راويان جريان عاشورا را مى توان به دو گروه تقسيم كرد:
الف. خود اهل بيت امام حسين(ع) كه خود در صحنه حاضر بودند، خصوصاً زينب كبرى(س) و امام سجاد و امام باقر(ع)، كه بسياري از وقايع از اين بزرگواران نقل شده است.
ب. راويانى كه در لشكر عمر بن سعد بودند، از افراد لشكر، كه كيفيت قتلها و جنگ را نقل كرده اند، حتى در مواردى خود قاتلان، كار خود را توضيح دادهاند؛ مثلاً، حميد بن مسلم ازدى، وقايع گزار كربلاست. او از لشكريان عمر سعد بود كه روز عاشورا، پس از شهادت امام حسين(ع) بر سر آتش زدن خيمه ها با شمر مجادله داشت، از جمله كسانى بود كه سر امام حسين(ع) را به كوفه بردند. در لشكر توّابين هم حضور داشته و به قولى از اصحاب امام سجاد(ع) بوده است. بيشتر وقايع كربلا از قول او نقل شده است، {V(جواد محدثى: «فرهنگ عاشورا»، صفحه 154) V}.
شريك بن اعوربن حارث همداني يكي ديگر از اين راويان است. وي همراه عبيدالله بن زياد از بصره به كوفه آمد، ولي بيمار شد و در منزلي كه مسلم بن عقيل پنهان شده بود بستري گرديد و با مسلم گفت وگوها داشت و از آنچه در كوفه و روزهاي قبل و بعد واقعه رخ داد كاملاً با خبر و شاهد حوادث و اوضاع و احوال آن ايام بوده است. ضحاك مشرقي از ديگر راويان است. وي يكي از اهالي كوفه بود كه دعوت امام را براي ياري نپذيرفت، ولي شب و روز تمام قضاياي عاشورا را كه به چشم خود ديده بود در كوفه نقل مي كرد. بسياري از اخبار كربلا توسط اين مرد روايت شده و گويي كه وقايع نگار يا سخن گوي حسين بن علي (ع) بوده و وظيفه داشته اخبار اين حادثه را به گوش همه برساند.
شبث بن ربعي هم كه از فرماندهان عمربن سعد (سردار سپاه ابن زياد) در كربلا بود، چند سال پس از حادثه عاشورا، در زمان حكومت مصعب بن زبير، از اين فاجعه سخن مي گفت.
علاوه بر افراد مذكور، راويان موثق بسياري را مي توان نام برد كه شاهد عيني حادثه بوده اند و گزارش آنان براي شيعه و سني حجت و سند است. در اين جا فقط به يك نمونه بسنده مي شود و از امام علي بن الحسين زين العابدين (ع) ياد مي كنيم كه سند برخي از روايات ابومخنف با دو واسطه به آن حضرت مي رسد. ابومخنف رواياتي نيز با يك واسطه از امام محمد باقر(ع) و رواياتي چند هم بي واسطه از امام جعفر صادق(ع) نقل كرده است. كتاب مقتل الحسين(ع) ابومخنف كه بر پايه منابع شفاهي محكمي نظير آنچه گفتيم، تدوين يافته بود از طريق راويان ثقه اي نظير هشام بن محمدبن السائب كلبي، نسب شناس معروف كوفي (ه.م ۲۰۶ )، به دست مورخان بعدي چون واقدي (ه.م۲۰۷)، طبري (ه.م۳۱۰)، ابن قتيبه (ه.م۳۲۲ )، مسعودي (ه.م۳۴۵ )، شيخ مفيد (ه.م۴۱۳ )و ديگران رسيده است.
منبع:پرسمان