حاجی را خوب میشناختم و همینطور برادر بروجردی را. میدانستم اهل خیالپردازی و حرفهای بیاساس نیستند. اگر چیزی میگویند: حتماً از روی حساب و کتاب است. گفتم: «حاجی! ما نیروی کافی نداریم. همینطور مهمّات…» نگذاشت حرفم را تمام کنم. با لبخندی ادامه داد: «میدانم ولی یادت باشد تکیهی ما به امکاناتمان نیست. به لطف خدا موفّق میشویم.»
رسم خوبان 24 – توکّل و اعتماد به خدا، ص 49. / مروارید گمشده، ص 66.