بر باد، رفت شاخه ي بيدي كه داشتم
از گريه ديدگاه جديدي كه داشتم
با اشك هم نشد بروم پشت ميله ها
بي اعتبار بود رسيدي كه داشتم
در خيل كفتران عزاي سياه پوش
گم شد كبوتران سپيدي كه داشتم
اندازه ي شكستن قفل بقيع نيست
از دانه هاي اشك كليدي كه داشتم
اين چند بيت شعر سراسر سپيد شد
مضمون گريه هاي شديدي كه داشتم
ساعت دوباره هشت شد و درب بسته شد
نوميد شد چه زود اميدي كه داشتم
شاعر: مهدی حیدری