يك. آزادى فردى: در چشمانداز اسلامى، اين مقوله به نيكوترين وجهى مورد توجه قرار گرفتهاست. از نظر اسلام آزادى انسان، امرى «فطرى و ذاتى» است كه خداوند در نهاد او به وديعت نهادهاست؛ نه امرى «جعلى و قراردادى». از همينرو كسى حقندارد آزادى ديگران را بىجهت سلب كند.

اميرالمؤمنين (علیهالسلام)فرموده است: «اَيُّهَا النّاس اِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْدا وَ لا اَمَةً وَ اِنَّ النّاسَ كُلُّهُمْ اَحْرارٌ»؛1 «اى مردم! همانا آدم نه برده خلق شد و نه كنيز و همانا آدميان همه آزادند».

نيز از آن حضرت روايت شده است: «لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللّه حُرّاً»؛2 «بنده ديگرى مباش، كه خداوند تورا آزاد آفريدهاست». در عين حال آزادى در هر مكتب، انديشه و نظامى، محدوديتهايى دارد. گستره آزادى و محدوديتهاى آن، بر اساس مبانى معرفت شناختى، هستىشناختى و انسانشناختى تفاوت پيدا مىكند. از اين رو نمىتوان آزادى فردى در اسلام و حكومت دينى را با انديشه و نظامهاى ليبرالى يكسان انگاشت.3

دو. آزادىهاى اساسى: قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران نيز، آزادىهاى اساسى؛ مانند: آزادى فردى، آزادى فكر و عقيده، آزادى سياسى، آزادى انتخاب شغل، آزادى انتخاب محل اقامت و ديگر اقسام آزادى را به رسميت شناخته است. در بند هفتم از اصل سوم مقرر مىدارد: «دولت جمهورى اسلامى ايران موظف است براى نيل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را براى تأمين آزادىهاى سياسى و اجتماعى در حد قانون به كار برد».4

اينكه حاكمان دينى، تا چه اندازه به آزادىهاى فردى احترام مىگذارند، مطلبى است كه در تجارب تاريخى مىتوان آن را ارزيابى كرد. كاملترين و بارزترين نمونههاى حكومت اسلامى، دوران زمامدارى پيامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) و حضرت امام على (علیهالسلام)است.

شيوه حكمرانى اين دو پيشواى بزرگ، به زيباترين شكلى «رعايت آزادى افراد» را به نمايش مىگذارد. اين تجربه تاريخى، در عصرى رخ مىنمايد كه در محيط قدرتهاى سياسى بزرگ جهان، اثرى از آزادى يافت نمىشود. در جمهورى اسلامى نيز آزادى افراد، در چارچوب قوانين اسلام و هنجارهاى دينى، مورد تأكيد و خواست نظام و رهبران آن بوده است.

 

پرسش و پاسخ های دانشجویی پیرامون حکومت دینی/ مؤلف:حمیدرضا شاکرین

دفتر نشر معارف


1 بحارالانوار، ج 22، ص 133، ب 1، ح 107.

2 نهج البلاغه، نامه 31.

3 براى آگاهى بيشتر ر.ك: فتحعلى، محمود، تساهل و تسامح.

4 براى آگاهى بيشتر ر. ك: حقوق اساسى و ساختار حكومت جمهورى اسلامى ايران، صص110 ـ 119، نيز: ابراهيمى وركيانى، محمد، اسلام و آزادى.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *