قرآن، كتابى نيست كه كسى بتواند نظيرش را بياورد. ببينيد و قضاوت كنيد. مى  بينند و مى  دانند كه عاجز از آن هستند و نمى  توانند مانند آن را بياورند، ولى باز هم به آن ايمان نمى  آورند!

نهج البلاغه و صحيفه ى سجّاديّه و ديگر دعاهاى ائمه ـ عليهم  السّلام ـ نيز چنين است. آن كسى كه درباره  ى نهج البلاغه گفته است كه: « أَكْثَرُهُ باطِلٌ. » (بيشتر آن باطل است.)

ر.ك: شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 10، ص 127؛ الغدير، ج 4، ص 195؛ نظرات فى الكتب الخالدة، ص176.

 از همين قماش است كه قرآن را مى بينند و مى دانند كه در برابر آن عاجزند و با اين حال ايمان نمى  آورند! آيا عامّه حقّانيّت شيعه را در كتب(جوامع روايى.) و دَعَوات نمى بينند؟! و اگر فرضا آن  ها نمى  بينند، ما هم نمى  بينيم. و آيا نبايد ببينيم؟! متأسّفانه كثرت و اكثريّت در روحيه ى انسان اثر مى گذارد و هيچ برهانى به قوّت آن نمى رسد. مى  گويند: ملاّنصرالدّين به دروغ مردم را براى ميهمانى به جايى دعوت مى  كرد و مردم باور مى  كردند و مى رفتند، سپس خود او هم باورش مى شد و به دنبال آن  ها مى رفت!

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *