حلبی می‌گوید: زمانی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نظر فاطمه سلام‌الله‌علیها را دربارۀ زندگیش می‌پرسید، فاطمه سلام‌الله‌علیها گریه کرد و گفت: « پدرم! مثل اینکه تو مرا برای فقیر قریش ذخیره کرده‌ای؟»

سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:« به خدایی که مرا این امت فرستاد، من دراین باره هیچ نگفته‌ام مگر اینکه خدا اذن آن را از آسمان برایم صادر کرده است.»

فاطمه سلام‌الله‌علیها نیز گفت: « من به رضای خدا و رسولش راضیم. »[1]

در روایات دیگر نیز آمده است که هنگامی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تغییر حال فاطمه سلام‌الله‌علیها را دید ترسید که این تغییر حالت از این باشد که علی علیه‌السلام هیچ مالی را ندارد.

از ابن اسحاق نیز نقل شده است « هنگامی که علی علیه‌السلام با فاطمه سلام‌الله‌علیها ازدواج کرد، حضرت فاطمه به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله گفت: مرا به ازدواج کسی درمی‌آوری که چشمانش ضعیف و شکمش نیز بزرگ است؟! »

سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به ایشان پاسخ داد:« من تو را به عقد او درآوردم چراکه همانا او اولین یار من است که اسلام آورد … »[2]

اما ما هیچ کدام از این روایات را تصدیق نمی‌کنیم. چراکه:

اولاً: روایت حلبی از سوء ظن فاطمه سلام‌الله‌علیها به پدرش یعنی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سخن می‌گوید، که حضرت زهرا پاک‌تر، متقی‌تر، و شأنش اجل از آن است که چنین چیزی را از ایشان احتمال بدهیم. او کسی است که اگر علی علیه‌السلام خلق نمی‌شد، برای او هیچ کفوی بر روی زمین وجود نداشت. و نیز بی‌شک خداوند هرگونه پلیدی و زشتی را از آنان دور کرده است. به علاوه شأن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آنقدر رفیع است که فضایل بسیاری حاکی از عمق فهم، حسن معرفت و عظمت تقوای ایشان است.

ثانیاً: اگر سیرۀ عملی فاطمه سلام‌الله‌علیها را بنگریم، درمیابیم که او هیچ ارزشی را برای مقدار اندک دنیا قائل نبود. آیا او کسی نیست که بر اثر آرد کردن گندم دستانش پینه بست؟ و سپس با اصرار علی علیه‌السلام قبول کرد که جایش را با خادمی که نیاز مبرم به کار کردن دارد عوض کند و به جای آن به دعا و نیایش بپردازد تا قسمتی از خستگیش مرتفع شود! آیا فاطمه سلام‌الله‌علیها همان کسی نیست که سه روز در کنار همسر، فررزندان و نیز فضه به خاطر ایثاری که به مسکین و یتیم و اسیر روا داشت گرسنه ماند؟ آیا او همان کسی نیست که راضی شد تا بر همان پوست بزی بخوابد که صبحگاهان از آن برای آب دادن شتران استفاده می‌کنند؟

بنابرین این روایات قابل قبول نیستند.

اما روایت صحیحی که با سیره و روح و روان حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها سازگاری دارد آن است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  چهار روز پس از ازدواج امیرالمؤمنین با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از دخترش می‌پرسد «دخترم در چه حالی ؟ همسرت را چگونه می‌بینی؟»

 فاطمه سلام‌الله‌علیها نیز به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله جواب داد « پدرم علی علیه‌السلام بهترین همسر است. اما زنان قریش نزد من می‌آیند و می‌گویند: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  تو را به عقد فقیری درآورد که هیچ مالی ندارد.»

 سپس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به او پاسخ داد:« دخترم نه پدر تو فقیر است و نه شوهر تو » و پس از آن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فضائل امیرالمؤمنین را یک به یک تعریف می‌کنند.[3]

ابن ابی الحدید معتزلی نیز در روایتی دیگر نقل می‌کند که از این قرار است:

روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  از حال فاطمه سلام‌الله‌علیها  سؤال کرد و او نیز جواب داد « حزن و اندوه شدید دارم. زنان قریش به من می‌گویند: پدرت تو را به ازدواج فقیری درآورده است که هیچ مالی ندارد.»

سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  فرمود: « آیا راضی نیستی که من تو را به ازدواج کسی درآورده‌ام که در امت من اولین نفریست که مسلمان شده و نیز در بین آنها بیشترین علم و حلم را دارد؟»

فاطمه سلام‌الله‌علیها  نیز پاسخ داد: « آری ای فرستاده خدا! راضیم »

ابن ابی الحدید در روایت دیگری اضافه می‌کند رسول خدا افزود: « من تو را تنها به خاطر یک امر آسمانی به ازدواج علی علیه‌السلام  درآورده‌ام. آیا نمی‌دانی که او برادر من در دنیا و آخرت است؟»[4]

در روایت دیگر نیز خوارزمی نقل می‌کند که روزی فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها  در حالی که حسن و حسین را در آغوش گرفته بود و هق هق کنان شدیداً می‌گریست، نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  حاضر شد.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله  که این حالت را دید فرمود: « فاطمه جان خدا تو را از اشک ریختن نگاه دارد. برای چه گریه می‌کنی؟ » فاطمه سلام‌الله‌علیها  نیز پاسخ داد: « چرا گریه نکنم در حالی که زنان قریش مرا مسخره می‌کنند و می‌گویند: پدرت تو را به ازدواج مردی درآورده است که هیچ مالی ندارد! »

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز فرمود: « فاطمه جان گریه نکن به خدا قسم من تو را به ازدواج علی علیه‌السلام درنیاورده‌ام بلکه خداوند تو را به عقد علی علیه‌السلام درآورد.»[5]

آری اگر شما نیز علت نیش و کنایه‌های زنان را بدانید از این کار تعجب نمی‌کنید. و اصلاً در زمان طلوع اسلام و حتی قبل از آن، بیشتر زنان قریش دشمن علی علیه‌السلام بودند. این دشمنان حتی در میان بنی هاشم نیز حضور داشتند.

