مقدمه
روسو از جمله فیلسوفانی است که دین را بر اساس کاربرد آن در سازماندهی جامعه مدنی ارزیابی میکند. اما این نگرش، به وضوح از درک عمیق از دین و فلسفه آن فاصله دارد. این متن به بررسی انتقادی دیدگاههای روسو درباره دین و مقایسه آن با اصول اسلامی میپردازد.
1 – نگاه روسو به دین و نقاط ضعف آن
روسو دین را به سه دسته تقسیم میکند و معتقد است که ادیان میتوانند میان مردم تفرقه ایجاد کنند. او میگوید که دینهایی که نظامها و قوانین خاص خود را جدا از حکومت دارند، باعث فساد و تفرقه میشوند.
نقد:
– در اسلام، خداوند تنها قانونگذار و حاکم است و هیچ دوگانگی در نظامها وجود ندارد.
– اسلام وحدتبخش است و نظامی ارائه میدهد که سعادت اجتماعی و کمال انسانی را تحقق میبخشد.
– نظام اسلامی تمام فعالیتهای انسانی را بر پایه علم الهی سازماندهی میکند و از هرگونه تفرقه و فساد جلوگیری مینماید.
2 – معیار ارزیابی دین از دید روسو
روسو دین را بر اساس سودمندی آن در سازماندهی جامعه مدنی ارزیابی میکند و معتقد است که معیار ارزیابی دین، توانایی آن در مدیریت جامعه است.
نقد:
– این معیاری وارونه است. رابطه واقعی با دین باید بر اساس تطابق آن با واقعیت و میزان وجود دلایل عقلی، فطری و شواهد قانعکننده بر صحت اعتقاداتش و نسبت دادن آن به خداوند متعال سنجیده شود.
– اسلام نیازی به انطباق با نظامهای انسانی ندارد؛ بلکه خود نظامی جامع برای هدایت بشریت ارائه میدهد.
– تطابق اسلام با منطق و فلسفهای جامع آن را به الگویی منحصر به فرد برای سعادت انسانی تبدیل کرده است.
3 – دین و خرافات از دیدگاه روسو
روسو دین را عامل خرافات و اوهام میداند و عبادات مذهبی را به عنوان آیینهای بیمعنی معرفی میکند.
نقد:
– عبادات اسلامی خالی از خرافات و کاملاً هدفمند هستند و اثرات عمیقی بر تعالی فرد و جامعه دارند.
– شفاعت در اسلام نیز در چارچوبی مثبت و سازنده قرار دارد و از ویژگیهای خرافی مبرا است.
– عبادات اسلامی با تأکید بر معنویت و اخلاق، پایهای برای تحقق تمدنی عادلانه فراهم میکنند.
4 – مسئله زهد و پیروزی
روسو زهد دینی را عامل ضعف در پیروزیهای اجتماعی و سیاسی میداند و آن را به دوری از دنیا و عدم مشارکت در پیشرفتهای اجتماعی تعبیر میکند.
نقد:
– زهد در اسلام به معنای تعالی معنوی و رهایی از منافع دنیوی است، نه بیتفاوتی به مصالح جامعه.
– جهاد و تلاش برای پیروزی اسلام از عبادات بزرگ محسوب میشود و هدف آن تحقق جامعهای کامل و عابد است.
– اسلام میان زهد و مشارکت فعال در سازندگی و تحقق عدالت اجتماعی پیوندی عمیق برقرار کرده است.
5 – مسئله تفرقه دینی
روسو دینهای منطقهای را عامل تفرقه میان انسانها میداند و بر این باور است که معیارهای مادی در این نظامها غالب هستند.
نقد:
– اسلام، وحدتبخش و معیارهای انسانی را در قالب رضای خداوند قرار میدهد.
– به پیروان ادیان اجازه میدهد با عدالت و احسان به دین خود پایبند باشند.
– اسلام به جای ایجاد تفرقه، بنیانی برای اتحاد انسانی و صلح جهانی ارائه میدهد.
6 – وحدت قدرت دینی و سیاسی
روسو مشکل جدایی قدرت دینی و سیاسی در مسیحیت را مطرح میکند و آن را ناشی از نزاع میان کشیشان و حاکمان میداند. او این مسئله را با سرکوب قدرت دین حل شده میبیند.
نقد:
– اسلام این دوگانگی را با وحدت بخشیدن به قدرتهای دینی و دنیوی برطرف کرده است.
– این وحدت ناشی از تعالیم الهی اسلام است، نه صرفاً مهارت مدیریتی پیامبر اکرم (ص) برخلاف آنچه که روسو توهم کرده است.
– اسلام به جای محدود کردن دین، آن را به عنوان نیرویی برای هدایت و عدالتگستری در تمام ابعاد زندگی معرفی میکند.
نتیجهگیری:
دیدگاههای روسو درباره دین، اگرچه در نقد مسیحیت تاریخی نکات مهمی دارد، اما درک او از دین، بهویژه اسلام، ناقص و نادرست است. اسلام نه تنها به عنوان دینی خالی از خرافات و تفرقه، بلکه به عنوان نظامی جامع و وحدتبخش برای سعادت بشری ارائه شده است.