به دلايل متعددى برخى افراد بيش از حد ، تمركز حواس خود را از دست مىدهند و نمى توانند بر روى يك موضوع دقت و توجه داشته باشند. تمركز حواس، حالتى ذهنى و روانى است كه در آن حالت، تمام قواى حسى، روانى و فكرى انسان روى موضوع خاصى متمركز مىشود و تضمين كننده امر يادگيرى و انجام صحيح كارها و رهايى از خطرات احتمالى است. به هر حال در يك جمعبندى كلى، مىتوان گفت: بيشتر افراد به دلايل عمده زير، با عدم تمركز فكر و حواس مواجه مىشوند:

1 – كسانى كه خود را به انجام دادن كارى مجبور مىكنند در حالىكه تمايل درونى چندانى به آن ندارند. در اين صورت تمام قواى ذهنى  و روانىشان به طور خودكار از آن موضوع پرت مىشود و دچار حواسپرتى مىگردند. چنين افرادى ممكن است مدتها با بىعلاقگى كارهايى انجام دهند يا به دنبال درس يا رشته تحصيلى خاصى، تلاشهايى كنند و به عبارت ديگر خود را مجبور به انجام دادن آن كار يا مطالعه مىبينند.

2 – فشارهاى روانى نيز از عوامل عمده تشتت فكرى است. بيشتر افراد زمانى كه با مسئلهاى مواجه مىشوند، اگر معتقد باشند زمان كافى براى حل آن ندارند و يا توانايى حل مسئله و كسب توفيق را در خود نبينند، دچار نگرانى و اضطراب مىشوند و در نتيجه اين نگرانىها، ترس از شكست، افكار منفى ،عدم اعتماد به نفس و خيالبافىهاى منفىگرايانه، توان عمل و ابتكار و خلاقيت را از آنان سلب مىكند و به جاى اينكه روى موضوع خاص تمركز كنند، بر ترس و احتمال شكست خود تمركز مىكنند و يأس و نااميدى بر آنها چيره شده و موجب حواسپرتى مىشود.

3 – گاهى برخى حوادث و اتفاقات، فضاى روانى فرد را دچار اختلال مىكند (نظير آنچه در زندگى شخصى، تحصيلى، خانوادگى، اجتماعى و اقتصادى و… رخ مىدهد)، امكان تمركز حواس را از بين مىبرد.

4 – در برخى موارد فرد احساس نياز به موضوعى ندارد و اين باعث عدم تمركز او نسبت به آن موضوع مىشود، زيرا تا احساس نياز به چيزى  نباشد انگيزه زيادى براى توجه و فهم نسبت به آن وجود ندارد.

5 – در برخى موارد تعدد و سنگينى كارها باعث عدم تمركز حواس مىگردد، چرا كه بايد مقدارى از وقت و ذهن خود را مشغول هريك از آنها كند، كه اين به نوبه خود باعث كمتر توجه كردن به هر يك از اين موضوعات مىشود.

6 – گاهى عدم رعايت بهداشت مطالعه و اصول و قوانين آن و بهره نگرفتن از روش مناسب مطالعه، باعث خستگى جسمى و روانى شده و آمادگى روانى لازم براى مطالعه و درس خواندن از بين مىبرد. در نتيجه احساس بىعلاقگى و به دنبال آن عدم تمركز حواس بر او مستولى مىشود.

درمان عدم تمركز :

بايد براى مقابله با هر يك از عوامل فوق كه هر كدام به گونهاى مانع تمركز حواس مىشود به راهكار خاص و مناسب با آن توجه نمود. در عين حال نكات زير مىتواند به عنوان راهكارهاى كلى، مؤثر واقع شود:

1 – براى تمام فعاليتهايتان برنامهريزى نماييد و اوقات شبانه روز را جدولبندى نماييد و طبق همان برنامه فعاليتهايتان را انجام دهيد. حتّى در اين برنامه زمانهايى نيز براى فكر كردن به موضوعات مختلف، تخيلات و افكار پراكنده و مزاحم اختصاص دهيد و به اين نيز طبق برنامه عمل نماييد. اين كار حداقل دو فايده مهم دارد:

الف. نظم و انضباط در تمام فعاليتها، حتى در انديشهها و افكارتان راه پيدا مىنمايد كه اين بسيار ارزشمند مىباشد.

ب. اگر افكار مزاحم در غير زمان معين، به سراغتان آمد و باعث حواسپرتى شما شد، مىتوانيد به خود وعده بدهيد كه زمان انديشيدن در اين باره، فلان زمان خاص و معين است. تأكيد مىكنيم براى هر كار و فعاليتى وقت مشخص معين كنيد و در آن وقت به هيچ امرى غير از آن كار نپردازيد.

2 – در صورتى كه تعدد كارها و فعاليتهاى غيردرسى، باعث عدم تمركز مىشود، آنها را به حداقل ممكن برسانيد و به خود بگوييد: در اين دوره و زمان، مهمترين وظيفه و كار من مطالعه و درس خواندن و ارتقاى سطح علمى است و فعاليتهاى جانبى متعدد، مزاحم وظيفه اصلى من است.

3 – اگر مشكلات شخصى، اجتماعى، خانوادگى و… باعث عدم تمركز حواستان مىشود؛ بدانيد كه:

الف. زندگى فردى هيچكس، خالى از مشكل نيست و ذهن هيچ فردى خالى محض نيست. از طرف ديگر با صرف فكر كردن و مشغوليت ذهنى درباره چنين مشكلاتى، هيچ دردى دوا نخواهد شد. پس به خود تلقين كنيد كه هنگام درس يا مطالعه، ذهن خود را از آن مسائل برهانيد.

ب. به هنگام مزاحمت آن افكار، به خود قول بدهيد در اين باره خواهم  انديشيد (و زمانى را براى اين كار در شبانهروز اختصاص دهيد).

ج. در صورت امكان به اتفاق يكى از دوستان خود، مطالعه يا مباحثه كنيد.

4 – در صورتى كه موضوع يا موضوعات خاص و محدودى، باعث حواسپرتى شما مىشود، به دنبال راه حل مناسب آن باشيد؛ چرا كه آن موضوع خاص، در حكم علت عدم تمركز حواس شما است. پس براى مقابله با آن بايد ابتدا علت و عامل اصلى را شناسايى كنيد و در پى حذف يا تقليل آن برآييد.

تمركز حواس براى مطالعه :

براى تمركز حواس در مطالعه و سر كلاس، اصول و قوانين لازم براى يك مطالعه سودمند را بشناسيد و آن را به دقت رعايت فرماييد. ما نيز در اينجا به چند مورد اشاره مىكنيم:

الف. با مد نظر قرار دادن هدف خويش از مطالعه و درس خواندن، احساس نياز به مطالعه را در خودتان شعلهور سازيد.

ب. به هنگام مطالعه يا حضور در كلاس، از افكار نااميدكننده، كسلكننده و غيرمنطقى بپرهيزيد و همواره اميد، قدرت و توانايى را در ذهن خود حفظ كنيد.

ج. هميشه براى مطالعه يا سر كلاس، كاغذ و قلمى داشته باشيد و نتبردارى كنيد يا خلاصهاى از مطالب را يادداشت كنيد تا در فضاى  روانى درس و مطالعه قرار داشته باشيد، نه اينكه به دنبال افكار و ذهنيات خود باشيد.

د. با پيشمطالعه وارد كلاس شويد و پرسشهايى كه درباره درس به ذهنتان مىرسد، بلافاصله از استاد بپرسيد و به خود اجازه ندهيد سؤال مطرح شده، ذهنتان را به خود مشغول دارد و به تدريج از فضاى روانى كلاس خارج شويد. با اين روش ساده، مىتوانيد فرايند تدريجى و محتواى درسى كلاس را پىگيرى كنيد و خود را در فضاى درسى يا مطالعه قرار دهيد.

ه. زمان و مكان مطالعه، بايد از نظر فيزيكى و روانى از شرايط مناسب برخوردار باشد و هرگونه عاملى را كه مىتواند باعث حواسپرتى شود (نظير سر و صداها، سرما و گرما، نور كم يا خيلى شديد و…) از محيط مطالعه خود حذف كنيد.[1]

حضور قلب :

اما در مورد حضور قلب بايد دانست كه حضور قلب يكى از حالات بلند عرفانى و معنوى است و سالهاى متمادى و پياپى مىخواهد تا انسان به اين مقام برسد كه در عبادات مخصوصا در نماز حضور قلب داشته باشد و به هيچ وجه حواساش به غيرعبادت پرت نشود.

بايد دانست حضور قلب كامل نتيجه انس به خداوند و عشق به او است و براى رسيدن به اين منظور بايد انسان انس اش را به خداوند از طريق عبادتهاى گوناگون زياد نمايد و انس اش به دنيا كم شود. در غير اين صورت وقتى كه فكر و ذهن اش به دنيا مشغول است و با امور دنيوى انس دارد نبايد از خودش توقع داشته باشد كه وقتى به عبادت مشغول مىشود و يا به نماز مىايستد، ذهن و دلش كاملاً در اختيارش باشد و به سمت دنيا نرود. اين افراد كه اكثريت مردم هستند، به هر مقدار كه بخواهند ذهن خود را كنترل كنند كه منحرف نشود، با اندك غفلتى مهار آن را از دست مىدهند و ناگهان مىبينند كه در همان حالت نماز خواندن، مدتى است كه غرق در دنيا و رتق و فتق امور آن در ذهن خود هستند، زيرا هر كسى به هر چيزى كه علاقه و انس دارد در همان زمينه مىتواند تمركز داشته باشد.

در مقابل اين علاقه و احساس حضور، علاقه و دلبستگى به دنيا و لذتهاى مادى و مانند آن قرار دارد كه باعث مىشود انسان حواس و تمركزش به سمت دنيا گرايش پيدا كند و در نتيجه نسبت به امور معنوى بىتوجه گردد و در نماز كه يك امر معنوى است، حضور قلب كمترى داشته باشد.

پس از آشنايى با معيار اصلى حضور قلب اكنون شما نياز به يك بررسى داريد، شايد دليل كم شدن تمركز و حضور قلب شما در تقويت  گرايشهاى عاطفى نسبت به دنيا و لذتهاى مادى باشد، در اين صورت اگر بخواهيد اين حالت را درمان كنيد، لازم است رابطه محبت آميز خود با خداى متعال را تقويت نماييد. براى اين منظور شناخت هر چه بيشتر و حقيقىتر خداى متعال و رابطه از طريق دعا، مناجات و اظهار محبت به او و در مقابل كم كردن مشغلههاى دنيوى و قطع علائق مادى راه درمان واقعى است.

راهكارى از علامه طباطبايى(ره) :

يكى از شاگردان علامه طباطبايى(ره) از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مىبرد به خدمت علامه(ره) رسيد و راهكارى خواست. ايشان نخست از پاسخ خوددارى كردند، پس از چندبار اصرار به شاگرد خود رو كردند و فرمودند: «شما نمىتوانى!» شاگرد گفت: آقا شما بفرماييد حداقل اگر كسى پرسيد به او بگويم. علامه(ره) فرمودند: «فكر در نماز دنباله افكار شبانهروز است. كسى كه صبح تا ظهر به ياد خدا نبوده نمىتواند هنگام نماز ياد خدا را استمرار دهد».

بنابراين توصيه مىشود محيط زندگى و كار و فعاليت و همچنين فضاى ذهنى خود را سالم كرده و با نيت خالص و پاك همه امور آن را با ياد و نام خداوند پيگيرى نمود و همچنين آن را از حالت يكنواختى و خستهكننده بيرون آوره و با يك برنامهريزى مناسب به كارهاى شخصى، درسى، كارى و روابط خوب با ديگران بپردازيد، و به همه كارهاى روزانه  خود رنگ خدايى بدهيد و پيش خود بگوييد: «خدايا من در طول روز در كلاس و هنگام فعاليت آن چه تو دوستدارى انجام مىدهم و تو هم قلب مرا از محبت خود پر گردان و نگرانى از آينده را از دل من برطرف بگردان». چنين رازگويى و نيازخواهى صادقانه با خدا دريچهاى از نور و عرفان به سوى انسان مىگشايد. و تداوم اين عهد و پيمان، مشكلات را يكى پس از ديگرى برطرف مىسازد.

كسى كه در ابتداى راه كمال و خودسازى قرار دارد نبايد از خود انتظار حضور قلب كامل داشته باشد بلكه بايد آن را به تدريج تمرين كند و به دست آورد.

براى نمونه راههاى حضور قلب در نماز و دعا مىتوانيد از راههاى زير استفاده كنيد:

1 – دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنويت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و… در كتابهاى حديث آمده است: شخصى از پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) درخواست كرد كه راهى به او بنماياند تا حضور قلب بيشترى در نماز پيدا كند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند. بنابراين وضوى شاداب و با آداب خود در حضور قلب انسان در نماز مؤثر است.

2 – گزينش مكان مناسب، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهيز از هر آنچه كه موجب انحراف توجه از خداوند شود.

3 – گزينش وقت مناسب و تا آن جا كه ممكن است اول وقت خواندن نماز.

4 – تا حد امكان در مسجد و با جماعت نماز خواندن و دعا كردن (به ويژه در جماعاتى كه بعد معنوى بيشترى دارد).

5 – نماز را با طمأنينه و دقت در مفاهيم و معانى آن خواندن و دعا را با توجه به عظمت خداوند و كوچكى خود به جا آوردن.

6 – در نماز در حال ايستاده به مهر نگريستن و در ركوع پايين پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن.

7 – توجه به عظمت و رحمت پروردگار، اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبهرو است با تمام وجود حالت خضوع و خشوع به خود خواهد گرفت.[2]

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:رحیم کارگر/پرسش وپاسخ دانشجویی


[1] – براى اطلاعات بيشتر منابع زير را مطالعه بفرماييد:

تقويت و تمركز فكر، ترجمه هوشيار، رزم آزما، انتشارات سپنج.

اسرار تمركز فكر، علىاكبر محمدزاده، انتشارات طلايه.

[2] – مطالعه كتابهايى زير بسيار مؤثر است:

آداب الصلوه پرواز در ملكوت، امام خمينى؛

اسرار الصلوه، مرحوم ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *