سال
منابع تاریخی درباره سال تولد ابوجعفر باقر (علیه السّلام) همچون بسیاری از حوادث تاریخی، یکدست نیستند و میان سالهای 46 تا 65، هفت سال را به نام سال میلاد آن گرامی گزارش کردهاند که تفصیل آن در قسمت آخر همین گزینه میآید؛ اما بر مبنای این پژوهش، سخن درست، سال 57 هجرت است. این گویه به چند جهت در خور استدلال است:
1. در میان منابع کهن شیعی تنها نوبختی (320 ق) و سعد بن عبدالله اشعری (300 ق)- که از یکدیگر متأثرند – و مسعودی تولد آن گرامی را سال 59[1] یا 58[2] هجری گزارش کردهاند، لیکن دیگر منابع و مآخذ شیعه برآنند که آن بزرگوار در سال 57 هجرت تولد یافت؛[3] یعقوبی که در شمار گزارشگران کهن تاریخ است، در این خصوص به شخص امام باقر (علیه السّلام) چنین نسبت داده که وی فرمود: «من به هنگام به شهادت رسیدن جدم حسین (علیه السّلام) (در روز عاشورا) چهار سال داشتم و رخداد قتل وی و حوادث ناگواری را که در جریان آن بر ما رفته بود، به یاد دارم».[4] با توجه به شهادت سیّدالشّهداء در سال 61 هجری، محاسبه چهار سال پیش از آن منطبق با تولد امام باقر (علیه السّلام) در سال 57 هجری خواهد بود. هر چند در برخی از منابع، سن امام در این زمان سه سال دانسته شده،[5] لیکن مقصود آنها، فاصله میان سال 57 و 61 هجری است؛ چرا که گاهی سال 61 – بدان جهت که شهادت امام حسین (علیه السّلام) در آغاز آن بود – در محاسبه منظور نگردیده و از این فاصله زمانی به سه سال تعبیر شده است؛ چنانکه طبری امامی در گزارش خود با تصریح بر تولد امام باقر (علیه السّلام) در سال 57، فاصله میان تولد وی و شهادت جدش حسین (علیه السّلام) را سه سال دانسته است.[6] گاهی نیز آغاز سال 61 در محاسبه منظور گردیده و آن فاصله زمانی «چهار سال» برشمرده شده است؛ چنانکه طبرسی در تاج الموالید[7] از این فاصله به چهار سال تصریح کرده و در إعلام الوری[8] آغاز آن را سال 57 دانسته است.
2. نظریههای دیگر در این خصوص، یا با تعبیر «گفته میشود»[9] گزارش شده و یا از منابع متأخر – بیآنکه پژوهشی درباره آن انجام شده باشد – نقل شدهاند[10] و یا در کتابهایی ثبت هستند[11] که در برابر منابعی که مستند سال 57 هستند یارای مقاومت ندارند.
3. در میان منابع سنیان بخشی به این موضوع نپرداختهاند. آنها که از این تاریخ نام بردهاند، بیشتر آنها سال 57 را ثبت کردهاند[12] که این نیز موجب برتر بودن گویه مورد نظر این پژوهش است.
4. افزون بر اینها از امام عسکری (علیه السّلام) مبنی بر تولد امام باقر (علیه السّلام) در سال 57، در دست هست[13] که با گزارش جابر جعفی (128 ق) در این خصوص، پشتیبانی میشود.[14] جابر پسر یزید جعفی از شاگردان و راویان برجسته و مورد اعتماد دو امام باقر و صادق (علیه السّلام) بود.[15] گستره دانش و آگاهی وی از امام باقر (علیه السّلام) تنها در بخش اسرار و مطالبی که فضای فرهنگی اجتماعی آن روز، آن را برنمیتابید به نود هزار حدیث رسیده بود.[16] جابر تولد امام باقر (علیه السّلام) را در سال 57 میداند. ثبت این گزارش جابر جعفی – با رویکرد به ویژگیهای یاد شدهی وی – در کتابهای عالمان و تاریخنگاران پژوهشمندی همچون شیخ مفید،[17] شیخ طوسی،[18] پشتیبان در خوری برای روایت یاد شده از امام عسکری (علیه السّلام) به شمار میرود.
دیگر دیدگاهها در خصوص سال تولد امام پنجم (علیه السّلام) چنین گزارش شدهاند:
- سال 59 هجری،[19]
– سال 58 هجری،[20]
– سال 56 هجری،[21]
– پانزده سال پیش از رخداد کربلا در سال 61 هجری،[22]
– سال 65 هجری.[23]
ماه
تاریخنگاران درباه ماه تولد امام باقر (علیه السّلام) فقط از ماه رجب و ماه صفر نام بردهاند. در اینجا هر یک از منابع شیعیان و سنیان جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد تا سخن درست به دست آید.
منابع شیعیان
در میان منابع شیعیان بخشی از روایتگران کهن، در خصوص تولد امام باقر (علیه السّلام) تنها در ثبت سال بسنده کردهاند.[24] بخشی دگر که به ماه ولادت نیز پرداختهاند، به ترتیب از دو ماه رجب و صفر نام بردهاند؛ شیخ مفید و شیخ طوسی در یکی از کتابهایشان به استناد گزارش جابر جعفی (128 ق) ماه رجب را ماه ولادت آن گرامی دانستهاند[25] و در کتابهای دیگرشان تنها به ثبت سال تولد آن نازنین بسنده کردهاند.[26] ابن رُستم طبری – که معاصر شیخ طوسی است – نیز به استناد روایتی از امام عسکری (علیه السّلام) تولد امام باقر (علیه السّلام) را در ماه رجب گزارش کرده است.[27] حاسب طبری و مؤلف کتاب نزهة الزاهد – که شخصی ناشناخته و متوفای سال پانصد هجری است – نیز تنها از ماه رجب به عنوان ماه تولد پیشوای پنجم شیعیان یاد کردهاند.[28] تاریخ غفاری نیز – که یکی از مسانید بحار است و گزارش آن در بحار ثبت شده – همین گونه گزارش کرده است.[29] اینان درباره تولد وی در ماه صفر هیچگونه اشارهای نکردهاند. طبرسی و ابن شهر آشوب نیز – که در نیمه نخست و میانی قرن ششم میزیستهاند – ماه رجب را ماه میلاد آن گرامی دانسته و از ماه صفر تنها به صورت «گفته شده است» نام بردهاند.[30]
آن دست از منابع شیعه که ماه صفر را ماه تولد امام باقر دانستهاند از آغاز قرن شش نگاشته شدهاند و پیش از این در منابع، از ماه صفر به عنوان ماه تولد امام باقر (علیه السّلام)، سخنی به چشم نمیآید. نخستین گزارشگر این گروه، فتال نیشابوری (508 ق)[31] و پس از او اربلی (693 ق) است که بنقل از استادش کمالالدین محمد بن طلحه شافعی (652 ق) گزارش کرده است.[32] شیعی سبزواری نیز پس از انتخاب ماه رجب به عنوان روز تولد آن گرامی، از ماه صفر با تعبیر «گفتهاند» نام برده است. سپس حمدالله مستوفی[33] و شهید اول هستند که از این ماه نام بردهاند[34] و دیگران نیز[35] با اینان همراهی کردهاند.
منابع سنیان
در میان منابع سنیان برخی به تاریخ تولد امام باقر (علیه السّلام) اشارهای نکردهاند و جمعی از آنها، تنها به سال تولد آن حضرت بسنده کردهاند،[36] و آن گروه که از ماه میلاد، یاد کردهاند، ماه صفر را برگزیدهاند. نخستین گزارشگر این گروه محمد بن طلحه سپس ابن خلکان است[37] – که در قرن هفت میزیستند – و در پی اینان جمعی دیگر نیز آن را ثبت کردهاند.[38]
ارزیابی
هرچند گزینش روشن و قاطعِ یکی از دو ماه یاد شده به عنوان ماه تولد آن امام بزرگوار با استناد به منابع پیش گفته، بسی دشوار است، لیکن با توجه به نکتههای زیر میتوان گفت تولد آن گرامی در ماه رجب گویه برتر است:
نخست آنکه منابعی که ماه رجب را گزارش کردهاند، از جهت زمانی، به دوران زندگی آن حضرت نزدیکتر و از منظر پژوهشی نیز، برخی از آنها اعتبار زیادی نزد تاریخیان دارند. شیخ مفید که متکلمی چیرهدست، تاریخنگاری منبعشناس است، پژوهشمندانه و به استناد منابعی – که بعدها مفقود گشته – ماه رجب را ماه ولادت آن فرزانه دانسته است،[39] چنانکه طبرسی و ابن شهر آشوب که به منابع فراوانی از دو گروه شیعیان و سنیان دسترسی داشتند نیز بر این گویه تأکید ورزیده، بر گزارش تولد آن گرامی در ماه صفر – که در دوران آنان مطرح بود – اعتماد نکردهاند.[40] پس آن دسته از منابع شیعیان و سنیان که تولد امام باقر (علیه السّلام) را در ماه صفر دانستهاند، بدان جهت که از قرن ششم به بعد بودهاند، از جهت اعتبار زمانی توان رویارویی با منابع پیش از خود را ندارند و از منظر پژوهشی نیز پشتیبانی برای آنها بدست نیامده است.
افزون بر آن، روایتی از امام حسن عسکری (علیه السّلام) داریم[41] که با منابع گروه نخست همراه و موجب اعتبار آنها است.
زادروز
با توجه به مطالب یاد شده درباره ماه تولد امام باقر (علیه السّلام)، باید گفت آن گرامی در نخستین روز ماه رجب تولد یافته است؛ چراکه منابع پیش گفته – جز یک نفر – همگی تولد وی را در اول ماه رجب دانستهاند و به همین جهت مجلسی هم همین روز را روز ولادت آن گرامی اختیار کرده است.[42] نخستین روز ماه رجبِ این سال به محاسبه نجومی، 20023 روز پس از آغاز هجرت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بوده و با 22 اردیبهشت سال 56 شمسی (22/2/56) و نیز دوازدهم ماه مه 677 میلادی برابر است.[43]
در اینکه آن عزیز در چه روزی از هفته دیده به جهان گشود، بخشی از منابع یاد شده بدان نپرداختهاند و بخشی دیگر به تردید از روزهای جمعه و سهشنبه یاد کردهاند.[44] روایت یاد شده از امام عسکری (علیه السّلام)، گزارش پیشین جابر جعفی و برخی دیگر از منابع نیز، روز جمعه را تعیین کردهاند،[45] چنانکه ابن خلکان روز سهشنبه را مشخص کرده است.[46] شهید اول و در پی آن کفعمی از تولد وی در روز دوشنبه نام بردهاند.[47]
در این میان تعیین یکی از این سه روز به عنوان روز ولادت آن بزرگ مبتنی بر ترجیح و تعیین ماه ولادت و روز آن است و با رویکرد به استدلالی که درباره ماه ولادت وی و روز آن گفته شد،[48] تولد امام باقر (علیه السّلام) در روز جمعه خواهد بود. افزون بر اینکه منابعی که روز جمعه را گزارش کردهاند، از اکثریت نیز برخوردارند.
یادآوری میشود این اختلاف میان روزهای یاد شدهی هفته، بر مبنای اختلاف تولد آن گرامی در سوم صفر و اول رجب است؛ چرا که به محاسبه نجومی یاد شده، اگر تولد آن گرامی در سوم صفر باشد، آن روز، دوشنبه یا سهشنبه خواهد بود، چنانکه فتال سهشنبه را ثبت کرده و اگر این تولد در اول رجب باشد، آن روز، جمعه خواهد بود؛[49] چنانکه مفید، طوسی و مجلسی نیز این روز را جمعه اول رجب ثبت کردهاند.
نتیجه
بنابر آنچه درباره سال، ماه و روز تولد امام باقر (علیه السّلام) گفته شد و به استناد منابع یاد شده باید گفت آن حضرت در روز جمعه نخستین روز ماه رجب سال 57 قمری، برابر با 22 اردیبهشت سال 56 شمسی، مطابق با دوازدهم ماه مه 677 میلادی تولد یافت و دیگر گویهها در این خصوص چنیناند:
- دوازدهم رجب،[50]
- دوم ماه صفر،[51]
- سوم ماه صفر،[52]
- ششم ماه صفر،[53]
- سیزدهم ماه صفر.[54]
زادگاه
منابع یاد شده مکان تولد امام باقر (علیه السّلام) را مدینه ثبت کردهاند؛ اما اینکه آن حضرت در خانه چه کسی متولد شده، چندان روشن نیست. از طرفی مساحت مدینه در آن دوران نیز حدود چهارصد هزار متر مربع بود؛ یعنی به اندازه تقریبی مساحت مسجد النبی کنونی و اطراف آن، که با نردههای آهنی مشخص شده است.[55] اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) همانند دیگر مردم مدینه در این مساحت میزیستند. حضرت علی و حضرت فاطمه (علیه السّلام) در کنار مسجد النبی خانهای داشتند و در آن، عُمر میگذرانیدند. امامان بعدی (علیه السّلام) نیز در آن خانه میزیستند تا اینکه عمر بن عبدالعزیز در حاکمیت ولید بن عبدالملک (86 – 96) آن خانه را در درون مسجد النبی قرار داد.[56] البته در این وقت که دوران امام سجّاد (علیه السّلام) بود، آن گرامی در خانه دیگری میزیست و این خانه و خانه امام صادق (علیه السّلام) در محله بنیهاشم جای داشت.
این محله که در سال 1363 قمری به دست آل سعود تخریب گشته، اکنون در فضایی میان در اصلی بقیع تا حرم پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار دارد[57] که برخی از منابع شیعی بر نماز خواندن در خانه امام سجّاد و امام صادق (علیه السّلام)[58] در این محله تأکید کردهاند.[59]
در اینکه مکان تولد امام باقر (علیه السّلام) در کدام یک از این دو خانه – خانه فاطمه (علیها سلام) یا خانه امام سجّاد (علیه السّلام) – بود روشن نیست، لیکن با توجه به نشانههای زیر شاید بتوان گفت او در خانه فاطمه و علی (علیه السّلام) دیده به جهان گشود:
نخست آنکه تولد وی در سال 57 هجری بود و در آن سال جد او یعنی سیّدالشّهداء (علیه السّلام) زنده بود و به روال عادی همچنان در خانه فاطمه و علی (علیه السّلام) به سر میبرد؛ چون از جابهجایی او به خانه دیگر گزارشی در دست نیست؛ چنانکه بر پا بودن این خانه تا زمان تخریب آن به دست عمر بن عبدالعزیز در توسعه مسجد النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، بر همین مطلب گواهی دارد.
افزون بر آنکه تاریخ، این مطلب را به دست نمیدهد که امام سجّاد (علیه السّلام) در آن دوران، در خانهای دگر و به دور از پدر اقامت داشته باشد. هر چند این خانه بعدها جزو مسجد النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار گرفته و تا آن تاریخ نیز بارها بر مساحت این مسجد افزده شده بود. لیکن این توسعه، قسمتهای شرقی مسجد را – که حجرههای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و خانه فاطمه و علی (علیه السّلام) در آن قرار داشت – فرا نمیگرفت. بعدها عمر بن عبدالعزیز به فرمان ولید بن عبدالملک، این خانهها و حجرهها را تخریب کرد و بر مسجد افزود[60] و شخصی به نام خُبیب بن عبدالله بن زبیر با اعتراض بر این اقدام گفت: مبادا با این تخریب آیه «إِنَّ الَّذِینَ یُنَادُونَکَ مِن وَرَآءِ الحُجُرَتِ»[61] را [که درباره حجرههای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل شده است] از میان بردارید، لیکن به گفته یعقوبی: واکنش سخت عمر بن العزیز نواختن صد ضربه شلاق بر پیکر خُبیب در هوای سرد زمستانی بود که به مرگ او انجامید؛ گرچه این اقدام وی بعدها موجب ندامت او شد.[62] در این تخریب، خانه فاطمهی صغری، دختر امام حسین (علیه السّلام) نیز تخریب شد که وی بدان رضایت نداده بود.[63]
منبع: کتاب باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان علیهم السلام/ یدالله مقدسی/ نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
[1]. نوبختی، فرق الشیعة، ص 61 و ابیخلف اشعری، المقالات و الفرق، ص 76.
[2]. مسعودی، اثبات الوصیة، ص 150 و 153 و ابن أبی الثلج، تاریخ الائمة (مجموع نفیسة، ص 10) (او از فاریابی با تعبیر «و قد قیل» سال 58 را نقل کرده، ولی خود آن را برنتابیده است).
[3]. ابن أبی الثلج، تاریخ الائمة (مجموعة نفیسة، ص 9) و کلینی، الکافی، ج 1، ص 469 و حسن بن محمد قمی، تاریخ قم، ص 197 و مفید، الإرشاد (مصنفات، ج ، ص 158) و مسار الشیعة (مصنفات، ج 7، ص 56) و المقنعة، ص 473 و طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 215 و شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 555 و تهذیب الاحکام، ج 6، ص 88 و فتال، روضة الواعظین، ص 177 و طبرسی، إعلام الوری، ج 1، ص 498 و ابن خشاب، موالید الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 181) و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج 4، ص 227 و اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 117 و علامه حلّی، المستجاد من الإرشاد (مجموعة نفیسة، ص 414) و شیعی سبزواری، راحة الأرواح، ص 166 و شهید اول، الدروس، ج 2، ص 12 و کفعمی، المصباح، ص 522 (الجدول) و خواند امیر، تاریخ حبیب السیر، ج 2، ص 68 و عاملی، وصول الأخیار إلی اصول الأخبار، ص 42 و محقق اردبیلی، حدیقة الشیعة، ص 252 و شیخ بهایی، توضیح المقاصد (مجموعة نفیسة، ص 564) و مجلسی، جلاء العیون، ص 504 و مرآة العقول ج 6، ص 13.
[4]. یعقوبی، تاریخ، ج 2، ص 320 (قتل جدّی الحسین (علیه السّلام) و لی أربع سنین و انّی لَأذکُر مقتله و ما نالنا فی ذلک الوقت).
[5]. ابن ابی الثلج، تاریخ الأئمه (مجموعة نفیسة، ص 9) و طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 215 و ابن خشاب، موالید الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 181) ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج 4، ص 174 و اربلی، کشف الغمة، ج 2، 117 (به نقل از: محمد بن طلحه در مطالب السؤول، لیکن در مطالب السؤول چاپی (ص 277)، سال 57 به ثبت است) و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 2، ص 880 و ابن طولون، الأئمة الأثنی عشر، ص 81.
[6]. دلائل الإمامة، ص 215.
[7]. تاج الموالید (مجموعة نفیسة، ص 116).
[8]. إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 498.
[9]. ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 9 – 10) (به نقل از: فاریابی که گفته است: «و قد قیل انه … کان مولده سنة ثمان و خمسین»).
[10]. ابن عنبه (828 ق)، عمدة الطالب، ص 195، که از سال 59 به عنوان سال ولادت حضرت باقر (علیه السّلام) یاد کرده است و ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج 4، ص 401، که تولد امام را در سال 56 در زمان عایشه به نقل از احمد بن برقی ثبت کرده؛ ولی این احمد بن بشیر برقی نزد رجالشناسان، ضعیف شمرده شده است (شوشتری، قاموس الرجال، ج 1، ص 405، شماره 304). افزون بر آنکه سال 57 هجری – که در اکثر منابع کهن سال تولد امام باقر (علیه السّلام) شمرده شده – نیز دوران زنده بودن عایشه بود؛ چرا که عایشه در سال 57 یا 58 درگذشت (ابن اثیر، الکامل، ج 3، ص 520 و ذهبی، العبر، ج 1، ص 45 – 46).
[11]. حسین بن عبد الوهاب (436)، عیون المعجزات، ص 75 (که سال 58 را سال ولادت امام (علیه السّلام) دانسته است).
[12]. ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج 4، ص 174 و گنجی شافعی، کفایة الطالب، ص 455 و محمد بن طلحه، مطالب السؤول، ص 277 و أبی الفداء، تاریخ، ج 1، ص 248 و ابن الوردی، تاریخ، ج 1، ص 175 و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 2، ص 880.
[13]. طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 215.
[14]. مفید، مسار الشیعة (مصنفات، ج 7، ص 56) و شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 555.
[15]. خویی، معجم رجال الحدیث، ج 4، ص 19.
[16]. شیخ محمد تقی شوشتری، قاموس الرجال، ج 2، شماره 1346.
[17]. مسار الشیعة (مصنفات، ج 7، ص 56).
[18]. مصباح الشیعة، ص 555.
[19]. سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 76 و نوبختی، فرق الشیعة، ص 61 و ابن عنبة، عمدة الطالب، ص 195.
[20]. ابن أبی الثلج، ناریخ الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 9 – 10) (قد قیل انه اقام (بالإمامة) و هو ابن ثمان و ثلثین سنة و کان مولده سنة ثمان و خمسین). در این گزارش به امامت رسیدن امام بافر (علیه السّلام)، در سن 38 سالگی دانسته شده، با توجه به شهادت پدرش امام سجّاد (علیه السّلام) به سال 95، 38 ساله بودن امام بافر (علیه السّلام) در وقت امامت، میطلبد که تولد وی در سال 57 باشد نه 58 (57=38-95 است) و مسعودی، اثبات الوصیة، ص 150 – 153 و حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص 75.
[21]. ابن خشاب، موالید الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 182) و ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 29، جزء 57، ص 213 (به نقل از ابو نصر بخاری) و ذهبی، تاریخ الإسلام، ج 7، ص 463 و العبر، ج 1، ص 109 و سیر أعلام النبلاء، ج 4، ص 401 و عوالم العلوم، ج 2، ص 759 (به نقل از: اکمال الرجال تبریزی).
[22]. کوفی، الستغاثة، ص 83 و ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج 4، ص 187 (به نقل از: صاحب کتاب البدع و صاحب کتاب شرح الأخبار، که بر مبنای این گزارش، سال تولد، 42 هجرت خواهد بود، لیکن ابن شهر آشوب خود در صفحه 227 همین کتاب، این گویه را برنتابیده و سال 57 هجرت را سال ولادت آن بزرگوار دانسته است).
[23]. حمدالله مستوفی (730 ق)، تاریخ گزیده، ص 203. به احتمال، این شماره با شماره 56 جابهجا ثبت شده است.
[24]. یعقوبی، تاریخ، ج 2، ص 320 و نوبختی، فرق الشیعة، ص 61 و سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 76 و ابن أبی الثلج، تاریخ الأئمة (مجموعة نفیسة، ص 9) و کلینی، الکافی، ج 1، ص 469 و مسعودی، اثبات الوصیة، صص 150 و 153.
[25]. مسار الشیعة (مصنفات، ج 7، ص 56) و مصباح المتهجد، ص 555.
[26]. ر.ک به: عنوان سال تولد، ص 351، پاورقی 3.
[27]. دلائل الإمامة، ص 215.
[28]. زیج مفرد، ص 63 و نزهة الزاهد، ص 287.
[29]. مجلسی، بحار الإنوار، ج 46، ص 217. کتاب تاریخ غفاری جدای از اینکه در بحار آمده، اکنون در دست نیست. (روند گزارش مجلسی در جلاء العیون، ص 504 به گونهای است که به ترجیح ماه رجب به عنوان ماه تولد امام باقر (علیه السّلام) میانجامد).
[30]. طبرسی، إعلام الوری، ج 1، ص 498 و ابن شهر آشوب (588 ق)، مناقب آل أبی طالب، ج 4، ص 227.
[31]. روضة الواعظین، ص 207.
[32]. کشف الغمة، ج 2، ص 117.
[33]. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص 203.
[34]. الدروس، ج 2، ص 12.
[35]. کفعمی، المصباح، بخش الجدول، ص 522 و عاملی، وصول الأخیار إلی اصول الأخبار، ص 42 و محقق اردبیلی. حدیقة الشیعة، ص 525 و شیخ بهایی، توضیح المقاصد (مجموعة نفیسة، ص 563).
[36]. ر.ک به: عنوان سال تولد، ص 353، پاورقی 1.
[37]. محمد بن طلحة، مطالب السؤول، ص 277 و ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج 4، ص 174.
[38]. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 2، ص 879 و جامی، شواهد النبوة، ص 357.
[39]. مسار الشیعة (مصنفات، ج 7، ص 56).
[40]. إعلام الوری، ج 1، ص 498 و مناقب آل أبی طالب، ج 4، ص 227.
[41]. طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 215.
[42]. اختیارات، ص 36.
[43]. زمانی قمشهای، هیئت و نجوم اسلامی، ج 2، ص 237.
[44]. فتال، روضة الواعظین، ص 207 و ابن شهر آَشوب، مناقب آل أبی طالب، ج 4، ص 227؛
[45]. مفید، مسار الشیعة (مصنفات، ج 7، ص 56) و شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 555 و طبری امامی، دلائل الإمامة، ص 215 و طبرسی، إعلام الوری، ج 1، ص 498 و جامی، شواهد النبوة، ص 357، مجلسی، بحار، پیشین (به نقل از: تاریخ غفاری).
[46]. ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج 4، ص 174.
[47]. شیهد اول، الدروس، ج 2، ص 12 و کفعمی، المصباح، ص 522.
[48]. ر.ک به: عنوان ماه ولادت، ص 355 – 357.
[49]. زمانی قمشهای.
[50]. حاسب طبری، زیج مفرد، ص 63.
[51]. شیخ بهایی، توضیح المقاصد (مجموعة نفیسة، ص 563).
[52]. فتال، روضة الواعظین، ص 207 و شهید اول، الدروس، ج 2، ص 12 و اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 117 (به نقل از: ابن طلحه) و کفعمی، المصباح، ص 522.
[53]. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص 203.
[54]. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 2، ص 879 (به نقل از: مقاصد الراغب، ص 150).
[55]. رسول جعفریان، آثار اسلامی مکة و مدینه، ص 134.
[56]. ابن شبة، تاریخ المدینة المنورة، ص 107. آغاز تخریب خانههای یاد شده در متن، سال 88 هجرت بوده است (طبری، تاریخ، ج 3، ص 676 -677).
[57]. پیشین.
[58]. خانه امام صادق (علیه السّلام) پیش از انتقال به او مال حارثة بن نعمان انصاری بود (ابن شبة، تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 259).
[59]. ابن المشهدی، کتاب المزار، ص 115 و ابن طاووس، مصباح الزائر، ص 64 و مجلسی، بحار، ج 97، ص 225.
[60]. ابن شبة، تاریخ المدینة، ج 1، ص 259 و یعقوبی، تاریخ، ج 2، ص 284 و طبری، تاریخ، ج 3، ص 676.
[61]. حجرات: 4.
[62]. یعقوبی، تاریخ، ج 2، ص 284. یعقوبی میافزاید: «ولید تخریب بنای مسجد پیامبر و خانههای اطراف آن را به پادشاه روم – که مسیحی بود – گزارش کرد و از او مدد خواست. پادشاه روم نیز صد هزار مثقال طلا همراه با صد کارگر و محمولههای دیگر به وی کمک کرد». این هماهنگی، میتواند نشان از همدستی امویان با مسیحیان در نابودی آثار پیامبر و خاندانش باشد، هر چند به ظاهر جنبه توسعه و بازسازی حرم نبوی را به نمایش بگذارد.
[63]. رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 129.