]. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، 70 و 560؛ همو، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، 1/262.
[306]. طبری آملی، محمد بن أبی القاسم، بشارة المصطفی، 15.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *