تفاوت اساسي، ريشهاي و حتي فكري ائمه با سايرين در چنين مواقعي آشكار ميگردد. سخنان رد و بدل شده ميان اميرمومنان با فرزندشان امام مجتبي عليهالسلام كه به دليل بيماري بسيار كوتاه اما پرمحتوا است (و در ادامه ارائه ميشود) بهترين پاسخ ممكن به سوال شما ميباشد:
نقل شده است كه امام حسن عليه السلام ظرف شيري نزديك آورد و به پدر شير داد، آن حضرت كمي از آن را خورد، و فرمود: بقيه آن را براي اسيرتان (ابن ملجم) ببريد، و به امام حسن عليه السلام فرمود: به آن حقي كه برگردن تو دارم، در لباس و غذا، آن چه ميپوشيد و ميخوريد به ابن ملجم نيز بپوشانيد و بخورانيد.[1]
آنگاه حضرت سفارش او را به امام حسن عليه السلام كرد و فرمود: اي پسر به اسير خود مدارا كن و طريق شفقت و رحمت پيشدار آيا نميبيني چشمهاي او را كه از ترس چگونه گردش ميكند و دلش چگونه مضطرب ميباشد.
امام حسن عليه السلام عرض كرد: ابن ملعون تو را كشته است و دلها را به درد آورده است، امر ميكني كه با او مدارا كنيم.
فرمود: اي فرزند، ما اهلبيت رحمت و مغفرتيم پس به او از آنچه خود ميخوري بخوران و از آنچه خود ميآشامي به او بياشام، پس اگر من از دنيا رفتم از او قصاص كن و او را بكش و او را مثله مكن يعني دست و پا و گوش و بيني و ساير اعضا او را قطع مكن كه من از جد تو رسول خدا شنيدم كه فرمود: مثله مكنيد اگر چه سگ گزنده باشد و اگر زنده ماندم، من خودم داناترم كه با او چه كار كنم و من اولي ميباشم به عفو كردن چه ما اهلبيتي ميباشيم كه با گناهكار در حق ما، جز به عفو و كرم رفتار ديگر ننماييم.
منبع: پرسمان
پی نوشت ها
[1] . بحارالانوار، ج 42، ص 289.