ما شرايط احكام و خصوصيات و فروع آن را بايد از روش امامان (عليهمالسلام) فرا بگيريم و دليل بر جواز شرعى هر عمل اين است كه به وسيله امامان (عليهمالسلام) انجام گرفته باشد. به عبارت ديگر گفتار و رفتار آن بزرگواران از ادلّه احكام شرعى است.
پس فرضا اگر دليلى كه دلالت بر مشروط بودن امر به معروف به احتمال تأثير و امن از ضرر دارد، به عموم يا اطلاق شامل اين مورد هم بشود؛ اقدام امام حسين (عليهالسلام) مخصِّص يا مقيِّد آن خواهد بود و مىفهميم كه اگر مصلحت مهمترى در كار بود، اين دو شرط در وجوب دخالت ندارد و بايد امر به معروف و نهى از منكر نمود؛ هر چند احتمال ضرر و خطر داده شود.
از اين رو بايد اهميت مصلحت امر به معروف و نهى از منكر را با ضرر و مفسده احتمالى آن، سنجيد؛ اگر مصلحت آن اهمّ و شرعا لازم الاستيفا باشد، (مثل بقاى دين)، تحمل ضرر لازم است و ترك امر به معروف جايز نيست.
به بيان ديگر: فرق است بين امر به معروف و نهى از منكرهاى عادى و معمولى ـ كه غرض بازدارى اشخاص از معصيت و مخالفت و وادار كردن آنها به اطاعت و انجام وظيفه است ـ و بين امر به معروف و نهى از منكرى كه جنبه عمومى و كلى دارد و احياى دين و بقاى احكام و شعائر، به آن وابسته باشد و ترك آن موجب خسارتها و مصايب جبرانناپذيرى بر مسلمانان شود. درست مانند آنكه در عصر حكومت يزيد، مليّت جامعه اسلام در خطر تغيير و تبديل به مليّت كفر واقع شده بود و اوضاع و احوال نشان مىداد كه به زودى دين از اثر و رسميت افتاده و فاتحه اسلام خوانده مىشود.
در صورت اول امر به معروف و نهى از منكر مشروط به امن از ضرر است و در صورت دوم وجوب آن، مشروط به امن از ضرر نيست و بايد دين را يارى كرد و خطر را از اسلام دفع نمود؛ اگر چه به فداكردن مال و جان باشد.
امام حسين (عليهالسلام) كاملاً از خطرى كه متوجه دين شده بود، آگاه بود؛ از اين رو در همان آغاز كار ـ كه مروان در مدينه به آن حضرت توصيه كرد كه با يزيد بيعت كند ـ فرمود:
«انّا للّه و اِنّا اليه راجعون و على الاسلام السلام اذ قد بليت الامّة براع مثل يزيد»؛ «… بايد با اسلام وداع كرد؛ زيرا امت به راعى و شبانى مانند يزيد مبتلا شده است»؛ يعنى، وقتى يزيد زمامدار مسلمين شود، معلوم است كه اسلام به چه سرنوشتى گرفتار مىشود! آنجا كه يزيد است اسلام نيست و آنجا كه اسلام است، يزيد نيست.
در مقابل چنين خطر و منكرى، امام حسين (عليهالسلام) بايد به پا خيزد و دفاع كند و سنگر اسلام را خالى نگذارد؛ هر چند خودش و عزيزانش را بكشند خواهران و دخترانش را اسير كنند؛ زيرا آن حضرت بقاى اسلام و بقاى احكام اسلام را از بقاى خودش مهمتر مىدانست؛ پس جان خود را فداى اسلام كرد و با آنكه اطفال و خاندانش در سختى و گرفتارى شديد بودند از برنامه خود و انجام وظيفه منصرف نشد.
آرى قيام سيدالشهدا (عليهالسلام) امر به معروف و نهى از منكر و مبارزه با ظلم، ستم، كفر و ارتجاع واقعى بود. اما تاريخ چنين امر به معروف و نهى از منكر و مبارزه با ظلم و كفر، به خود نديده است؛ كه يك نفر مانند امام حسين (عليهالسلام) همراه با خاندان خود در احاطه لشكرى ستمگر باشد، اما در عين حال عزت و كرامت نفس خود را حفظ كرده و به وظيفه خود وفادار مانده باشد.
اين اباعبدالله (عليهالسلام) بود كه در راه امر به معروف و نهى از منكر، چنان قوت قلب و شجاعتى در روز عاشورا اظهار كرد كه از عهده آن همه امتحانات بزرگ برآمد و در بين شهيدان راه حق، رتبه اول را حائز شد.
در اينجا بسيار مناسب است به بيان لطيفى از استاد شهيد علامه مطهرى اشاره شود: «وجوب امر به معروف و نهى از منكر را تا زمانى كه ضررى بر آن مترتب نيست همه قبول دارند. اما وقتى كه پاى ضرر پيش مىآيد، بعضى مىگويند: مرز آن اصل تا همينجا هست؛ يعنى، وجوب آن، تا جايى است كه خطرى در كار نباشد و ضررى به آبرو و جان و حتى به مال شخص آمر و ناهى، وارد نيايد. اينها ارزش اين اصل را پايين آوردهاند؛ اما بعضى مىگويند: ارزش امر به معروف و نهى از منكر بالاتر از اينها است؛ اگر موضوع معروف و منكر مسأله ساده و كوچكى باشد، با احتمال ضرر، وجوب آن منتفى خواهد بود؛ ولى اگر در مواردى، مثلاً قرآن به خطر بيفتد، عدالت به خطر بيفتد، وحدت اسلامى به خطر بيفتد، ديگر نمىتوان گفت: امر به معروف و نهى از منكر نمىكنم؛ زيرا اگر حرفى بزنم جانم در خطر است، آبرويم در خطر است و يا اجتماع نمىپسندد».
از اين رو، اصل امر به معروف در مسائل بزرگ، مرز نمىشناسد و حتى با وجود ضرر و خطرهاى بزرگ، واجب خواهد بود. اين است كه مىگوييم: نهضت حسينى، ارزش امر به معروف و نهى از منكر را ـ در مقام اثبات ـ بالا برد؛ زيرا او نه تنها جان و مال خود، كه جان عزيزانش را هم در اين راه فدا كرد و حتى به اسارت اهل بيتش هم براى اقامه اين اصل، راضى شد.
با اين كار امام (عليهالسلام) ، ديگر جاى شك نيست كه در مسائل مهم، امر به معروف و نهى از منكر با وجود هر گونه خطرى واجب خواهد بود و در راه آن هر ضررى را بايد به جان خريد.
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان