«وَ اعلَمُوا أَنَّما غَنِمتُم مِن شَى ءٍ فَأنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى القُربى وَ الیتامى وَ المَساكِینِ وَ ابنِ السَّبِیلِ »؛[1] «و بدانید كه هر چه غنیمت گرفتید، یك پنجم آن براى خدا و رسول و از آن خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است».

«خمس» در لغت به معناى پنج یك مى باشد و در اصطلاح فقه عبارت است از: «پرداخت یك پنجم درآمدى كه از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و یا از طریق كارگرى و كارمندى در مؤسسات گوناگون، به دست مى آید.[2] خمس به امام علیه السلام و سادات اختصاص مى یابد و باید آن را در عصر غیبت به فقیه جامع شرایط داد».[3]

 شارع مقدس به صاحب مال، فرصت داده چنانچه تا یك سال، آن را در مؤونه و نیازهاى خود و خانواده استفاده نكند و تمام و یا مقدارى از آن تا پایان سال زیاد بیاید، خمس آن را بپردازد.

آیه خمس، در عصر رسالت، نازل شده و پیامبراكرم صلى الله علیه و آله این فریضه را به اجرا درآورده است. به طور مسلّم آن حضرت، خمس غنیمت هاى جنگى را دریافت مى كرد. اما خمس سود تجارت – هر چند بنا به ضرورت و مصالحى – تا عصر امامان علیهم السلام به تأخیر افتاد ؛ ولى بى شك وجود آن در دوره امامان، غیرقابل انكار است.[4]

«خمس» یكى از فریضه هاى اسلامى است و قرآن مجید آن را در كنار جهاد قرار داده و هر دو را از ریشه ایمان دانسته است ؛ چه اینكه نشانه صداقت ایمان، مبارزه با مال اندوزى و تطهیر نفس است. حضرت باقر علیه السلام فرموده است: «براى هیچ كس جایز نیست از مالى كه خمس به آن تعلق گرفته، چیزى بخرد ؛ مگر اینكه حق ما را به ما برساند».[5]

آیه 41 سوره «انفال» به طور روشن و صریح، بر اصل وجوب خمس دلالت مى كند ؛ از این رو شیعه و سنى بر اصل آن اتفاق نظر دارند. البته ممكن است دلالت آیه بر مواردى از آن (مانند درآمد كسب) روشن و شفاف نباشد ؛ ولى بى شك به كمك روایات متعددى، به خوبى وجوب خمس درآمد استفاده مى شود.[6]

خمس داراى حكمت ها و اسرار گوناگونى است كه به بعضى از آنها اشاره مى شود:

1 – خمس به منظور تأمین هزینه هاى امام علیه السلام به عنوان رئیس حكومت، براى پیشبرد نظام اسلامى و اداره جامعه، واجب گردیده است؛[7] از این رو در روایت از خمس به عنوان «وجه الاماره» یاد شده است.[8]

2 – خداوند متعال براى حفظ كرامت و عزت پیامبر اسلام، محل تأمین بودجه فقیران بنى هاشم و منسوبان به آن حضرت را از خمس قرار داد و سهم آنان را قرین سهم خود و رسول كرد تا زمینه تحقیر نسبت به آنان از بین برود.[9]

3 – خمس براى تأمین بودجه هر كار خیرى است كه امام بخواهد انجام دهد و براى هر موردى كه صلاح بداند، مصرف كند.[10]

4 – خمس وسیله اى براى رشد و كمال انسان محسوب مى شود كه اداى آن، باعث جلب روزى و وسیله آمرزش گناهان مى گردد.[11]

5 – خمس براى احیاى دین خدا و تحقّق حكومت اسلامى واجب گردیده است.[12]

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف: سید مجنبی حسینی


[1] – انفال 8 ، آيه 41.

[2] – البته در مورد هدايا، جوايز و هر فايده‏اى كه بدون كسب به دست مى‏آيد، ميان مراجع بزرگوار تقليد اختلاف نظر است كه در متن بدان اشاره شده است.

[3] – العروة الوثقى، ج 2، م 72.

[4] – خويى، سيدابوالقاسم، مستند العروة الوثقى، كتاب الخمس، ص 196 ؛ هاشمى شاهرودى، سيدمحمود، كتاب الخمس، ج 2، ص 45 و مدرسى، محمدتقى، احكام الخمس، ص 16.

[5] – «لا يَحِلُّ لاَِحَدٍ أن يَشتَرى مِنَ الخُمسِ شَيئَا حَتى يَصِلَ اِلَينا حَقَّنا»: وسائل الشيعه، ج 6، باب 1، ح 4.

[6] – ر.ك: وسائل الشيعه، ابواب ما يجب فيه الخمس و ابواب الانفال.

[7] – ناصر، مكارم شيرازى، يك صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 423 ـ 425 و تعليقات على العروة، كتاب الخمس، ص 392.

[8] – ر.ك: وسائل‏الشيعه، ج 6، كتاب‏الخمس، باب 2، ح 12.

[9] – ر.ك: وسائل الشيعه، ج 6، ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 4 و 8.

[10] – «فَما كانَ لِلّهِ فَهُوَ لِرَسُولِه يَضَعُهُ حَيثُ شاءَ» ؛ «آنچه خاص خدا است، براى پيامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار مى‏دهد»: همان، ابواب الانفال، باب 1، ح 12.

[11] – در مكاتبه امام رضا عليه‏السلام به يكى از يارانش آمده است: «اِنَّ اِخراجَهُ خمس مِفتاحُ رِزقِكُم و تَمحيصُ ذُنُوبِكُم» ؛ «پرداخت خمس كليد جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان است»: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.

[12] – در همان مكاتبه آمده است «اِنَّ الخُمسَ عَونُنا عَلى دينِنا» ؛ «خمس، كمك ما در پياده كردن دين خداست»: همان، ابواب‏الانفال، باب 3، ح 2.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *