اسلام در لغت به معني تسليم شدن و گردن نهادن است و قرآن کريم ديني را که به سوي آن دعوت ميکند از اين روي اسلام ناميده که برنامه کلي آن تسليم شدن انسان در مقابل خداي جهان است. علي (ع) در روز ايمان آوردن به پيامبر از لحاظ قدرت جسمي و رشد فکري به حدي رسيده بود که براي همه اين کارها شايستگي داشت و از لحظهاي که دست پيمان خدمت و فداکاري به سوي رسول خدا دراز کرد در تصميم خود راسخ بود و پيوسته گفتار خود را با کردار، توأم ميساخت و در تمام مراحل زندگي مونس پيغمبر بود. علي (ع) در قول و فعل خود از خطا و معصيت مصون است و داناترين مردم به معارف و شرايع است. علاوه بر اين، حضرت يحيي هم در کودکي پيامبر شده و همچنين حضرت عيسي و چند نفر از امامان در کودکي به امامت رسيدهاند.
پاسخ تفصيلي:
با عرض سلام خدمت پرسشگر محترم از اينکه سئوال خويش را با ما در ميان گذاشتهايد تشکر و قدرداني ميشود.
در پاسخ از سؤال، در ابتدا دلايلي که بر اعتبار اسلام کودک اقامه شده با قطع نظر از عصمت بررسي ميشود و در قسمت دوم به عصمت و ممتاز بودن ائمه وانبياء از ديگران ميپردازيم.
اما قسمت اول:
اولاً اين که معروف است علي (ع) در سن هفت سالگي ايمان آورده از نظر تاريخي اختلافي است و مسلم نيست. از ابن مسعود نقل شده که در سن پانزده سالگي يا شانزده سالگي ايمان آورده است.
و باز شداد بن اوس نقل ميکند که در پانزده سالگي. راوي ديگر نقل کرده در چهار ده سالگي و ديگري گفته در يازده سالگي و راوي ديگر نوشته در پانزده سالگي ايمان آورده است.(1)
ثانياً: اگر قبول کنيم که در هفت سالگي ايمان آورده، ميگوئيم سن بلوغ در احکام شرعيه معتبر است نه در امور عقليه، ايمان بخدا و يگانگي او و تصديق رسالت از امور عقلي است نه از تکاليف شرعي.
و ثالثاً: فزوني قوه مميزه و عقل آدمي در سنين بالا کليت ندارد و چه بسا کسي در سالهاي اوليه عمر، عقل و منطقش قويتر از کسي باشد که در سنين چهل و يا پنجاه سالگي بسر ميبرد.
رابعاً: ايمان علي )ع( مانند ايمان ديگران نبوده است، زيرا ايمان او از فطرت سرچشمه ميگرفت در صورتي که ايمان ديگران از کفر به ايمان بوده است و آن حضرت پيش از بعثت نبوي فطرةً، موحد بود، چنانکه خود آن جناب در نهج البلاغه ميفرمايد )فاني ولدت علي الفطرة و سبقت الي الايمان و الهجرة(2) (من بر فطرت توحيد ولادت يافتم و به ايمان و هجرت با رسول خدا بر ديگران سبقت گرفتم).
و خامساً: قول و فعل پيغمبر حجت ميباشد، زيرا که خداوند درباره آن حضرت ميفرمايد پيغمبر از روي هوي و هوس سخن نميگويد، بلکه هر چه ميگويد از جانب وحي است.
بنابراين اگر ايمان ار روي تقليد و کودکانه بود نبي اکرم به او ميفرمود يا علي تو هنوز کودکي و بحد بلوغ و تکليف نرسيدهاي در صورتي که نه تنها چنين حرفي را نزد، بلکه ايمانش را پذيرفت و وارث بودن و خلافت او را نيز صريحاً بعموم حاضرين گوشزد نمود.(3)
همچنين علي (ع) در آن روز از لحاظ قدرت جسمي و رشد فکري به حدي رسيده بود که براي هر کاري شايستگي داشت، لذا اين کودک هيچ گاه با کودکان ديگر انس نگرفت و در جرگه آنان وارد نشد و به بازي با آنها نپرداخت، بلکه از همان اول دست پيمان خدمت و فداکاري به سوي رسول خدا دراز کرد و در تمام مراحل زندگي، مونس پيغمبر بود.
جواب ديگر اينکه در امور شرعي بعضيها بلوغ را معتبر نميدانند. در عروة الوثقي سيد يزدي ميفرمايد: “عبادات بچه صحيح است و بعيد نيست بگوئيم که ميتواند اجير شود براي اتيان نماز ديگري”.(4) و دهها روايت که ميفرمايند بچهها را از سنين کم و بچگي به انجام تکاليف شرعي وادار نماييد.
اما قسمت دوم: “لما يقاس بال محمد من هذه الامة احد”؛(5) هيچ فردي از افراد اين امت با خاندان پيغمبر مقايسه نميشود.
ائمه از اول تولد تا پايان زندگي معصوم هستند. روايات زيادي داريم که پيغمبر فرموده علي در قول و فعل معصوم و از خطا و معصيت مصون است و از طرف ديگر ميدانيم علي (ع) دومين شخصيت عالم هستي است، وقتي حضرت يحيي که يکي از پيامبران بزرگ الهي است در کودکي به مقام نبوت رسيده، خداوند آنچنان عقل روشن و درايتي به او داد که شايسته پذيرش اين منصب شد. يا در رابطه با حضرت عيسي در سوره مريم آيه 12 آمده: ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درايت را در کودکي به او داديم که در ابتداي تولد گفت من بنده خدايم او کتاب آسماني به من مرحمت کرد و مرا پيامبر قرار داد. يا امام جواد در سن 7 سالگي به امامت رسيد و رهبري و زعامت امت اسلامي را بدست گرفت.(6) وهمچنين امام هادي و امام زمان در کودکي به امامت و رهبري رسيدهاند، پس چه مانع دارد امام علي (ع) در کودکي با بصيرت و بينش کامل به پيامبر اسلام ايمان بياورد، کسي که پيامبر فرموده: علي (ع) هميشه با حق است و حق و قرآن هميشه با او است تا قيامت از حق جدا نميشود.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسر نمونه ج13.
2. شيعه در اسلام.
3. فروغ ولايت.
4. علي کيست؟ فضل اللَّه کمپاني.
5. نهج البلاغه خوئي جلد8، ص282.
منبع:پرسمان
(1) . منهاج البراعة في شرع نهج البلاغة، ميرزا حبيب اللَّه خوئي، کتاب فروشي اسلامي تهران، ناشر مؤسسه دار العلم قم، چاپ سوم، ص284.
(2) . نهج البلاغه، خ/57.
(3) . منهاج البراعة شرح نهج البلاغه، جلد 8 صفحات 268 به بعد تا 290، و تاريخ طبري، بيروت، دار المعرفة، 1407 ه ق، ج19، ص74.
(4) . عروة الوثقي، ج1، ص748 علي کيست؟ فضل اللَّه کمپاني، ص20 به بعد.
(5) . شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، دار احياء الکتب العربية، چاپ دوم، 1385 ق، ج1، ص140.
(6) . از شيعه در اسلام، ص26 و تفسير نمونه جلد 13، آيات 12 و 30 سوره مريم.