فارغ از ادعای مدعیان دروغین و بر فرض صحت انجام این اعمال، باید گفت که اعمالي مثل ارتباط با ارواح ، تسخير و ارتباط با جن، تله پاتي، طي الارض هيچکدام به خودي خود دليل بر حقانيت فاعل آن نيست.
به عبارتي در صورتي که اين امور توسط کسي انجام يابد، او نه به قطب و مرشد تبديل مي شود و نه صحبتهاي او و ادعاهايش براي ديگران وظيفه شرعي و اخلاقي ايجاد مي کند. اولياء دين مي گويند: انسان ميتواند با انجام کارهاي مشکل و رياضت هاي سخت، قدرت هاي غيرعادي روح و نفس خود را بازيابد و اصولاً خداوند متعال اين قدرت ها را به نفس انساني عطا کرده است و توانايي انجام اين امور از خواص نفس انساني است و ارتباطي مستقيم به ايمان و تقواي افراد ندارد، تا جائي که گفته اند لازمه ارتباط با اجنه کافر، توهين کردن شخص احضار کننده به دين حق است. به همين جهت ارباب معرفت مکاشفه را به دو نوع رحماني و شيطاني تقسيم کرده اند. يعني عامل مکاشفه ممکن است فرشته باشد و ممکن است شيطان. ملاک تشخيص اين دو از همديگر را تعاليم قرآن و سنت معصومين ذکر نموده اند. يعني هرچه در مکاشفه بهدست آيد اگر با مضامين و دستورات قرآن و روايات معصومين همخواني دارد «مکاشفه رباني» است در غير اين صورت دست شيطان صحنهگردان نمايش بوده است. بنابراين حتي اگر ثابت شود مکاشفه رحماني بوده است نه فقط سخنان او در حق ديگران حجت نيست بلکه دليل بر اين که صاحبش مربي کامل شده هم نمي باشد.
سخن آخر اين که قدرت هاي غيرعادي به خودي خود نه نشان عرفان است و نه ضدعرفان تلقي مي شود و در اين ميان دستهاي از قدرتهاي غيرعادي هم چون طيالارض و ورود به عالم مثال و ذهن خواني و تخليه روح مشترک بين مؤمن و کافر است. از طرف ديگر بايد دانست که ورود به بعضي از عوالم و درک تجربه توحيدي ناب (مکاشفات ذاتيه و سريه) مرتبهاي است که فقط براي موحدين امکانپذير است. مانند درک اسماء و صفات الاهي و ورود به عالم خلوص و درک توحيد مطلق که آرزوي هر سالک طريق عرفان راستين است.
منبع:پرسمان