جدّيت علما در اشتغال به بحث و درس به حدّى عجيب و غريب بوده كه نمى شود بيان كرد. گفتن آن خيلى مشكل است، مخصوصا محقّقين آنها.
استاد ما(حاج شيخ محمّد حسين اصفهانى ـ رحمه اللّه. معروف به كمپانى.) نقل مى كرد كه تنها يك بار در درس مرحوم آخوند خراسانى شركت ننمودم. علّت آن هم اين بود كه باران شديدى آمده بود و من يقين كردم كه آن مرحوم براى تدريس نمى آيد؛ زيرا هنگام باريدن باران در جلوى خانه ى ايشان آب فراوان جمع مى شد و لذا عبور و مرور از آن قطع مى شد؛ ولى بعد معلوم شد كه يكى از اهل علم پايش را بالا مى زند و مرحوم آخوند را پشت مى گيرد و از آب عبور مى دهد! با چه مشقّت ها و سختى ها عمرى در راه درس و تدريس و بحث گذراندند و هيچ احساس خستگى و فتور نكردند!
يك وقت مرحوم آخوند بر بالاى منبر فرموده بود: اين تدريس فكرِ چهل سال قبل است، ولى رياست نگذاشت فكر كنم.
استاد ما يك مرتبه ى ديگر هم براى درك مجلس درس آخوند با ترن( قطار.) خصوصى و در بست خود را مى رساند. ظاهرا از بغداد به كربلا و از آن جا به نجف؛ ولى همين كه به مجلس درس مى رسد، آخوند ـ رحمه اللّه ـ بسم اللّه درس را شروع مى كند. گويا استاد ما مى دانسته كه درس اوّل در چه مبحثى است، آن را بدون حضور در درس استادش نوشته و به شاگردان حاضر در درس عرضه نموده بود، و درست مطابق درس استاد در آمده بود. در هر حال، استاد ما سيزده سال در درس مرحوم آخوند شركت كرده بود، و دوره ى اصول آخوند ـ رحمه اللّه ـ چهار سال طول مى كشيده است.
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد