در سنت حدیثی شیعه، احادیث متعددی از پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام در تعیین اسامی دوازده امام رسیده است که نویسندگان اصول و جوامع حدیثی شیعه، آن ها را ثبت کرده اند؛ اما با گذر زمان و تدوین جوامع روایی، این اصول از بین رفته و از این روی بسیاری از منابع اولیۀ این احادیث به دست ما نرسیده است. در این مقاله، نمونه ای موردی و پر مناقشه در این زمینه، واکاوی شده است.
یکی از اخباری که در بسیاری از کتاب های حدیثی به چشم می خورد، حدیثی مشهور به «حدیث خضر» است. این حدیث به دلیل ذکر شدن نام تمامی دوازده امام از زبان حضرت خضر علیه السلام ، از دیرباز مورد استناد امامیه بوده است. ابوالصلاح حلبی (د. 447 ق) این حدیث را در زمرۀ روایات خاصه بر اثبات عدد ائمه آورده و در کتاب خود این حدیث را غیر واحد و پرتکرار می داند. کراجکی (قرن پنجم) بر شهرت و اجماعی بودنِ صحت این حدیث تأکید کرده و سیدهاشم بحرانی (قرن یازدهم) نیز آن را مشهور خوانده است. علاوه بر این، ابوطالب هارونی (د. 424 ق) نیز در ردیه ای که علیه امامیه نوشته است، به این حدیث اشاره کرده و آن را «متظافر نزد آنان» خوانده است. کراجکی در قرن پنجم بر شهرت و اجماعی بودنِ صحت این حدیث تأکید کرده و سید هاشم بحرانی نیز آن را مشهور خوانده است. این حدیث در مصادری چون تفسیر علی بن ابراهیم، الکافی کلینی، الغیبة نعمانی و برخی کتاب های شیخ صدوق نقل شده است. حدیث خضر در الکافی باواسطۀ احمد بن محمد بن خالد برقی از ابوهاشم، داود بن قاسم جعفری، از امام جواد علیه السلام نقل شده و محتوای آن ازاین قرار است:
امیرالمؤمنین علیه السلام وارد مسجدالحرام شدند که مردی پیش آمد و به حضرت سلام کرد، آن حضرت جوابش فرمود و او گفت: «ای امیرالمؤمنین! سه مسئله از شما می پرسم، اگر جواب گفتی، می دانم که آن مردم [که بعد از پیامبر حکومت را تصرف کردند] دربارۀ تو مرتکب عملی شدند که خود را محکوم ساختند و در امر دنیا و آخرت خویش آسوده و در امان نیستند؛ و اگر جواب نگفتی، پی می برم که تو هم با آن ها برابری!» امام علی علیه السلام به او فرمود: «هر چه خواهی از من بپرس!» او گفت: «به من بگو: 1- وقتی انسان می خوابد روحش کجا می رود؟ 2- چگونه می شود که انسان گاهی به یاد می آورد و گاهی فراموش می کند؟ 3- چگونه می شود که فرزند انسان مانند عموها یا دائی هایش می شود؟» امام علی علیه السلام رو به امام حسن علیه السلام کرده و فرمود: «ای ابا محمد! جوابش را بگو». امام حسن جوابش را فرمود؛ سپس آن مرد گفت:
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِذَلِكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صل الله علیه وآله وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّهُ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى الْحَسَنِ علیه السلام وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَصِيُّ أَخِيهِ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ الْحُسَيْنِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَشْهَدُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ أَشْهَدُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ لَا يُكَنَّى وَ لَا يُسَمَّى حَتَّى يَظْهَرَ أَمْرُهُ فَيَمْلَأَهَا عَدْلا ً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه.
سپس آن مرد برخاست و رفت. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «اى ابا محمد! دنبالش برو و ببین کجا می رود؟» امام حسن علیه السلام فرمود: «همین که پایش را از مسجد بیرون گذاشت نفهمیدم کدام جانب از زمین خدا را گرفت و رفت!» امیرالمؤمنین فرمود: «ای ابا محمد! او را می شناسی؟» امام حسن پاسخ می دهد: «خدا و پیغمبرش و امیرالمؤمنین داناترند» حضرت فرمود: «او حضرت خضر علیه السلام است».
همان طور که اشاره شد این حدیث در الکافی به واسطۀ احمد بن محمد بن خالد برقی (د. 280 ق) نقل شده است. باید توجه داشت که برقی خود صاحب کتاب المحاسن است که یکی از قدیمی ترین جوامع حدیثی به جامانده از احادیث امامیه در قرن سوم به شمار می رود و فقط بخشی از آن، یعنی حدود 11 فصل از حدود 90 فصل، امروزه در اختیار ما است. حدیث خضر در بخش موسوم به کتاب العلل، از بخش های به جامانده از المحاسن، نیز نقل شده است.برقی این حدیث را در آنجا با سند «عنه عن أبيه عن أبي هاشم الجعفري رفع الحديث قال قال أبو عبد الله» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است؛ ولی نکتۀ حائز اهمیت آن است که او به گاه ذکر شهادات خضر، این عبارات را آورده است:
أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله و أشهد أن أباک امیرالمؤمنین وصی محمد حقا حقا و لم أزل أقوله و أشهد أنک وصیه و أشهد أن الحسین وصیک حتی أتی علی آخرهم.
مسئلۀ مهمی که از مقایسۀ این دو نقل پدیدار می شود آن است که در نقل کلینی و محدثان پسین که بیشتر آن ها حدیث خود را از برقی گرفته اند، اسامی ائمه علیهم السلام به صورت کامل ذکر شده است، درحالی که کتاب المحاسن برقی از این اسامی خالی است و به جای آن عبارت «حتی أتی علی آخرهم» آمده است. این مسئله باعث شده است که برخی پژوهشگران، نص بر دوازده امام در نقل کامل این حدیث را نمونه ای از اخبار برساختۀ امامیه در نسل های پسین بدانند که برای توجیه باور آنان به دوازده امام، به نقل متقدم حدیث خضر (نقل برقی در المحاسن) افزوده شده است.
مقالۀ حاضر با تمرکز بر طرق نقل حدیث خضر و بررسی رابطۀ دو نقل متفاوت آن و ریشه یابی این تفاوت ها، می کوشد مسئلۀ انتقال این حدیث را به نحو علمی تری تبیین کند. به همین جهت نخست به جست وجوی منبع کلینی و دیگر محدثین در نقل این حدیث می پردازیم تا از این رهگذر اصالت نقل کامل حدیث خضر را در منابع متقدم بررسی کنیم؛ سپس می کوشیم تا با بررسی تمامی احادیثِ فصل مشابه در المحاسن، تفاوت های سند برقی در نقل این حدیث را ریشه یابی کنیم. در گام آخر نیز به این مسئله پرداخته می شود که در فرض دسترسی به نقل کامل حدیث خضر، چرا برقی در کتاب العلل المحاسن اسامی امامان را ذکر نکرده است.
1 – بررسی اصالت نقل کامل حدیث خضر
قبل از شروع بحث بایسته است به این پرسش مهم پاسخ داد که اگر در نقل یک روایت، بین یک منبع متقدم و یک منبع متأخر، اختلافی (اعم از زیاده یا نقصان یا تبدیل) وجود داشته باشد، آیا صحیح است که منشأ این اختلاف را منبع متأخر دانست؟ پاسخ این پرسش در حالت کلی منفی است. برای انتساب اختلافات به منبع دوم، لازم است ابتدا مرجع بودن منبع اول برای منبع دوم اثبات گردد، سپس با بررسی قرائن، انتساب تحریفات به منبع دوم نشان داده شود. در مورد حدیث خضر نیز همین قاعده پابرجاست؛ اما با بررسی ادعاهای دال بر تحریف این حدیث، مشاهده می گردد این پیش فرض که منبع کلینی و محدثین بعدی برای نقل حدیث خضر، همان حدیث موجود در المحاسن است، هیچ گاه اثبات نشده است؛ اما بر مبنای آن و با توجه به تفاوت موجود بین محتوای نقل های مختلف حدیث، این ادعا طرح شده که کلینی و دیگران، بخش شهادات خضر را بر حدیث موجود در المحاسن افزوده اند و این بخش اصالت ندارد.
لازم به ذکر است که بخش عمدۀ کتاب المحاسن برقی به دست ما نرسیده است. در بیان نجاشی، نسخه المحاسن مشتمل بر 90 بخش (کتاب) و در بیان شیخ طوسی افزون از 100 بخش، شامل موضوعاتی از فقه و حکمت و آداب و علل شرعی و توحید و سایر مراتب اصول و فروع دین، بوده است. المحاسن هرچند الهام بخش تألیف بسیاری از کتاب های بعدی و نیز از مراجع تألیف آن ها بود، اما متأسفانه از قرون میانه با انتقال بسیاری از محتوای آن به جوامع بعدی، نسخه هایش مفقود شد و امروزه تنها بخش اندکی از آن (تنها یازده فصل) به دست ما رسیده است. همچنین برقی از مصنفین بزرگ زمان خود بوده و به غیر از این کتاب، حدود 120 کتاب دیگر نیز در علوم مختلف تألیف نموده که اسامی این کتاب ها در فهرست های متقدم، موجود است؛ اما هیچ یک از آن ها نیز به دست ما نرسیده است. بنابراین روشن است که از نیافتن حدیث کامل خضر (حاوی اسامی ائمه) در اندک قسمت های بازمانده از تنها کتاب موجود برقی، نمی توان نتیجه گرفت که الزاماً او این حدیث را به شکل کامل در هیچ جای دیگری از آثارش نیز نقل نکرده و دیگران آن را جعل کرده و به او نسبت داده اند! همچنین سند متفاوت این دو حدیث، خود شاهدی بسیار مهم است که نشان می دهد منبع کلینی و دیگران در نگارش این حدیث، نقل موجود در کتاب العلل المحاسن نبوده است. تا اینجا می توان گفت که فرض اصلی و مبنایی اشکال، هیچ گاه اثبات نشده است و لذا اشکال به کلینی یا محدثین بعدی در همین حد ناوارد است.
آنچه بیان شد این پیش فرض را که کتاب العلل المحاسن منبع نقل این حدیث در مصادر پسین است، موردتردید جدی قرار می دهد؛ اما پرسشی که پیش روی ما قرار دارد و باید پاسخ گفت آن است که اگر کلینی و محدثان دیگر، این حدیث را از کتاب العلل المحاسن برنگرفته اند، پس منبع آنان در نقل این خبر چه بوده است؟ به منظور پاسخ بدین پرسش لازم است طرق این حدیث در منابع گوناگون موردبررسی قرار گیرد:
سند برخی از محدثینی که حدیث خضر را با ذکر نام تمامی ائمه (به نقل از امام جواد علیه السلام و باواسطۀ ابوهاشم جعفری و پس از او برقی) و باواسطه های مختلف نقل کرده اند، ازاین قرار است:
1 – کلینی (د 329 ق) در کتاب الحجة الکافی در «باب ما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم علیهم السلام »، حدیث 1: «عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد البرقی عن أبی هاشم داود بن القاسم الجعفری عن أبی جعفر الثانی علیه السلام »
2 – کلینی در حدیث 2 همان باب: «حدّثنی محمّد بن یحیی عن محمّد بن الحسن الصفّار عن أحمد بن أبی عبدالله عن أبی هاشم مِثله سَواءً، قال محمد بن یحیی فقلت لمحمد بن الحسن یا أبا جعفر وددت أن هذا الخبر جاء من غیر جهة أحمد بن أبی عبدالله قال فقال لقد حدثنی قبل الحیرة بعشر سنین».
3 – کاتب نعمانی در الغیبة (نوشته شده در فاصلۀ 336 تا 342 ق) : «أخبرنا عبدالواحد بن عبدالله بن یونس الموصلی، قال حدثنا محمد بن جعفر، قال حدثنا أحمد بن محمد بن خالد، قال حدثنا أبو هاشم داود بن القاسم الجعفری، عن أبی جعفر محمد بن علی علیهما السلام عن آبائه علیهم السلام قال:…»
4 – شیخ صدوق (د 381 ق) در کمال الدین، علل الشرایع و عیون اخبار الرضا علیه السلام : «حدثنا أبی ومحمد بن الحسن رضی الله عنهما، قالا حدثنا سعد بن عبدالله وعبدالله بن جعفر الحمیری ومحمد بن یحیی العطار وأحمد بن إدریس جمیعاً، قالوا حدثنا أحمد بن أبی عبدالله البرقی، قال حدثنا أبوهاشم داود بن القاسم الجعفری، عن أبی جعفر الثانی محمد بن علی علیهما السلام …»
5 – شیخ مفید (د 413 ق) در الغیبة : «أخبرنا عبدالواحد بن عبداللّه بن یونس الموصلی، قال: أخبرنا محمّد بن جعفر، قال: أخبرنا أحمد بن محمّد بن خالد، قال: أخبرنا أبو هاشم داود بن القاسم الجعفری، عن أبی جعفر محمّد بن علی علیهما السلام ، عن آبائه علیهم السلام ، قال:…»
6 – شیخ طوسی (د 460 ق) در الغیبة از طریق کلینی، طبرسی (د 548 ق) در إعلام الوری به نقل از شیخ صدوق، کراجکی (د 449 ق) در الاستنصار و ابن شهرآشوب (د588ق) در المناقب به نقل از شیخ مفید و کیدری (قرن 6) در بصائر الأنس بحضائر القدس به نقل از شیخ طوسی، شیخ صدوق، محمد بن حسن صفار (د 290 ق)، عبدالله بن جعفر حمیری (قرن 3)، محمد بن یحیی عطار (قرن 3) و أحمد بن إدریس قمی (د 306 ق)، حدیث خضر را از امام جواد علیه السلام روایت کرده اند.
تمامی محدثان یادشده، این خبر را از برقی از ابوهاشم با ذکر نام تمام ائمه نقل کرده اند. علاوه بر این ها، در منابع شیعه، نقل حدیث خضر از غیر طریق برقی نیز دیده می شود.
7 – در تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی (د. 307 ق) در ذیل آیۀ 42 سورۀ زمر، این حدیث با سند «حدثنی أبی عن أبی هشام عن داود بن القاسم الجعفری عن أبی جعفر محمد بن علی بن موسی علیهم السلام قال:…» ثبت شده است.
راوی اصلی حدیث، ابوهاشم داود بن قاسم جعفری (د. 261 ق) از تبار جعفر طیار و از بزرگان اصحاب ائمه (امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام ) بوده است. قرائن تاریخی حاکی از آن اند که وی عمری طولانی داشته و در حدود نیمۀ قرن دوم به دنیا آمده است. شیخ طوسی او را صاحب اخبار و مسائلی از اهل بیت علیهم السلام و اشعار نیکو دربارۀ ایشان می داند. همچنین وی را صاحب کتابی می خواند و طریق خود را به آن می آورد.
تا همین جا می توان ادعا کرد اولین منبع حدیث خضر، کتاب ابوهاشم جعفری بوده است؛ چراکه در سنت حدیث امامیه، عمدۀ احادیث به صورت مکتوب منتقل شده و نقل حدیثی که در کتاب یک راویِ صاحب کتاب نبوده اما به صورت شفاهی بدو منسوب می گشت، مورد تشکیک واقع می شد ؛ بنابراین از همسویی محدثین بزرگ بر نقل این حدیث از ابوهاشم، می توان وجود این حدیث را در کتاب او استنتاج کرد. این احتمال وقتی تقویت می شود که بدانیم طبق فهرست های امامیه، احمد بن محمد بن خالد برقی راوی معروف کتاب ابوهاشم بوده است. ازاین رو با توجه به تطابق انتهای سند حدیث خضر در نقل های بالا با طریق کتاب ابوهاشم جعفری، می توان احتمال داد که چهار نقل اول (یعنی نقل اول کلینی، نعمانی، صدوق و مفید) همگی از کتاب ابوهاشم بوده که برقی آن را روایت می کرده است. علاوه بر این، نقل هفتم نیز نشانگر این است که حدیث خضر در اصل کتاب ابوهاشم موجود بوده است. همچنین منبع نقل کلینی در سند دوم الکافی به احتمال قوی، یکی از کتاب های محمد بن حسن صفار است که او نیز برای نقل این حدیث، از کتاب ابوهاشم یا برقی استفاده کرده است.
حال با توجه به این که کتاب های ابوهاشم در سنت حدیث امامیه به صورت تحدیثی (با سماع و قرائت) به نسل های بعدی منتقل شده بود و تا قرن ها بعد در دسترس بوده است ، می توان به وجود حدیث خضر در کتاب ابوهاشم جعفری اطمینان یافت؛ چراکه از منظر تاریخی، اینکه چند محدث به طور مستقل از یکدیگر حدیثی را به نقل از برقی و به یک صورت تحریف کنند، عادتاً ممکن نیست.
بنابراین، آنچه بیان شد نشان می دهد که منبع اصلی حدیث خضر با نقل کامل اسامی ائمه علیهم السلام و به نقل از امام جواد علیه السلام ، کتاب ابوهاشم جعفری بوده است که بیشتر محدثین بعدی به آن کتاب از طریق برقی دسترسی داشته اند. در پی روشن شدن این نکته، سؤال دیگری ممکن است مطرح شود: اگر منبع اصلی این حدیث برای برقی و کلینی و دیگران، کتاب ابوهاشم جعفری بوده است، چرا برقی باید این حدیث را در کتاب العلل المحاسن با تفاوت هایی، هم از جهت سندی و هم متنی، نقل کرده باشد؟ بررسی این دودسته تفاوت را در دو بخش پیش رو
دنبال می کنیم.
2 – علت تفاوت های سندی نقل برقی در المحاسن
پیش تر اشاره شد که سند حدیث خضر در کتاب المحاسن به شرح زیر است:
عنه عن أبیه عن أبی هاشم الجعفری رفع الحدیث قال: قال: أبو عبدالله علیه السلام :… .
به عبارت دیگر این حدیث در المحاسن، باواسطۀ برقیِ پدر (محمد بن خالد) از ابوهاشم جعفری به صورت مرفوع به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است. درحالی که پیش تر دیدیم کلینی و دیگران، این ماجرا را از برقیِ پسر (احمد بن محمد بن خالد) مستقیماً از ابوهاشم جعفری و مسنداً از امام جواد علیه السلام روایت می کنند. بنابراین دو تفاوت اصلی سندی بین این دو نقل وجود دارد: تفاوت نخست مرتبط با حضور برقی پدر است؛ و تفاوت دوم در امامی است که روایت از او نقل شده است.
در مورد تفاوت نخست، این ابهام وجود دارد که اگر اصل خبر، روایتی یکسان و متعلق به کتاب ابوهاشم جعفری بوده است که برقیِ پسر بدون حضور پدرش، جزء سلسلۀ راویان این کتاب بوده، چرا باید در سند این حدیث در کتاب المحاسن نام پدر وی نیز ذکر شده باشد؟
به نظر می رسد پاسخ به این سؤال در گروی تمرکز بر منابع برقی پسر در نگارش کتاب المحاسن باشد. از آنجاکه حدیث خضر در کتاب العلل المحاسن
آمده، در همین راستا تمام 130 حدیث کتاب العلل را به دقت بررسی کرده و کوشیدیم با مقایسۀ اسناد آن ها با دیگر نقل های برقی و اطلاعات موجود در فهرست های متقدم، منابع آن ها را از المحاسن استخراج کنیم. حاصل بررسی به صورت جدول پیوست، قابل مشاهده است. نتیجۀ این بررسی به شرح زیر است:
1 – 91 حدیث به نقل از پدر نویسنده، محمد بن خالد برقی (یا برقیِ پدر) است.
2 – 15 حدیث به نقل از محمد بن علی ابوسمینه بوده که وی کتاب هایی مانند کتاب های حسین بن سعید داشته است. البته بیشتر این احادیث (تمام آن ها به غیراز حدیث 38 و 58) از ابوسمینه از محمد بن اسلم نقل شده که طبق قرائنی بهتر آن است که منبع این 13 حدیث را کتاب محمد بن اسلم طبری در نظر بگیریم که ابوسمینه راوی آن بوده است.
3 – 6 حدیث (احادیث 18، 76، 87، 88، 89، 95) از کتاب ابویوسف یعقوب بن یزید الأنباری السلمی نقل شده است.
4 – احادیث 81، 82 و 94 از کتاب الجامع فی الفقه از علی بن محمد القاسانی انتخاب شده است.
5 – حدیث 61 و 103 (و حدیث 6، 21 و 49 باواسطۀ پدرش) از یکی از کتاب های حسن بن محبوب اخذ شده که برقی یکی از راویان آن بوده است.
6 – حدیث ۹۷ از عبدالله بن الصلت أبو طالب القمی که برقی راوی آن بوده است.
7 – حدیث 98 از کتاب علی بن حسان الواسطی که برقی راوی آن بوده است.
8 – برای دوازده حدیث باقی مانده نیز می توان احتمالاتی داد که به دلیل پراکندگی و کمبود قرائن از ذکر آن ها صرف نظر می کنیم.
همان طور که مشخص است، حدود 70 درصد (91 حدیث) نقل های برقی در کتاب العلل به نقل از پدرش است؛ درحالی که در سرتاسر کتاب المحاسن، برقیِ پدر در کمتر از 28 درصد روایات حضور دارد. اگر این نتیجه را در کنار این دادۀ تاریخی بگذاریم که محمد بن خالد (برقیِ پدر) نیز، کتابی با همین نام (کتاب العلل) داشته ، مشخص می شود که درواقع احمد بن محمد بن خالد (برقیِ پسر) در هنگام نگارش کتاب المحاسن، کتاب العلل پدر خویش را مبنا قرار داده است. از همین رو باید باشد که وی در کتاب العلل از بسیاری مشایخ بلا واسطۀ خود، باواسطۀ پدرش نقل کرده یا باوجود داشتن امکان نقل مستقیم چند حدیث، سند منقول از پدرش را به صورت مرفوع ثبت کرده است. به عبارت دیگر اتکای برقی بر کتاب پدرش، موجب شده که در این بخش از المحاسن، با نقل های باواسطۀ برقی پسر از مشایخی مواجه شویم که طبق طرق موجود در فهارس، او مستقیماً کتاب آن ها را روایت کرده، اما به هنگام نقل روایت آنان در کتاب العلل، نقل خود را باواسطۀ پدرش مقید ساخته است. بنابراین نتیجه می گیریم که مهم ترین منبع برقی در نگارش کتاب العلل المحاسن، کتاب پدرش بوده و 91 حدیث، ازجمله حدیث خضر نیز، از همین کتاب اخذ شده اند.
با فهم این نکته، می توان از راز تفاوت صدر اسناد حدیث خضر در نقل المحاسن با دیگر نقل ها پرده برداشت؛ در حقیقت، برقیِ پدر، برخی از روایات ابوهاشم جعفری را در کتاب العلل خود آورده بوده که برقیِ پسر نیز این روایات را در کتاب العلل المحاسن به نقل از پدرش نقل کرده و طبعاً به هنگام نقل آن ها، دیگر به کتاب ابوهاشم جعفری رجوع نکرده است. این در حالی است که محدثین بعدی که کتاب ابوهاشم جعفری را از طرق مختلف در اختیار داشته اند، به هنگام نقل همین روایات از کتاب ابوهاشم، نام طریق خود (بعضاً نام برقی و بعضاً نام دیگر راویان کتاب) را در سند نقل این احادیث ذکر کرده اند.
در مورد تفاوت دوم سندها، یعنی تفاوت در امامی که حدیث به او منسوب شده است، باید گفت اولاً آشنایان با حدیث شیعه از دیدن نقل های یک حدیث یکسان از امامان مختلف تعجب نمی کنند؛ چراکه امامان بارها حدیث خود را منقول از حدیث پدرانشان دانسته بودند و در بسیاری از اوقات امامان متأخر به این امر تصریح نیز می کردند و حدیث را به نقل از امامان متقدم روایت می کردند. ثانیاً این امر خاص حدیث خضر نیست؛ مثلاً در حدیث معروف دیگری نیز که به نقل از امام جواد علیه السلام است ، می بینیم همین حدیث در کتاب المحاسن به صورت «رفعه قال: قال: أبو عبدالله علیه السلام :… ». ضبط شده است. همچنین موارد دیگری را نیز در المحاسن می توان یافت که در آن ها یک حدیث با طریق مشترک به نقل از دو امام آمده باشد.
ثالثاً ماجرای سؤال و جواب خضر، طبق اشارۀ نعمانی، از امام جواد علیه السلام به نقل از پدرانشان بوده است: «عن أبی جعفر محمد بن علی علیهما السلام عن آبائه علیهم السلام »؛ بنابراین کاملاً محتمل است که در کتاب ابوهاشم جعفری، امام جواد علیه السلام این حدیث را به نقل از آبائشان از امام صادق علیه السلام نقل فرموده باشند و اکثر محدثین بعدی، همان گونه که شیوۀ شیعۀ امامیه بوده است ، آن را از آخرین امام (امام جواد علیه السلام ) و برقی آن را از اولین امام موجود در سند (امام صادق علیه السلام ) نقل کرده باشد. مراجعه به کتاب المحاسن و دقت در مواردی که در آن عبارت «عن آبائه» آمده است، این احتمال را تأیید می کند:
برقی در 111 حدیث المحاسن، روایت از ائمه را با قید «عن آبائه» مقید کرده که غیر از موارد نقل از مشایخ سنّی مانند سَکونی، در اکثر موارد، این احادیث به نقل از پدر اوست. به عبارت دیگر، به نظر می رسد پدر وی (محمد بن خالد) در بسیاری از مواقع، سلسلۀ اسناد را از امامی تا امام دیگر ادامه می داده است. بدین ترتیب دربارۀ حدیث خضر نیز می توان گفت که برقیِ پدر این سلسله را به صورت «رفعه عن ابی عبدالله علیه السلام » درآورده است.
3- علت ذکر نشدن اسامی در نقل المحاسن
پس از آن که روشن شد منبع نقل حدیث خضر در کتاب های محدثین پسین تر از برقی، کتاب المحاسن نبوده، بلکه منبعی متقدم بر تمام این مصادر، یعنی کتاب ابوهاشم جعفری بوده است؛ ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا کتاب المحاسن حاوی اسامی ائمه علیهم السلام نیست؟ به عبارت دیگر، اگر برقی مطابق با سند کلینی، این حدیث را با نام تمام ائمه از طریق ابوهاشم در اختیار داشته، چرا خود آن را در کتاب المحاسن نیاورده است؟
قبل از هر پاسخی دوباره خاطرنشان می سازیم که با توجه به از دست رفتن اکثر ابواب کتاب المحاسن و نیز دیگر کتاب های برقی، ما نمی دانیم که آیا برقی نقل کامل این حدیث را جایی ثبت کرده بوده یا خیر؟ از این رو نفیاً یا اثباتاً نمی توان در این باره قضاوت کرد؛ اما اگر دربارۀ نقلی از حدیث خضر که در کتاب العلل المحاسن موجود است اشکال شود، باید گفت که این سؤال از عدم آشنایی با روش حدیث نگاری برقی پسر و پدر ناشی شده است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.
در بین محدثین سنی و شیعه، تبویب کتاب ها و اینکه روایات مشابه را زیر یک موضوع آورده و قسمت های غیر مربوط با عنوان باب را نقل نکنند، از دیرباز امری مرسوم بوده است؛ همچنان که خود برقی بار دیگر در همین کتاب المحاسن و در بخش کتاب العلل، در نقل حدیث 63، فقط قسمت های مربوط به عنوان باب را از حدیث انتخاب نموده و به تقطیع خود تصریح نموده است: «جاء نفر إلی رسول الله صل الله علیه وآله فقالوا فی حدیث سألوه عنه طویلا: یا محمد!…». درحالی که نقل کامل این حدیث در دیگر کتاب ها، ازجمله از طریق خود برقی اما با سندی دیگر، آمده است. در مورد حدیث خضر منقول در المحاسن نیز باید توجه کرد که این حدیث در کتاب العلل آمده است که هدف از نگارش آن، بیان علت نقل پدیده های مختلف است، نه اعتقادات و امامت؛ لذا او سؤالات خضر و پاسخ های امیرالمؤمنین علیه السلام را که به این موضوع مرتبط بوده در آنجا ذکر کرده و آخر روایت را که شامل نام تمام ائمه بوده و به عنوان باب ارتباطی نداشته، با عبارت «حتی اتی علی آخرهم» خلاصه کرده است. کما این که وقتی شیخ کلینی این روایت را در کتاب الحجه الکافی نقل می کند، از ذکر پاسخ های داده شده به سؤالات خضر که در ارتباط با موضوع باب نیست، صرف نظر کرده است.
برای روشن تر شدن علت تفاوت متن حدیث خضر در نقل برقی با دیگران، آگاهی از شیوۀ برقی در تقطیع و خلاصه سازی احادیث نقش مؤثری دارد. لذا بازهم به سراغ بررسی آماری احادیث کتاب العلل می رویم. با تطبیق دادن احادیث کتاب العلل المحاسن با نقل های مشابه آن در دیگر کتاب ها، متوجه وجود تفاوت هایی در متون تعداد زیادی از این احادیث می شویم.
در جدول پیوست، سعی شده است احادیث مشابه با اخبار کتاب العلل المحاسن در دیگر کتاب های حدیثی، از جهت متنی با هم مقایسه گردند. اگر چندین روایت مشابه یافت می شد، روایتی ترجیح داده می شد که اولاً متقدم تر بوده و ثانیاً سند آن بیشترین مشابهت را با سند برقی در المحاسن داشته باشد. در فرآیند مشابه یابی برای هر روایت المحاسن، پنج حالت زیر رخ داد (هر حالت با تعداد موارد رخدادش آمده است):
1 – یافت نشدن هیچ روایت مشابهی. (32 روایت)
2 – نقل از محاسن: وجود روایت مشابه با همان سند برقی در المحاسن. (6 روایت)
3 – نقل از برقی: وجود روایت مشابه به نقل از برقی اما با سندی متفاوت از المحاسن. (9 روایت)
4 – نقل از منبع برقی: وجود روایت مشابه بدون وساطت برقی اما به نقل از منبع برقی . (48 روایت)
5 – نقل مستقل: وجود روایت مشابه با سندی متفاوت، بدون نقل از برقی یا منبع برقی. (35 روایت)
در همان ابتدای امر مشخص گردید که از 98 روایتی که مشابهی برای آن ها یافت شد، 35% روایات در نقل المحاسن تقطیع یا خلاصه شده اند؛ اما برای دقت بیشتر آمار به نظر می رسید که بهتر باشد تنها روایاتی مدّ نظر قرار گیرند که با نقل المحاسن، منبعی مشترک نیز داشته باشند؛ چراکه در غیر این صورت، علت تفاوت متن را نمی توان لزوماً در شیوۀ برقی منحصر دانست. در این بین، روایات دستۀ 2 و 3 و 4 برای ما اهمیت دارد که مجموعاً 63 روایت هستند. تعداد احادیث این سه دسته، چیزی در حدود 40% تمامی روایات کتاب العلل می شود که در آن ها تقطیع یا خلاصه سازی صورت گرفته است. این عدد به خصوص ازآن جهت قابل توجه است که بسیاری از این موارد، در جهت حذف توضیحات نامربوط به موضوع باب بوده است.
برای مقایسۀ دقیق تر با مورد حدیث خضر، اگر دامنۀ روایات مشابه را به کتاب الکافی محدود سازیم، از 65 روایت دارای مشابه در الکافی، 41 روایت در سه دستۀ فوق الذکر قرار می گیرند که پس از تطبیق با روایت مشابه در الکافی، معلوم می گردد که 39% آن ها خلاصه شده اند. می بینیم که درصد تقطیعات، تغییر محسوسی نکرد. لذا می توان نتیجه گرفت که برقی (پدر یا پسر) در جهت تبویب بهتر یا به خاطر التزام به اختصار، به تقطیع و خلاصه سازی روایات می پرداخته که این شیوۀ او، با بررسی تطبیقی روایات کتاب العلل به خصوص روایات بلند آن، قابل مشاهد است.
از آنچه بیان شد به اختصار می توان نتیجه گرفت که برقی یا پدرش در حداقل کتاب العلل المحاسن، اخبار را به صورت خلاصه شده نقل کرده و تنها بخش های مرتبط با عنوان باب را آورده اند. این مطلب می تواند وجه قابل قبولی برای کوتاه تر بودن نقل حدیث در المحاسن باشد؛ به ویژه وقتی بدانیم که بخش ذکر شده از پاسخ های امام حسن علیه السلام نیز طبق نقل های باقی مانده در دیگر نگاشته ها، مشخصاً خلاصه شده و از نظر تعداد کلمات، حدوداً به نصف تقلیل یافته است ؛ لذا جا دارد ادعا کنیم برقی به مانند شیوۀ خود در نقل دیگر احادیث بلند، بخش اعظم شهادات خضر را که طبق نقل الکافی، حدود 130 کلمه بوده است، با عبارت 4 کلمه ای «حتی اتی علی آخرهم» جایگزین کرده است. همچنین باید توجه داشت که این عبارت که برقی یا پدر او، از آن برای خلاصه سازی بهره برده است، به خودی خود نشان گر آن است که نزد وی تعداد و نام ائمه معلوم بوده است و تحلیل برخی از محققین غربی مبنی بر نامعلوم بودن تعداد ائمه برای محدثین پیش از غیبت، انگاره ای ناصواب است. با توجه به توضیحات بالا، به هیچ عنوان از آن نمی توان نامعلوم بودن امامان دیگر نزد او را برداشت کرد.
گذشته از این موارد، باید اضافه کرد که نقل برقی در کتاب العلل خالی از اضطراب نیست. جملۀ ذکر شده در انتهای نقل او که هویّت حضرت خضر علیه السلام را معین می سازد، طبعاً باید از امیرالمؤمنین علیه السلام باشد، ولی در پاسخ پرسش فردی نامعلوم، از امام صادق علیه السلام نقل شده است. ممکن است احتمال داده شود که این امر به خاطر نقل شدن حدیث خضر (در المحاسن) از امام صادق علیه السلام بوده و لذا این جمله نیز از ایشان نقل می شود؛ اما باید توجه داشت که علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود، حدیث خضر را از غیر طریق برقی و ابوهاشم و با سندی منتهی به امام صادق علیه السلام نقل نموده است. مقایسۀ نقل برقی با نقل تفسیر قمی، حاکی از آن است که نقل المحاسن نمی تواند از امام صادق باشد؛ چراکه در تفسیر قمی نیز این امیرالمؤمنین علیه السلام است که هویّت خضر را بیان می کند.
علاوه بر این با توجه به دیگر ناهمخوانی های موجود در متن حدیث منقول در المحاسن ، به نظر می رسد این اضطراب ها ناشی از آن باشد که محمد بن خالد، حدیث خضر را نه از روی کتاب ابوهاشم، که به اتکای حافظۀ خود ثبت کرده است . با توجه به سن برقی و ابوهاشم و زمان احتمالی ملاقات آن دو نتیجه می گیریم که ابوهاشم در اواخر عمر خود کتابش را به برقی پسر اجازه داده بوده است؛ بنابراین در زمان حیات برقیِ پدر (یعنی در حدود 30 سال قبل از اجازۀ کتابش به برقی پسر) به احتمال زیاد هنوز کتاب خود را تکمیل نکرده بوده و این ماجرا نهایتا به طور شفاهی و متکی بر حافظه، در کتاب محمد بن خالد برقی ثبت شده است.
نتیجه گیری
بررسی تحلیلی اسناد حدیث شهادت خضر علیه السلام بر دوازده امام علیهم السلام نشان می دهد این خبر با ذکر کامل اسامی ائمه علیهم السلام در کتاب ابوهاشم جعفری که از ثقات اصحاب ائمه بوده، وجود داشته است. سپس از آن کتاب به آثاری چون کتاب الکافی کلینی و دیگر منابع حدیثی امامیه در قرن سوم و چهارم راه یافته است. بررسی آماری احادیث کتاب العلل که در این مقاله صورت گرفته است، نه تنها به منبع یابی حدیث خضر کمک می رساند، بلکه از علت وجود تفاوت در نقل برقی و دیگران نیز رمزگشایی می کند. منبع نقل حدیث خضر و 70 درصد احادیث کتاب العلل، کتابی از پدر برقی با همان نام کتاب العلل بوده است که برقی پسر برای نقل احادیث این بخش، به طور کامل بر نقل پدر اتکا کرده است و ازاین روی نام او به عنوان واسطۀ نقل در سند اضافه شده است. از طرف دیگر، معلوم شد که شیوۀ برقیِ پدر، خلاصه سازی اسناد بوده که به مرفوع شدن آن ها می انجامیده است. این شیوه موجب شده تا نقل امام جواد علیه السلام از آبائشان از امام صادق علیه السلام ، در سند اصلی حدیث به سند «رفعه عن الصادق علیه السلام » در نقل المحاسن تقلیل پیدا کند. همچنین رمز تفاوت متن احادیث نیز، در شیوۀ برقی پدر یا پسر در تقطیع و خلاصه سازی احادیث متناسب با موضوع و عنوان باب خود نهفته است که اثر خود را در حدود 40 درصد احادیث این بخش نشان داده است. همچنین توجه به سن راویان و اضطراب حدیث در نقل المحاسن، نمایانگر نقل شفاهی برقی پدر است.
جدول پیوست:
بررسی تطبیقی احادیث کتاب العلل از المحاسن ( با ذکر منبع نقل)
با احادیث مشابه در الکافی و دیگر کتب حدیثی
صاحب کتاب منبع نقل مشابه حدیث وضعیت نقل مشابه وضعیت تقطیع
1 محمد بن خالد –
2 محمد بن خالد کافی، 8، 243 نقل از برقی تقطیع در محاسن
3 محمد بن خالد کافی، 2، 455 نقل از برقی –
4 محمد بن خالد بصائر الدرجات، 1، 328 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
5 محمد بن خالد –
6 محمد بن خالد کافی، 6، 35 نقل از منبع برقی تقطیع در نقل مشابه
7 محمد بن خالد کافی، 5، 382 نقل مستقل –
8 محمد بن خالد کافی، 4، 90 نقل مستقل تقطیع در محاسن
9 محمد بن خالد –
10 محمد بن أسلم کافی، 7، 369 نقل از برقی تقطیع در محاسن
11 محمد بن خالد کافی، 7، 403 نقل از منبع برقی تقطیع در نقل مشابه
12 محمد بن خالد تهذیب، 3، 328 نقل از منبع برقی –
13 محمد بن خالد کافی، 3، 550 نقل از منبع برقی –
14 محمد بن خالد –
15 ابن فضال کافی، 3، 577 نقل از منبع برقی –
16 محمد بن خالد کافی، 7، 349 نقل مستقل –
17 محمد بن أسلم کافی، 7، 206 نقل مستقل –
18 يعقوب بن يزيد –
19 محمد بن خالد کافی، 7، 185 نقل از منبع برقی –
20 محمد بن خالد کافی، 7، 179 نقل از منبع برقی –
21 محمد بن خالد کافی، 3، 94 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
22 محمد بن خالد کافی، 3، 92 نقل از برقی تقطیع در محاسن
23 محمد بن خالد کافی، 7، 185 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
24 محمد بن أسلم کافی، 4، 374 نقل مستقل تقطیع در نقل مشابه
25 محمد بن أسلم کافی، 6، 245 نقل مستقل –
26 محمد بن أسلم کافی، 5، 498و اختصاص، 218 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
27 محمد بن خالد کافی، 3، 72 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
28 محمد بن أسلم کافی، 6، 499 نقل از برقی –
29 محمد بن أسلم کافی، 3، 433 نقل از محاسن تقطیع در محاسن
30 محمد بن أسلم کافی، 5، 376 نقل مستقل تقطیع در محاسن
31 محمد بن أسلم کافی، 3، 208 نقل مستقل –
32 حسن بن علي الوشاء کافی، 1، 385 نقل مستقل تقطیع در محاسن
33 محمد بن أسلم کافی، 3، 453 نقل مستقل تقطیع در محاسن
34 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 327 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
35 محمد بن خالد کافی، 3، 227 نقل از منبع برقی –
36 محمد بن خالد –
37 محمد بن خالد علل الشرایع، 1، 299 نقل مستقل –
38 محمد بن علی کافی، 3، 170 نقل مستقل –
39 محمد بن خالد کافی، 3، 181 نقل از منبع برقی –
40 محمد بن خالد کافی، 4، 383 نقل مستقل –
41 محمد بن خالد –
42 محمد بن خالد کافی، 5، 499 نقل از منبع برقی –
43 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 383 نقل از محاسن –
44 محمد بن خالد خصال، 1، 292 نقل از برقی تقطیع در نقل مشابه
45 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 345 نقل مستقل –
46 محمد بن خالد کافی، 5، 93 نقل مستقل تقطیع در محاسن
47 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 542 نقل از منبع برقی –
48 محمد بن خالد کافی، 3، 498 نقل مستقل –
49 محمد بن خالد کافی، 3، 548 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
50 محمد بن خالد –
51 محمد بن خالد کافی، 4، 377 نقل مستقل –
52 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 370 نقل از منبع برقی –
53 محمد بن خالد خصال، 2، 387 نقل مستقل –
54 محمد بن خالد کافی، 4، 94 نقل از منبع برقی –
55 محمد بن خالد کافی، 5، 33 نقل از منبع برقی –
56 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 438 نقل مستقل –
57 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 439 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
58 محمد بن علی –
59 محمد بن خالد کافی، 5، 125 نقل از منبع برقی –
60 إبراهيم بن هاشم کافی، 2، 520 نقل از منبع برقی –
61 حسن بن محبوب –
62 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 338 نقل از محاسن –
63 محمد بن خالد امالی صدوق، 187 نقل از برقی تقطیع در محاسن
64 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 334 نقل مستقل تقطیع در محاسن
65 محمد بن خالد –
66 محمد بن خالد –
67 محمد بن خالد کافی، 3، 346 نقل مستقل –
68 محمد بن خالد –
69 محمد بن خالد تهذیب، 2، 184 نقل مستقل تقطیع در محاسن
70 محمد بن خالد –
71 حفص بن سالم
أبوولاد الحناط کافی، 3، 449 نقل از منبع برقی –
72 أيوب بن نوح تهذیب، 3، 281 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
73 محمد بن خالد کافی، 3، 373 نقل مستقل –
74 محمد بن خالد –
75 ابن فضال –
76 يعقوب بن يزيد استبصار، 1، 422 نقل مستقل –
77 محمد بن خالد –
78 محمد بن خالد –
79 محمد بن خالد –
80 إبراهيم بن هاشم کافی، 3، 508 نقل مستقل تقطیع در نقل مشابه
81 علي بن محمد القاساني کافی، 5، 28 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
82 علي بن محمد القاساني علل الشرایع، 2، 442 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
83 محمد بن خالد کافی، 1، 118 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
84 عبد الله بن محمد صاحب الحجال کافی، 8، 219 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
85 محمد بن خالد بصائر الدرجات، 1، 522 نقل مستقل تقطیع در نقل مشابه
86 أحمد بن محمد بن أبي نصر کافی، 6، 402 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
87 يعقوب بن يزيد کافی، 1، 118 نقل مستقل –
88 يعقوب بن يزيد –
89 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 570 نقل از منبع برقی –
90 العباس بن معروف –
91 محمد بن عیسی علل الشرایع، 2، 415 نقل از منبع برقی –
92 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 509 نقل از منبع برقی –
93 محمد بن خالد کافی، 4، 184 نقل از منبع برقی تقطیع در نقل مشابه
94 علي بن محمد القاساني کافی، 2، 85 نقل از منبع برقی –
95 محمد بن خالد يعقوب بن يزيد کافی، 3، 351 نقل مستقل تقطیع در محاسن
96 محمد بن خالد –
97 عبد الله بن الصلت –
98 علي بن حسان الواسطي –
99 محمد بن خالد کافی، 1، 525 نقل از برقی تقطیع در محاسن
100 محمد بن خالد علل الشرایع، 1، 8 نقل مستقل –
101 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 583 نقل از محاسن –
102 محمد بن خالد کافی، 5، 382 نقل از منبع برقی –
103 حسن بن محبوب علل الشرایع، 1، 274 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
104 محمد بن أسلم کافی، 6، 242 نقل از برقی تقطیع در محاسن
105 محمد بن علی –
106 محمد بن أسلم کافی، 6، 245 نقل مستقل –
107 محمد بن خالد عیون اخبار، 2، 83 نقل مستقل تقطیع در نقل مشابه
108 محمد بن خالد کافی، 1، 65 نقل از منبع برقی –
109 محمد بن خالد علل 2، 436 نقل مستقل –
110 محمد بن خالد کافی، 4، 191 نقل مستقل تقطیع در محاسن
111 محمد بن خالد تفسیر قمی، 2، 224 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
112 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 435 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
113 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 399 نقل از محاسن –
114 محمد بن خالد علل الشرایع، 2، 398 نقل از منبع برقی –
115 محمد بن خالد کافی، 4، 189 نقل از منبع برقی –
116 ابن فضال کافی، 4، 561 نقل از منبع برقی –
117 محمد بن خالد کافی، 4، 526 نقل مستقل –
118 محمد بن خالد –
119 محمد بن خالد –
120 محمد بن خالد –
121 محمد بن خالد –
122 محمد بن خالد کافی، 5، 498 نقل از منبع برقی تقطیع در نقل مشابه
123 محمد بن خالد –
124 محمد بن خالد –
125 محمد بن خالد –
126 محمد بن خالد کافی، 2، 579 نقل از محاسن –
127 محمد بن خالد کافی، 4، 489 نقل مستقل تقطیع در نقل مشابه
128 محمد بن خالد کافی، 4، 519 نقل از منبع برقی تقطیع در محاسن
129 محمد بن خالد کافی، 4، 184 نقل از منبع برقی –
130 أحمد بن محمد بن أبي نصر کافی، 4، 428 نقل از منبع برقی –
فهرست منابع :
ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام ، 4 جلد، علامه – قم، چاپ: اول، 1379 ق.
ابوالصلاح الحلبی، تقی بن نجم، تقریب المعارف، 1 جلد، الهادی – قم، چاپ: اول، 1404 ق.
ابن بابویه، محمد بن علی (صدوق)، الخصال، جامعه مدرسین، قم، 1362.
————–،عیون أخبار الرضا علیه السلام ، نشر جهان، تهران، 1378.
————–، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1413 ق.
————–، کمال الدین و تمام النعمة، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1395 ق.
ابن غضائری، أحمد بن الحسین، الرجال، دار الحدیث، قم، 1364.
اصفهانی، علی بن حسین (ابو الفرج)، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بی تا.
الویری، محسن، نقد نظریه ای در پیدایش شیعه اثنی عشری، فصلنامۀ پژوهشی دانشگاه امام صادق، سال اول، شمارة دوم، 1374.
برقی، أحمد بن محمد بن خالد، المحاسن، تحقیق جلال الدین محدث، دار الکتب الاسلامیة، قم، 1371.
————–، المحاسن، تحقیق سید مهدی رجائی، تحقیق سیدمهدی رجائی، المجمع العالمی لأهل البیت، بی جا، 1432.
————–، مکارم الاخلاق و مکارم الافعال من المحاسن، مصحح: محمد برکت، علوم الحدیث، العدد 5، 1420.
————–، رجال، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1383 ق.
بهبودی، محمد باقر، معرفة الحدیث، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1362
حسینی، سیدعلیرضا؛ بهرامی، علیرضا؛ بازخوانی سیرۀ حدیثی محمد بن خالد برقی؛ پژوهش های قرآن و حدیث (مقالات و بررسی ها): دوره 45، شماره 2، پاییز و زمستان 1391.
ضر رازی حبلرودی، خضر بن محمد، التوضیح الأنور فی دفع شبه الأعور، محقق: سیدمهدی رجایی، کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1383 ش.
رحمتی، محمد کاظم، غیبت صغری و نخستین بحران های امامیه، تاریخ اسلام، شماره 25، بهار 1385.
سمعانی، عبد الکریم بن محمد، الأنساب، مصحح: عبد الرحمن بن یحیی معلمی، دائرة المعارف العثمانیة، حیدرآباد، بی تا.
شبیری زنجانی، سید محمدجواد، نعمانی و مصادر غیبت (1)، انتظار موعود، شماره 18، بهار و تابستان 1385
(منتسب به) صاحب بن عباد، نصرة مذاهب الزیدیه، تحقیق ناجی حسن، الدار المتحده للنشر، بیروت، 1986 م
صدرائی خویی، علی، کافی پژوهی در عرصۀ نسخه های خطی، محقق: حسینی اشکوری، صادق، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، قم، ۱۳۸۷
طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، 2 جلد، نشر مرتضی – مشهد، چاپ: اول، 1403 ق.
طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، 1 جلد، اسلامیه – تهران، چاپ: سوم،
1390 ق.
طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة، 1 جلد، بعثت – ایران؛ قم، چاپ: اول، 1413 ق.
طوسی، محمد بن الحسن، رجال، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1373
————–، فهرست کتب الشیعة وأصولهم وأسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، ستاره، قم، 1420 ق.
عاملی نباطی، علی بن محمد، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، المکتبة الحیدریة، نجف، چاپ اول، 1384 ق.
قربانی زرین، رضا؛ معارف، مجید؛ احمد بن محمد بن خالد برقی در آیینه المحاسن، لسان صدق، شماره 1، تابستان 1391.
————–، اصالت حدیث شیعه با رویکرد مقامات ائمه علیهم السلام تا پایان قرن چهارم (پایان نامۀ دکترا)، دانشگاه تهران، تابستان 1393.
قطب الدین راوندی، سعید بن هبةالله، قصص الأنبیاء علیهم السلام ، مرکز پژوهش های اسلامی، مشهد، چاپ اول، 1409 ق.
قندهاری، محمد، تحمل کتب حدیثی در شیعۀ امامیه تا زمان شیخ طوسی (پایان نامۀ ارشد)، دانشگاه تهران، شهریور 1392.
قمی، علی ابن ابراهیم، تفسیر القمی، دار الکتاب، قم، 1404 ق.
کراجکی، ابوالفتح محمد بن علی، الاستنصار فی النص علی الائمه الاطهار (الاستبصار)، به تصحیح محمد اسلامی یزدی، میراث حدیث شیعه، دفتر دوم.
کشّی، محمد بن عمر، رجال الکشّی، 1 جلد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، مشهد، چاپ اول، 1409 ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407 ق.
مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق.
————–، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، 26 جلد، دار الکتب الإسلامیة – تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.
مدرسی طباطبائی، سید حسین، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ترجمۀ رسول جعفریان و علی قرائی، قم: مورخ، 1386 ش.
مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب، 1 جلد، انصاریان – ایران؛ قم، چاپ: سوم، 1384 / 1426.
مهدوی راد، محمدعلی؛ دلبری، سیدعلی، بررسی آسیب تقطیع نادرست در روایات، فصلنامه علوم حدیث، سال 15، شماره اول.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، 1 جلد، نشر صدوق – تهران، چاپ: اول، 1397 ق.
نویری، أحمد بن عبد الوهاب، نهایة الأرب فی فنون الأدب، نویری – قاهرة، چاپ: اول، 1423 ق.
Kohlberg, Etan, From Imāmiyya to Ithnā-’ashariyya, Bulletin of the School of Oriental and African Studies, Volume 39, Issue 03, October 1976.
Newman, Andrew, The Formative Period of Twelver Shi’ism: Hadith as Discourse Between Qum and Baghdad; Richmond: Curzon, 2000.
Vilozny, Roy, Réflexions sur le Kitab al-‘Ilal d’Ahmad b. Muhammad al-Barqi (m. 274 ou 280) in Amir-Moezzi M. A. and Bar-Asher M. M. (eds.), Le Shi’isme Imamite Quarante Ans Après – Hommage à Etan Kohlberg, Turnhout, 2009, pp. 417-35.
نرم افزار درایة النور (نسخه 1.2)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، سال 90.