كاتبى كاغذ نويس گفت: نيم يا سه ربع ساعت ديگر مى خواهم بميرم. گفتند: تو كه سالم هستى. گفت: كار به اين حرف ها نداشته باشيد. سرانجام همان طور كه گفته بود، شد و بعد از نيم يا سه ربع ساعت، خميازه اى كشيد و خوابيد و به رحمت خدا رفت.بنده از دو سه نفر از مشايخ خود شنيده ام كه از وقت وفات خودشان خبر داده اند، يكى مى فرمود: صبحِ فردا يا فردا خبرش مى رسد. نه اين كه فردا مى ميرم. و شب مرحوم شد، و يكى دو تا مى فرمودند: بايد رفت، وقت رفتن است. طولى نكشيد بعد از يك هفته فوت كردند.
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد1 / محمد حسین رخشاد