ترك نماز به بهانه عدم حضور قلب، از وسوسه هاى شيطان است كه به اين بهانه، مى خواهد رشته ارتباط بين انسان و مبدأ هستى را قطع كند و بين او و ملكوت عالم، فاصله و جدايى بيندازد و زمينه كفر، نافرمانى و عصيان او را فراهم سازد؛ چنانچه در روايت آمده است: «ليس بَين الايمان و الكفر الاّ تركُ الصَلاه»؛[1] «مرز بين ايمان و كفر ترك نماز است».
كسى كه به جاى كوشش و تلاش براى كسب حضور قلب، نماز را ترك مى كند؛ در واقع به جاى حل مسئله، صورت آن را پاك كرده است مى نمايد و اين حركتى رو به عقب و صحنه را براى دشمن بازگذاشتن است و حكايت از روح ضعيف و ايمان متزلزلى دارد كه قدرت بر تصميم گيرى و جبران نقص و كمبود خود ندارد. به هر حال قلوب حالت اقبال و ادبار، نشاط و كسالت، حوصله و بى حوصلگى دارند. وقتى قلب اقبال داشت، بهتر است بر فرائض اضافه كرد؛ يعنى، مستحبات را هم رعايت نمود. اما وقتى كه قلب ادبار داشت و كم حوصله بود، به فريضه ها اكتفا شود؛ يعنى، انسان متناسب با وضع خود، اعمال را انجام دهد.
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:رحیم کارگر/پرسش وپاسخ دانشجویی
[1] – على بن يونس نباطى، الصراط المستقيم، ج 1، ص 204، نجف: كتابخانه حيدرى.