«هنگام نماز» و «هنگامه ارتباط با خدا»، لحظات شيرين و معنوى  زندگىماست. اما اين لحظات از ديگر ساحتهاى زندگى ما جدا نيست؛ پريشانى در برنامه روزانه و نگرانى نسبت به آينده، در كاهش نشاط روحى و به دنبال آن كاستن معنويت نماز مؤثر است. يكى از شاگردان علامه طباطبائى، از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مىبرد؛ به خدمت وى رسيد و راهكارى خواست. ايشان نخست از پاسخ خوددارى كرد؛ پس از چند بار اصرار به شاگرد خود رو كرد و فرمود: شما نمىتوانى! شاگرد گفت: آقا شما بفرماييد حداقل اگر كسى پرسيد به او بگويم. علامه فرمود: «فكر در نماز دنباله افكار شبانه روز است؛ كسى كه صبح تا ظهر به ياد خدا نبوده، نمىتواند هنگام نماز ياد خدا را استمرار بخشد».

بنابراين توصيه مىشود محيط زندگى و خوابگاه را از حالت يكنواختى و خسته كننده، بيرون آوريد و با يك برنامه ريزى مناسب به كارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با ديگران بپردازيد. در واقع به همه كارهاى روزانه خود رنگ خدايى بدهيد و پيش خود بگوييد: «خدايا! من در خوابگاه و كلاس و در طول روز آنچه تو دوست دارى، انجام مىدهم. تو نيز قلب مرا از محبت خود آكنده ساز و نگرانى آينده را از دل من برگردان. چنين رازگويى و نيازخواهى صادقانه با خدا، دريچهاى از نور و عرفان به سوى انسان مىگشايد و تداوم اين عهد و پيمان، مشكلات را يكى پس از ديگرى برطرف مىسازد.

پيامبر گرامى (صلیاللهعلیهوآله) مىفرمايد: «هرگاه بنده به نماز ايستد و فكر و دلش  متوجه خداىتعالى باشد؛ چون نماز را تمام كند، همچون روزى باشد كه از مادر متولد شده است».[1]

و از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است كه: «من دوست مىدارم مؤمنى را كه هنگام اداى نماز واجب، با دل و جان متوجّه خدا شود و قلبش به امور دنيايى مشغول نباشد. اگر مؤمنى چنين كند، خداوند هم به او رو مىكند و قلوب مومنان را نيز متوجه او مىسازد و او را محبوب آنها مىكند؛ همانگونه كه خدا او را دوست دارد».[2]

آرى اگر بندهاى يك بار رو به خدا كرده، در برابر عظمت و بزرگى او سر تعظيم فرود آورد و خضوع و خشوع كند؛ خداى تعالى بارها با نظر لطف و رحمت و كرامت به او توجّه مىكند و او را به مقامات بالاى انسانى و كمال نهايى رهنمون مىشود و چه شيرين و مهم است كه خداى تعالى با آن عظمت و بزرگىاش، بنده فقير و سرتا پا نياز را مورد توجّه و ياد خود قرار دهد. پس نمازهايمان را كوچك نشماريم و در اداى آنها كوتاهى نكنيم كه نماز، عبد را به معبودش رسانده به او آرامش مىدهد.[3]

اميرالمؤمنين على (علیهالسلام) در معناى «قد قامت الصلاة» مىفرمايد: «حَاَن وَقْتَ الزِّيارةِ و المُناجاةِ و قَضاءِ الحَوائجِ وَ دَرْك المُنى و الوُصول اِلى اللهِ عزّ و جلّ و اِلى كَرامته و عَفْوهِ و رضِوانه و غفرانه»؛[4] «عبارت قد قامت  الصلاة؛ يعنى، وقت زيارت و مناجات و قضاى حوايج و رسيدن به آرزوها و وصال خداى تعالى و كرامت و عفو و بخشش و رضوان او رسيد».

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:رحیم کارگر/پرسش وپاسخ دانشجویی


[1] – ثواب الاعمال، ص 167، ح 1.

[2] – همان، ص 163، ح 1.

[3] – ر.ك: نماز وسيله قرب و معرفت خدا، ص 22.

[4] – معانى الاخبار، ص 41.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *