اي فروغ چهرهات، بر ماه گردون،بسته راه
گل، ندارد نزد گلزار رخت، قدر گياه
موسم شور و نشاط آيد، بيارا بزم نور
وقت سور و انبساط آمد، مكن در غم تباه
نيمه ي ماه صيام آمد،بپا كن از شعف
جشن ميلاد حسن، سلطان گردون بارگاه
مُظهر حلم محمد(ص) مَظهر علم علي
معني انسان كامل، محرم سرّ اله
در تجلي برتر آيد ز آفتاب آسمان
افكند بر ذرّهاي گر از ره شفقت نگاه
افتخار هل اتي، بر رفعت شانش دليل
آيت تطهير، بر پاكي دامانش گواه
منطق او حق نشان و مسندش اجلال و شان
آستينش، دُر فشان و آستانش، دين پناه
قطرهاي از قلزم جودش، وجود برّ و بحر
ذرّهاي از پرتو نورش، فروغ مهر و ماه
ماه برج مكرمت، شاه سرير معدلت
دُرّ درج منزلت، مهر سپهر عزّ و جاه
شاعر: محمد صادق حشمت