چراکه بنی‌هاشم عموماً به ارزش‌ها و آرمان‌های والا ملتزم بوده و نیز همواره به خودشان احترام ویژه‌ای می‌گذاشتند. خداوند نیز برایشان فضیلت‌ها و مزیت‌هایی را قرار داد که در هیچ قوم دیگری قرار نداد.

سپس اسلام آمد و بنی‌هاشم با تمام توان از دین دفاع کردند. سپس در روز بدر ضربه بزرگی را به پیکره قریش وارد ساختند که علی علیه‌السلام در ذلت قریش بیشترین نقش را ایفا کرد. تا آنجا که بزرگان قریش را به زمین زد. او در احد و خندق و سایر غزوات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز چنین رویه‌ای را در پیش گرفت. پس طبیعی است که ما زنانی را در قریش بیابیم که سعی کنند تا در خانه علی علیه‌السلام مشکلاتی را به بار آورده و بین او و همسر پاکدامنش فتنه‌ای را برانگیزند.

باید توجه داشت که فاطمه سلام‌الله‌علیها نیز کسی است که بعد از اینکه نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله  اعلان می‌کند علی علیه‌السلام بهترین همسر است از دست آن زنان شکایت می‌کند. و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز به همین سبب است که بعضی از فضائل امیرالمؤمنین را آشکار می‌سازد. و سرانجام می‌افزاید که مقیاس و معیار برتری مال و ثروت نیست بلکه تنها دین، علم و فضایل اخلاقی آدمیست که می‌تواند ملاک برتری یک انسان باشد.

منبع:صفحات 28 تا 34 جلد 3 کتاب الصحیح من سیره الامام علی علیه‌السلام / علامه سید جعفر مرتضی عاملی

 


[1]. السيرة الحلبية ج2 ص206 / (ط دار المعرفة) ج2 ص471 ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج17 ص91 / ج23 ص477 _ 484 / ج30 ص551 / ج3، ص333 ؛ بحار الأنوار ج43 ص139 ؛ كشف الغمة ج1 ص267 / (ط دار الأضواء) ج1 ص377 عن مناقب الكنجي ؛ كنز العمال ج15 ص95 ؛ المستدرك للحاكم ج3 ص129 ؛ مجمع الزوائد ج9 ص112 ؛ نزهة المجالس ج2 ص226 ؛ تاريخ بغداد ج4 ص195 / (ط دار الكتب العلمية) ج4 ص418 ؛ المراجعات ص304 ؛ الغدير ج2 ص318 ؛ المعجم الكبير للطبراني ج11 ص77 ؛ تاريخ مدينة دمشق ج42 ص135 ؛ ميزان الإعتدال ج1 ص26 ؛ الكشف الحثيث ص216 ؛ لسان الميزان ج1 ص45 ؛ أعيان الشيعة ج1 ص357 .

[2]. مجمع الزوائد ج9 ص102 ؛ المعجم الكبير ج1 ص94 ؛ المصنف للصنعاني ج5 ص490 ؛ كنز العمال ج11 ص605 ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج4 ص154_155 / ج15 ص330 / ج20 ص287 و 517 / ج23 ص537 و 548 / ج31 ص268 و 270 ؛ تهذيب الكمال ج20 ص484 ؛ مناقب أهل البيت «عليهم السلام» للشيرواني ص44 و 144 ؛ الغدير ج3 ص95 ؛ أنساب الأشراف (بتحقيق المحمودي) ج2 ص104 که البته به آنچه که محقق (محمودی) در هاشیه اشاره کرده نیز مراجعه کنید.

[3]. المناقب للخوارزمي ص256 و 205 / (ط مركز النشر الإسلامي) ص290 و 353 ؛ كشف الغمة ج1 ص362 / (ط دار الأضواء) ج1 ص372

؛ الأمالي للصدوق ص524 ؛ روضة الواعظين ص122 ؛ مناقب الإمام أمير المؤمنين «عليه السلام» للكوفي ج2 ص595 ؛ الإرشاد للمفيد ج1 ص36 وشرح إحقاق الحق ) الملحقات) ج5 ص20 ؛ بحـار الأنوار ج37 ص91 / ج38 ص188 / ج43 ص133 ؛ بشارة المصطفى ص269 ؛ كشف اليقين ص316 ؛ ينابيع المودة ج3 ص39 ؛ اللمعة البيضاء ص275 ؛ ر.ج: تفسير القمي ج2 ص336 ؛ الدر النظيم ص767 ؛ جلاء العيون ج1 ص170 و 171.

[4]. شرح نهج البلاغة للمعتزلي ج13 ص226 و 227 ؛ العثمانية للجاحظ ص289 و 290 ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج4 ص151. وراجع مناقب آل أبي طالب ج3 ص122 ؛ بحار الأنوار ج43 ص149 ؛ غاية المرام ج5 ص114.

[5]. المناقب للخوارزمي ص205 / (ط مركز النشر الإسلامي) ص290 و 353 ؛ حلية الأبرار ج2 ص147 ؛ شرح إحقاق الحق (الملحقات) ج5 ص19.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *