ابن اعثم گوید:

حسین رو به ولید کرد و گفت: ای امیر! ما خاندان نبوّت و سرچشمه‌ی رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و جایگاه رحمتیم. خدا با ما آغاز کرده و با ما به پایان برده است و یزید، مردی تبهکار و شراب‌خوار و کشنده‌ی انسان‌های بی‌گناه است که آشکارا گناه می‌کند. همچون منی با همچون اویی بیعت نخواهد کرد. لیکن ما و شما صبح می‌کنیم و منتظر می‌مانیم تا ببینیم کدام یک از ما به خلافت و بیعت سزاوارتریم.

گوید: آنان که بیرون در بودند، صدای حسین را شنیدند. خواستند در را بگشایند و شمشیرها بکشند که حسین با شتاب پیش آنان بیرون آمد و دستور داد که به خانه‌هایشان برگردند.

 

 

قال ابن أعثم:

ثمّ أقبل الحسين على الوليد بن عتبة و قال: أيّها الأمير! إنا أهل بيت النّبوّة و معدن الرّسالة و مختلف الملائكة و محلّ الرّحمة و بنا فتح الله و بنا ختم، و يزيد رجل فاسق شارب خمر قاتل النّفس المحرّمة، معلن بالفسق، و مثلي لا يبايع لمثله، و لكن نصبح و تصبحون و ننتظر و تنتظرون أيّنا أحقّ بالخلافة و البيعة. قال: و سمع من بالباب الحسين فهمّوا بفتح الباب و إشهار السّيوف، فخرج إليهم الحسين سريعاً فأمرهم بالانصراف إلى منازلهم.[1]


[1]– الفتوح 5: 14، الامالی للصدوق: 129 ضمن ح 1، مقتل الخوارزمی 1: 184، مثیر الاحزان: 24، بحار الانوار 44: 325، العوالم 17: 173، موسوعة کلمات الامام الحسین (ع): 283 ح 251.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *