تبيين دقيق اين موضوع نيازمند بررسى تابعيت نمايندگان مجلس خبرگان و نقش و كارويژه آنان در شناسايى و معرفى ولىفقيه مىباشد:

الف. ايرانى بودن خبرگان

از نظر قانون اساسى و قوانين انتخاباتى، چنين شرطى (ايرانى بودن ) براى نمايندگان مجلس خبرگان رهبرى، ذكر نشده[1] و تنها اين شرط براى «انتخاب كنندگان» آمده است.[2] چند فرض درباره علت اين موضوع وجود دارد:

1 – خبرگان رهبرى براساس نظريه نصب، كارويژه كشف و شناسايى «فقيه جامع شرايط برتر» را بر عهده دارند؛ و از آنجا كه مهمترين شرايط رهبرى، نظير فقاهت و عدالت و…، خارج از حدود جغرافيايى است؛ طبيعتاً خبرگان نيز نيازمند تابعيت خاصى نيستند. بر اين اساس نه در قانون اساسى و نه در آيين نامههاى داخلى مجلس خبرگان رهبرى، چنين شرطى براى آنان لحاظ نگرديده است.

2 – هرچند در قوانين ذكرى از تابعيت خبرگان وجود ندارد؛ ولى نمىتوان اين سكوت را علامتى بر نفى اين شرط دانست؛ بلكه با توجه به اصل 115 قانون اساسى در مورد رياست جمهورى و ماده 982 قانون مدنى و ماده 29 قانون انتخابات مجلس شوراى اسلامى، مىتوان شواهدى بر لزوم اين شرط پيدا نمود. زيرا در جايى كه فردى با تحصيل تابعيت ايرانى حق عضويت در شوراى شهرى هرچند كوچك را نداشته باشد، به طريق اولى بايد در مورد حق عضويت او كه مقام رهبرى را انتخاب مىكند، ترديد كرد.[3]

واقعيت اين است كه جايگاه رهبرى نيز وجود چنين شرطى براى نمايندگان مجلس خبرگان را اجتنابناپذير مىسازد: زيرا ولىفقيه در مقام رهبرى جمهورى اسلامى ايران، در جايگاهى قرار دارد كه به عنوان ولايت امر منصوب خبرگان منتخب مردم ايران[4] و عالىترين مقام رسمى كشور،[5] مسئوليتهاى مهمى همچون تعيين سياستهاى كلى نظام جمهورى اسلامى ايران،[6] فرماندهى كل نيروهاى مسلح و اعلان جنگ و صلح با كشورهاى بيگانه،[7] هدايت شوراى امنيت ملى[8] و نظاير آن را بر عهده دارد كه «همگى مرتبط با حاكميت ملى، استقلال و تماميت ارضى كشور و حفظ حقوق و منافع ملت ايران است.» مجموعه مسئوليتهاى مذكور، با داشتن تابعيت اصلى ايران سازگارى بيشترى دارد.[9]

 

ب. كاركرد مجلس خبرگان

نگاهى به كاركرد خبرگان و نقش آنان در تعيين رهبرى نيز، مبيّن لزوم شرط تابعيت براى نمايندگان از يك سو و كفايت و حجيت انتخاب و شناسايى آنان براى ساير مسلمانان جهان از سوى ديگر، مىباشد؛ زيرا خبرگان دو كاركرد عمده دارند:

1 – به عنوان خبره و كارشناس توانايى شناسايى فقيه واجد شرايط برتر و نظارت بر او را دارند؛ بر اين اساس از آنجا كه در حال حاضر، «ايران» كانون اصلى تشيع و نظام ولايت فقيه است كه به دليل وجود علماى برجسته شيعه عملاً ولىفقيه از همين سرزمين برمىخيزد. و خبرگان نيز لاجرم بايد از داخل كشور انتخاب شوند؛ تا علاوه بر شناخت كافى و عميق نسبت به شخص ولىفقيه در مرحله گزينش، در دوران تصدّى ولايت نيز، نظارت دائم و پيوسته بربقاى شرايط رهبر داشته باشند. بنابراين داخلى بودن مجلس خبرگان، ناشى از وضعيت اجتماعى است؛ نه اينكه مستقيماً به دستور شرع باشد.

2 – اين شناسايى به عنوان «بيّنه شرعى» براى تمامى مسلمانان حجت است؛ بر اين اساس زمانى كه خبرگان به عنوان جمعى از افراد كارشناس، خبره و مورد وثوق جامعه اسلامى، به معرفى فقيه جامعالشرايط برتر همت گمارند، ولىفقيه انتخاب شده توسط آنان، براى ساير مسلمانان داخل و خارج كشور (اعم از كسانى كه در انتخابات شركت كردهاند و يا در انتخابات شركت نكردهاند )، حجّت بوده و داراى ولايت مىباشد.

و بالأخره اينكه، خاستگاه ولايت بر جهان شيعه و جهان اسلام، آراى چند  ميليون ايرانى و نمايندگان آنان در مجلس خبرگان نيست؛ بلكه مبانى دينى است. بلى نقش اين آرا آن است كه در بزرگترين كانون تشيع در جهان، شاخصترين فرد شناسايى و ولايت او فعليت مىيابد و از اين طريق امت اسلام در سراسر جهان، مىتوانند «ولى واجب الاطاعه» خود را نيز بشناسند و براساس رهنمودهاى او، خط سير سياسى و اجتماعى خويش را تنظيم كنند.[10]

 

 

 

پی نوشت ها


[1] – سيد محمد هاشمى، حقوق اساسى جمهورى اسلامى ايران، ج 2، ص 42.

[2] – ر.ك: ماده 9 قانون انتخابات مجلس خبرگان.

[3] – مجلس خبرگان، پيشين، صص 116 ج 117.

[4] – اصل 107 قانون اساسى؛ ماده 9 قانون انتخابات مجلس خبرگان.

[5] – اصل 113 قانون اساسى.

[6] – اصل 110 قانون اساسى.

[7] – همان.

[8] – اصل 107 و 106 قانون اساسى.

[9] – جهت آگاهى بيشتر ر.ك: حقوق اساسى جمهورى اسلامى ايران، پيشين.

[10] – براى آگاهى بيشتر ر.ك:

الف. جوادى آملى، آيهاللّه عبداللّه، ولايتفقيه، ص 400 و478.

ب. مصباح يزدى، آيهاللّه محمدتقى، فصلنامه حكومت اسلامى، سال اول، شماره اول، ص 81.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *